شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

تشابه عجیب برخی انسان ها به مگس !!!


مگس در بین حشرات معروف است  به برخی صفات خاص.شعرای بزرگ هم برای بیان بعضی از واقعیت های اجتماعی مجبور شده اند رفتار تعدادی از  انسان ها رابه مگس تشبیه کنند ماننداین بیت  معروف (( این دغل دوستان که می بینی مگسانند گرد شیرینی)) اما بنده در این مطلب قصد دارم از زاویه ای  دیگر این تشابه را بررسی کنم . مگس موجودی است که  ذاتا هر کجا آلودگی ، چرک و کثافتی وجود داشته باشد او هم حاضر است . برای مثال اگر یک زخم کوچک بر بدن تمیزی مشاهده کند حتما خود را به آن رسانده و بر روی آن نقطه فرود  آمده نیش خود را در آن وارد می کند .

در جامعه پیرامون ما هم انسان هایی یافت می شوند که انگار خداوند آنها را از دیدن خوبی های افراد  کور مادرزاد آفریده است .ولی برعکس به محض یافتن یک عیب یا اشکال حتی کوچک  بر روی آن زوم کرده آنقدر نیش زبان خود را در آن عیب فرو می برند تا فرد  مورد نظر از پای درآید .

خدا یا به حق برگزیدگان درگاهت ما را از ابتلای به این نوع از امراض روحی در امان بدار .      
نظرات 11 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 04:30 ب.ظ

من میگم نراق را اباد کنیم مهدی قربون

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 12:22 ب.ظ

شهر نراق 80 شهید تقدیم انقلاب و جنگ نموده است . از این تعداد 32 شهید در گلزار شهدا و امامزاده سلیمان در آغوش خاک آرمیده اند . 48 شهید دیگر در شهرهای تهران – قم – الیگودرز و... به خاک سپرده شده اند . با هماهنگی صورت گرفته بین خانواده های شهدا و مسئولین در نوروز هر سال با حلول سال جدید در اولین پنج شنبه که حدود سوم تا پنجم فروردین است "یادواره شهدای شهر برای هشتاد شهید و شش شهید گمنام " مراسم ویژه ای برگزار می شود و این مراسم از شکوه خاصی برخوردار می باشد. تمامی نراقی ها در این روز خودشان را به زادگاهشان رسانده تا در این یادواره شرکت داشته و بهره لازم از برکات شهیدان نصیبشان گردد .
اسامی 32 شهید مدفون درگلزار شهدا وامامزاده سلیمان نراق عبارتند از :
1- محمدعلی قجری فرزند یوسف شهادت 8/2/1359
2- احمد ابراهیمی فرزند عباس شهادت 10/9/1359
3- محمدرضا پورصادقی فرزند علی اکبر شهادت27/6/1360
4- اسدالله خسروی فرزند احمد شهادت 22/9/1360
5- مفقود الجسد علی اصغر مهدوی فرزند حسین شهادت 20/10/1360
6- سید غلامرضا باشی فرزند سید علی شهادت 2/1/1361
7- عبدالله محمودی فرزند علی شهادت 2/1/1361
8- ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسینعلی شهادت 2/1/1361
9- مهدی عباسی فرزند غلام محمد شهادت 2/1/1361
10- غلامرضا قجری فرزند علی(میرزاعلی) شهادت17/2/1361
11- علیرضا قجری فرزند سلطانعلی شهادت 17/2/1361
12- محمدرضا رمضانی فرزند غلامعلی شهادت 2/3/1361
13- محمدرضا بخشی فرزند عباس شهادت 23/4/1361
14- عباس رمضانی فرزند حسن شهادت 7/5/1361
15- غلامعباس علی آقایی فرزند یوسف 9/7/1361
16- مظاهر لطفی فرزند محمد شهادت 11/8/1361
17- کاظم محمودی فرزند علی شهادت 16/8/1361
18- علیرضا رزاقی فرزند مصطفی شهادت 17/9/1361
19- مندعلی نباتی فرزند حسین شهادت 17/9/1361
20- مصطفی طالبی فرزند حسین شهادت 16/1/1362
21- محمدعلی نوری فرزند حسین شهادت 22/11/1364
22- حسین قجری فرزندعلی محمد شهادت 3/12/1364
23- سیدحسن جوادی فرزند سید ماشا’الله شهادت 17/1/1365
24- حسن کرباسی فرزند علی شهادت 21/1/1365
25- غلامرضا یوسفی فرزند غلامعباس شهادت 22/10/1365
26- غلامرضا یوسفی فرزند نوروز شهادت 27/10/1365
27- قاسم جعفری فرزند ابراهیم شهادت 3/11/1365
28- غیاثعلی عابدی فرزند کمال شهادت 3/11/1365
29- غلامرضا حسینی فرزندمحمد شهادت 22/11/1365
30- جعفرعلی کمره ای فرزند فتحعلی شهادت 11/2/1366
31- حجت الله ایزدی فرزند عباس شهادت 22/12/1366
32- قدرت الله کمره ای فرزند رمضان شهادت 4/3/1367


