وقتیکه قرار شد حقیردراین شهرمسئولیتی را قبول کنم دوست عزیزی از روی دلسوزی و محبت زیرگوشم نجوایی کرد که هیچ وقت آن زمزمه و نصیحت برادرانه رااز یادم نمی برم .
اون بنده خدا گفت : حالا که شهردار شدی دو راه بیشتر نداری یا باید با خوردن کباب خدا حافظی کنی و برای خدمت صادقانه به مردم ذره ذره روی آتش حسادت و کینه بعضی ها آب بشی و به کباب اون دنیا دل خوش کنی یا اینکه به کباب های این دنیا قناعت کرده در اون دنیا به خاطر ریختن حق الناس مردم شهر به حلقوم عده ای ویژه خوار پاسخگو باشی . راه سومی هم وجود نداره .
از اونجایی که هیچ وقت در زندگی و کار به بن بست اعتقاد نداشته و ندارم به اون دوست عزیزم گفتم راه سوم که هیچ راه چهارم و پنجمی هم وجود داره .
این شدکه در این سالهااستراتژی کباب بیار نون(ثروت ) ببر قبلی رابه لطف الهی و با اعتماد همشهریان عزیز تبدیل کردیم به نون ( ثروت ) بیارکباب ببر .
به همین دلیل هروقت احساس کردیم فرد یا مجموعه ای قصد افزودن ثروتی راچه مادی و چه معنوی به بیت المال عمومی شهر دارد با کباب نگین دار تبریزی دررستورانی که خودمان با هزار سختی و کارشکنی ساختیم ازش پذیرایی کردیم .
با عزت و احترم و سربلندی نه خفت و خواری و سر افکندگی!!!
سلام @ ضمن تشکر باید به عرض مبرکتان برسانم تیتر زیبایی برای این مطلب نوشتید ولی قبول بفرمایید که نسل جوان منظور شما را از نوشتن این مطلب متوجه نمی شود . اونها شهردار کباب دوست نراق را ندیده اند و هیچ اطلاعی از عملکرد اون و افراد مرتبط با هاش ندارن . به نظر من باید اشاره می کردید به رانت هایی که از جیب مردم داده شد تاهمچنان کباب بره و دل و جگر و قلوه برقرارباشد.
سلام بر بی نام و نشان . در خانه اگر کس است یک حرف بس است .
سلام بر شما . پس بگو چرا بعضی ها اینقدر جلز و لز می گنن