اسامی یادبودها در گلزار شهدای نراق

1- علیرضا صادقی فرد فرزند امرالله متولد 1338 شهادت 17/6/1357 میدان ژاله(شهدا) تهران
2- مهدی اسماعیلی فرزند حسن متولد 1337 شهادت 20 /11/1357 حین تظاهرات در تهران
3- لطف الله صادقی فرزند غلامرضا متولد1332 شهادت 22/11/1357 حین تظاهرات در تهران
4- سید حسین میرسلطانی فرزند نصرت الله متولد1340 شهادت 27/8/1359 در سوسنگرد
5- نصرت الله محمودی فرزند یوسف متولد1342 شهادت 22/9/1359 در سرپل ذهاب
6- داود مجیدی فرزند نصرالله متولد1341 شهادت 5/5/1360 در تنگه داودیه سرپل ذهاب
7- غلامحسین کریمی پور(پنبه زن)فرزند ماشاءالله متولد1341شهادت22/5/1360تهران حادثه ناگوار
8- غلامرضا حمزه ای فرزند محمدعلی متولد1334 شهادت 29 /1/1361 تنگه حاجیان گیلانغرب
9- علی مهدیزاده فرزند ابوالفضل متولد1338 شهادت2/2/1361زبیدات عراق عملیات والفجریک
10- محمدرضا باقری فرزند غلامرضا متولد1341 شهادت 10/2/1361 خرمشهرعملیات بیت المقدس
11- اصغر عبدالهی فرزند رضا متولد1334 شهادت 17/2/1361خرمشهرعملیات بیت المقدس
12- مهدی اکبری فرزند اکبر متولد 1340 شهادت 24/2/1361 زبیدات عراق عملیات والفجریک
13- علی اصغر آقازمانی فرزند علی محمد متولد 1331 شهادت 7/4/1361 انفجار حزب ج.ا توسط منافقین
14- احمدرضا محمودی فرزند یوسف متولد1345 شهادت13/4/1361 کوشک عملیات رمضان
15- امیر محمودی فرزند اکبر متولد1343 شهادت 22/7/1361سومار عملیات مسلم ابن عقیل
16-اسماعیل علی اکبری فرزند حسین متولد1345 شهادت 18/9/1361 سومارعملیات مسلم ابن عقیل 17- همافر حسین مهدیزاده فرزند عبدالله متولد 1337 شهادت 28/9/1361 حین ماموریت در همدان
18- جهانگیر خسروی فرزند غلامرضا متولد 1343 شهادت ./12/1361 فکه عملیات والفجر
19- ابوالفضل عابدینی فرزند رحمت الله متولد 1345 شهادت 23/1/1362 فکه عملیات والفجر
20-ابوالفضل شاطری فرزند غلامرضا متولد1344شهادت14/5/1362حاجی عمران عملیات والفجردو
21علیرضا نوروزی فرزندعباسعلی متولد1346شهادت13/8/1362پنجوین عراق عملیات والفجرچهار
22- حمیدرضا عابدینی فرزند علی اکبرمتولد1345شهادت15/8/1362پنجوین عملیات والفجرچهار
23- حمیدرضا ابراهیمی فرزند علی متولد1341 شهادت1/9/1362 پنجوین عملیات والفجرمقدماتی
24- محسن محمودی فرزند محمد متولد1344 شهادت 4/12/1362 جزیره مجنون عملیات خیبر
25- سیدمحمدجوادی فرزندسیدرضا متولد1346شهادت 18/12/1362 جزیره مجنون عملیات خیبر
26- محسن عابدینی فرزند علی اکبر متولد 1346 شهادت 31/4/1364 جوانرود عملیات مهندسی
27- محسن کمره ای فرزند رضاعلی متولد1345شهادت24/5/1364چنگوله عملیات عاشورای دو
28- علیرضا قجری فرزند علی محمد متولد 1345 شهادت 1/1/1365 مریوان عملیات والفجر نه
29- احمدرضا مهدوی نراقی فرزند کاظم متولد 1341 شهادت 20/1/1365 حاجی عمران پیرانشهر
30- محمود ترابی فرزند علیرضا متولد1347 شهادت 28/6/1365 مهران عملیات میمک
31- علی اکبر مسلمی فرزند غلامرضا متولد 1348 شهادت 9/10/1365 مهران عملیات کربلای پنج
32- مجید ترابی فرزند حسین متولد1340 شهادت 21/10/1365 شلمچه عملیات کربلای پنج
33-سیدحسین هاشمی فرزند سیدماشاءالله متولد1342شهادت 22/10/1365 شلمچه عملیات کربلای پنج
34-سیدبهرام(مهدی)موسوی فرزند محمود متولد1349شهادت24/10/1365شلمچه عملیات کربلاپنج
35- مهدی قیومی فرزند سلطانعلی متولد 1349 شهادت 10/12/1365 شلمچه عملیات کربلای پنج
36- علی اکبر صادقی فرزند منوچهر متولد1348 شهادت 12/12/1365 شلمچه عملیات کربلای پنج
37- اصغر فروغی فرزند حسین متولد 1328 شهادت 21/1/1366 شلمچه عملیات کربلای هشت
38- قاسم خاوه ای فرزند اکبر متولد 1348 شهادت 21/1/1366 شلمچه عملیات کربلای هشت
39- مهرداد(محمد)حسینی فرزندعلی محمد متولد1346شهادت21/1/1366شلمچه عملیات کربلاهشت
40- محمد کاظمی فرزند رمضان متولد 1348 شهادت 31/1/1366 شلمچه عملیات کربلای پنج
41- محمد شوری فرزند موسی متولد 1337 شهادت 26/6/1366 محور مهاباد – سردشت
42- علی اصغر رحیمی فرزند میرزاعلی متولد 1329 شهادت 7/7/1366 بمباران هوایی نیروگاه نکا
43-غلامعباس کریمی فرزند حسین متولد 1347 شهادت 26/12/1366حلبچه عراق عملیات والفجر ده
44- سیدمحسن هاشمی فرزند حسن متولد1346شهادت19/4/1367سورکوه بانه عملیات والفجرچهار
45-حمیدرضا رزاقی فرزند قنبرعلی متولد1347 شهادت 23/4/1367کرمانشاه پدافندی منطقه عملیاتی
46- حمید انصاری فرزند حسن متولد 1344 شهادت 1/7/1367 منطقه عملیاتی دهلران ایلام
47- بهرام قاسمی فرزند مظفر متولد 1328 شهادت10/6/1368 بهمن شیر- عملیات رزمایش بیعت
48- رضا مهرانی فرزند علی اکبرمتولد1340شهادت8/2/1375بیمارستان آراد دراثرمجروحیت جنگ

سلام جناب رضایی عزیز
از ارسال این مطلب بی نهایت سپاسگذارم . ای کاش خودتان را کامل برای خوانندگان معرفی می نمودید . در ضمن اصلاحات مورد نظر حضرتعالی اعمال شد . منتظر ارسال مطالب خوبتان هستم . در آینده نزدیک یک مطلب در صفحه اصلی به نام شهدا ی نراق خواهم نوشت .
التماس دعا

حمید رصا چهارشنبه 5 مرداد 1390 ساعت 05:09 ب.ظ http://p-r-delijan.blogfa.com

با سلام و آرزوی سلامتی!
ای بابا آقای مرادی برای کی داری میگی ،خدا خیرت بده، اونهایی که باید بشنوند و دردشون بیاد خاموش و خفته اند!
خوشحال میشم به من هم سر بزنید.
تفاوت تبلیغات علمی و تبلیغ در دلیجان!
منتظر نگاه نقادانه شما هستم.

رضایی.ا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 11:37 ق.ظ

سلام جناب آقای مرادی
مدتی است نوشته جدیدی در وبلاکتان نمایش داده نشده و خواستم پیشنهاد کنم در صورت موافقت جناب عالی حظ و بهره ای از شهدا ببریم و با عنوان جدید نام آنها را تبرک کنیم . بر این اساس اسامی هشتاد شهید شهر نراق برای اولین بار به ترتیب تاریخ شهادت در یک نوشته به معرض گذاشته شده است .
اینکه می گویم اولین بار به این علت است که مثلا شهیدی به نام احمدرضا مهدوی فرزند کاظم تا کنون در هیچ نوشته یا اسامی و... ذکر نشده و همانند اقوام دیگرش شهید مفقودالجسد علی اصغر مهدوی از قلم افتاده است.
علی هذا خواهشمند است در صورت صلاحدید اسامی را به نمایش عموم مردم قدر دان نراق بگذارید و از نقطه نظرات آنها نیز بهره مند شویم .
با تشکر وافر به شما بسیجی و بسیجیان جان بر کف

سلام جناب رضایی عزیز
از ارسال نام و تاریخ شهدات شهدا نراق بی نهایت سپاسگذارم .

یاوری پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 08:43 ق.ظ

سرورگرامی جتاب آقای مرادی
با سلام و عرض ادب و احترام
احتمالا بنده را بشناسید.
هر از چند گاهی نوشته های شما را می بینم و از خواندن آن لذت می برم. بر خود لازم دیدم ضمن تشکر عرض ارادتی هم کرده باشم.

سلام . از ابراز لطف شما سپاسگذارم .

رضایی دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 03:10 ق.ظ

عشق واقعی به خدا
در کنار شهری خارکنی زندگی می‌کرد که فقر و فاقه او را به شدت محاصره کرده بود.
روزها در بیابان گرم، همراه با زحمت فراوان و بی‌دریغ مشغول خارکنی بوده و پس از به دست آوردن مقداری خار، آن را به پشت خود بار نموده به شهر می‌آورد و به قیمت کمی می‌فروخت.
روزی در ضمن کار صدای دور شو، کور شو، شنید، جمعیتی را با آرایش فوق العاده در حرکت دید، برای تماشا به کناری ایستاده دختر زیبای امیر شهر به شکار می‌رفت، و آن دستگاه با عظمت از آن او بود.
در این حین چشم جوان خارکن به جمال خیره کننده‎ی او افتاد و به قول معروف دل و دین یکجا در برابر زیبایی خیره کننده او سودا کرد.
قافله عبور کرد و جوان ساعت‌ها در اندوه و حسرت می‌سوخت. توان کار کردن نداشت، لنگ لنگان به طرف شهر حرکت کرد.
به حال اضطراب افتاد، دل خسته و افسرده شده، راه به جایی نداشت، میل داشت بدون هیچ شرطی، وسیله ازدواج با دختر شاه برایش فراهم شود.
دانشوری آگاه او را دید، از احوال درونش باخبر شد، تا می‌توانست او را نصیحت کرد ولی پند دانشور بی‌فایده بود و نصیحت او اثر نداشت و آنچه عاشق را آرام می‌کرد فقط رسیدن به محبوبش بود.
مرد دانشور آخر به او گفت:
«تو که از حسب و نسب و جاه و مال، شهرت و اعتبار و زیبائی بهره‌ای نداری و عشق خواسته تو از محالات است و اکنون که راه به بن‌بست رسیده، برای پیدا شدن چاره‌ی درد جز رفتن به مسجد و قرار گرفتن در سلک عابدین راهی نمی‌بینم. مشغول عبادت شو شاید از این راه به شهرت رسیده و گشایشی در کارت حاصل شود.»
خارکن فقیر پند دانشور را به کار بست،‌کوه و دشت و کار و کسب خویش را رها کرد و به مسجدی که نزدیک شهر بود و از صورت آن جز ویرانه‌ای باقی نمانده بود آمد و بساط عبادت خود را جهت جلب نظر اهالی در آنجا پهن کرد.
کم‌کم کثرت عبادت و به خصوص نمازهای پی‌درپی، به تدریج او را در میان مردم مشهور کرد، آهسته آهسته ذکر خیرش دهان به دهان گشت و همه جا سخن او به میان آمد.
آری سخن از عبادت و پاکی و رکوع و سجود او در میان مردم آنچنان شهرت گرفت که آوازه او به گوش شاه رسید و شاه با کمال اشتیاق قصد دیدار او کرد.
شاه روزی که از شکار باز می‌گشت، مسیرش به کلبه‌ی عابد افتاد برای دیدن او عزم خود را جزم کرد و بالاخره همراه با ندیمان، با کبکبه شاهی قدم در مسجد خراب گذاشت.
پادشاه در ضمن زیارت خارکن فقیر و دیدن وضع عبادت او، به ارادتش افزوده شد، شاه تصور می‌کرد به خدمت یکی از اولیاء بزرگ الهی رسیده، تنها کسی که خبر داشت این همه عبادت و آه و ناله قلابی و توخالی است خود خارکن بود.
در هر صورت پادشاه سر سخن را با آن جوان باز کرد و کلام را به مسأله ازدواج کشید، سپس با یک دنیا اشتیاق داستان دختر خود را مطرح کرده که ای عابد شب زنده‌دار، تو تمام سنت‌های اسلامی را رعایت کرده‌ای مگر یک سنت مهم و آن هم ازدواج است، می‌دانی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر مساله ازدواج چه تأکید سختی داشت. من از تو می‌خواهم به اجرای این سنت مهم برخیزی و فراهم آوردن وسیله‌ی آن هم با من، علاوه بر این من میل دارم که تو را به دامادی خود بپذیرم، زیرا در سراپرده خود دختری دارم آراسته به کمالات و از لطف الهی از زیبایی خیره کننده‌ای هم برخوردار است، من از تو می‌خواهم به قبول پیشنهاد من تن در دهی، تا من آن پری‌روی را با تمام مخارج لازمه در اختیار تو قرار دهم!
جوان بعد از شنیدن سخنان شاه در یک دنیا حسرت فرو رفت و در جواب شاه سکوت کرده و شاه به تصور این که حجب و حیاء و زهد و عفت مانع از جواب اوست چیزی نگفت، از جوان عابد خداحافظی کرد و به کاخ خود رفت، ولی تمام شب در این فکر بود که چگونه زمینه‌ی ازدواج دخترش را با این مرد الهی فراهم کند.
صبح شد، شاه یکی از دانشوران را خواست و داستان عابد را با او در میان گذاشت و گفت به خاطر خدا و برای اینکه از قدم او زندگی من غرق برکت شود نزد او رو و وی را به این ازدواج و وصلت حاضر کن.
عالم آمد و پس از گفتگوی بسیار و اقامه و دلیل و برهان و خواندن آیه و خبر، ‌جوان را راضی به ازدواج کرد.
سپس نزد شاه آمد و رضایت عابد را به سلطان خبر داد، سلطان از این مساله آن چنان خوشحال شد که در پوست نمی‌گنجید.
مأموران شاه به مسجد آمدند و با خواهش و تمنا لباس دامادی شاه را به او پوشاندند و او را مانند نگینی در حلقه گرفتند و با کبکبه و دبدبه شاهی به قصر آورند. در آنجا غلامان و کنیزان دست به سینه برای استقبال او صف کشیده بودند و امیران و دبیران و سپاهیان جهت احترام به داماد شاه گوش تا گوش ایستاده بودند.
وقتی قدم به بارگاه شاه گذاشت و چشمش به آن همه جلال و شکوه و عظمت افتاد، غرق در حیرت شد و ناگهان برق اندیشه درون جان تاریکش را روشن کرد، به این مساله توجه نمود، من همان جوان فقیر و آدم بدبختم، من همان خارکن مسکین و دردمندم، من همانم که مردم عادی حاضر نبودند سلامم را جواب بدهند، من همان گدای دل سوخته‌ام که از تهیه‌ی قرص نان جویی و پارچه‌ای کهنه عاجز بودم، من همان پریشان عاجز و بینوای مستمندم!
آری جوان بر اساس آیات الهی به فکر فرو رفت، که من همان خارکنم که بر اثر عبادت میان تهی، و طاعت ریایی به این مقام رسیدم، آه بر من، حسرت و اندوه از من، اگر به عبادت حقیقی و طاعت خالص اقدام می‌کردم چه می‌شدم؟
در غوغای پر از آرایش ظاهری دربار، چشم دل خارکن باز شد، جمال دوست در آئینه‌ی دلش تجلی کرد. با قدم اراده و عزم استوار، پای از دربار بیرون گذاشت و از کنار آغوش آن پری‌وش کناره گرفت و به سوی نماز و عبادت واقعی و بندگی حقیقی خدا حرکت کرد.
وقتی نماز ریائی و میان تهی و الفاظ بی‌معنی این گونه برای حل مشکل مدد کند، نماز واقعی و عبادات خالصانه، و طاعت بی‌ریا چه خواهد کرد؟
لطیف راشدی ـ سرود شکفتن، ص15
کتاب عرفان اسلامی، جلد 5، به نقل از کتاب طاقدیس مرحوم ملا احمد نراقی.

[ بدون نام ] چهارشنبه 22 تیر 1390 ساعت 04:36 ب.ظ

http://naraghleader.loxblog.com/

هادی سه‌شنبه 14 تیر 1390 ساعت 10:01 ق.ظ http://naragh-hadi.3de.ir

سلام
اولا تشکر میکنم که دوباره سایت شهر زیبای نراق را فعال کردید.دوما قالب وبلاگ شما روی موبایل درست نمایش داده نمیشه,سوما از پاسخ شما بسی لذت بردیم
راستی هزینه ی شارژ سایت نراق سالانه چقدر است؟؟

سلام . ممنون . هزینه شارژ تقریبا سالانه ۲۰۰ هزار تومان .
در خصوص قالب هم سعی می کنم عوضش کنم تا مشکل حل شود .
ارادتمند . م. مرادی

[ بدون نام ] شنبه 11 تیر 1390 ساعت 11:00 ب.ظ

جناب مرادی فکر نمی کنید خون مردم دیگه به جوش اومده از بی آبی !!!!!
زندگیا داره کاملا مختل میشه
۲ روز پشت سرهم قطعی یکی از ضروری ترین نیاز های مردم دیگه واقعا دور از انصافه
یه فکری تصمیمی تسریع در کاری !!!!!!!......

سلام . اگر کوتاهی در این زمینه تابحال از طرف اینجانب بوده پوزش می طلبم . اما واقعیت این است که دو ماه است به خاطر مردم ۶۰ درصد از فضای سبز شهر که همکاران محترم قبلی وابسته به آب شرب کرده بودند را درایم با تانکر و با هزینه گزاف و بازحمت شبانه روری آبدهی می کنیم .
در خصوص اصلاح شبکه فرسوده هم پیگیری شده است قرار است ۳۰ درصد پرت آب در شبکه اصلاح شود . اما باید بدانید که شرکت آب و فاضلاب شهری متولی این کار است و در این زمینه باید پاسخگو باشد البته بنده هم باید مطالبات مردم را از مجاری قانونی پیگیری کنم که حتما این کار را خواهم کرد . از شما هم استدعا دارم به هر نحو که صلاح می دانید مطالبات خود را از دستگاه متولی پیگیری نمایید و تنها به دادن این پیام اکتفا نکنید .
با احترام . م. مرادی

هادی شنبه 4 تیر 1390 ساعت 01:19 ب.ظ http://naragh-hadi.3de.ir

سلام
بیا ببین منتقدین تو وبلاگم چی برات نوشتن!
99%از مخالفان پروپاقرص شماست

سلام . جالب بود . تابحال به بچه محلی خودم با شما فکر نکرده بودم . این منتقد به نکته بسیار جلبی اشاره کرده .
از این به بعد به اسم بچه محل صدات میزنم تا کور شود ....

سعیده پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 11:16 ب.ظ

حضرت حافظ چندین سال پیش گفتند:
ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست...
عرض خود می بری و زحمت ما میداری !!!

کاش گوش شنوا داشتن... نهع اصلا کاش می فهمیدن به چی شباهت دارن

سلام . مگس چون دائما در حال وز وز کردن است گوشی برای شنیدن ندارد و صدایی از صدای خود در طبیعت خوش تر سراغ ندارد . انسان های مگس صفت دائما وراجی می کنندو وقتی برای شنیدن حرف هایی که پشت سرشان زده می شود را ندارند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد