شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

چه کس یا کسانی را مقصر می دانید ؟

چند وقت پیش مطلبی را نوشته بودم و آن مطلب حکایت از این داشت که عزیران مسئول در فرمانداری شهرستان دلیجان  به گونه ای  مسئولیت ها را با کمک نماینده مجلس بین خودشون  تقسیم کرده اند که اگر کسی زبان راجی (  کانال 2 )  نداند سر از مذاکرات و گفتگو هایشان در  نخواهد آورد .

واقعیت این است که در این سالها دری به تخته خورد و عباسی  شد نماینده مجلس و اون هم که خود را در رسیدن به این موفقیت  مدیون صمدی و دانشگاه پیام نور می دانست  رفیق گرمابه و گلستان  خود را که رئیس دانشگاه بود و سالها در حسرت پست و مقام دولتی آن هم از نوع نمایندگی مجلسش مانده بودراکردفرماندار (به قول خودش حاکم شهرستان) و باجناق جانش را  هم به سفارش عیال محترم کرد دست راست فرماندار ( معاون ) تاهم خیالش از بابت داشتن یه پایگاه قوی در فرمانداری برای انتخابات دور دوم  راحت باشه و هم اینکه فکر رقابت در دور دوم به سر صمدی نزنه و ..... این قصه سر دراز دارد و از حوصله این مطلب خارج است .  

اما نکته ای که اتفاق افتاده و بهانه به دست ما داد تا این مطلب را بنویسیم  این  است که برای اولین بار در طول انتخابات شهروندان نراقی جهت تشکیل هیات اجرایی دعوت نشدند و این هیات با ترکیبی یک دست مطابق میل حضرات راجی زبان تشکیل شد و انگار نه انگار که شهر نراق هم در این شهرستان وجود دارد .

((قابل توجه کاربرانی که از ترکیب و وظایف هیات اجرایی انتخابات اطلاعی ندارد اینکه در هر انتخاباتی 30 نفر از معتمدین شهرستان دعوت و در جلسه ایی از بین خود 8 نفر را به عنوان اعضاء هیات اجرایی انتخاب می کنند که این افراد وظیفه دارند  صلاحیت کاندید ها ، اعضاء شعبه اخذرای ، جابجایی صندوق و محل های اخذ رای و ..... را تعیین  نمایند ))   

اینکه همسایگان راجی زبان ما  نراقی ها راداخل آدم حساب نکردند ودر  ترکیب هیات اجرایی به بازی نگرفتن بماند، بیش از این هم از آنهاانتظار نمی رفت و شاید اگر ما هم به جای آنها بودیم همین کار را می کردیم ولی اینکه در نراق چه اتفاقی افتاده که دیگران جرات و جسارت چنین توهین فاحشی را به خود می دهند جای سوال و تامل  دارد .

شما در این خصوص چه نظری دارید ؟ 

چه کس یا کسانی را مقصر می دانید ؟

گوشه ای از مطالب طنز ملا احمد در کتاب خزائن

مدتها  است که   قصد  دارم  با آوردن مطالبی طنز گونه  وبلاگ را از این حالت یکنواختی خارج نمایم و چون همیشه سعی کرده ام در مطالب یک اصل مشترک  ارتباط موضوعی مطالب با نراق را حفظ کنم این کار بسیار سخت بود تا اینکه مدتی پیش در مطالعه کتاب خزائن ملا احمد نراقی به بخش جالبی برخوردم و به نظرم آمد که نقل مطالب و حکایت های ایشان این هدف را تامین می نماید.  

 برای خودم بسیار جالب بود که چگونه عالمی به این بزرگواری جهت  رعایت حال مخاطب خود و خارج شدن مطالب کتاب از سنگینی سعی می کند در قالب شوخی و مثال های جالب خواننده را ترغیب به خواندن متن و تدبیر در آنها  نماید. درادامه تعدادی از مطالب  ذکر شده ایشان در کتاب خزائن حضورتان تقدیم می گردد  .

- مرحوم نراقی در صفحه 325 کتاب خزائن خود می آورد روزی پیامبر (ص ) و حضرت علی ( ع) در کنار هم نشسته بودند و خرما می خوردند . پیامبر هر خرمایی را که می خورد پنهانی دانه آن را نزد حضرت علی (ع) می گذاشت تا اینکه خرما ها تمام شد . بعد پیامبر (ص) گفت هر کس که دانه نزد او بسیار است او بسیار پر خر  است . حضرت علی هم سریع جواب داد که هرکه خرما را با دانه خورده پر خر  تر است . در این موقع پیامبر تبسم فرمودند و دستور دادند که هزار درهم به آن حضرت انعام دادند .

- روایت است که روزی مردی از صحابه که قدی بلند داشت وارد مسجد شد و به قصد شوخی کفش  حضرت امیر را بر طاق بلندی نهاد ودر پای ستونی مشغول نماز شد  . حضرت چون از نماز فارغ گشت و این جریان را دید  منتظر ماند تا او به تشهد رفت، پس ستون مسجد را بلند کرد و گوشه عبای او را زیر ستون نهاد . دست مبارک را دراز کرد و نعلین خود برداشت و قصد رفتن کرد  آن مرد وقتی این حالت را دید به التماس افتاد و به دامن آن حضرت متوسل شد تا ایشان  ستون را دوباره بلند کرد و عبای خود را خارج نمود .

- مرحوم فاضل در صفحه 326 کتاب خود این  داستان را نقل می کند که : نعمان بن عمر و انصاری از صحابه شوخ طبع بود روزی به مسجد آمد و پیر مرد کوری را دید که ازا و درخواست نمود تا او را به جایی خلوت برای رفع حاجت ببرد . نعمان هم دست او را گرفت و بعد از چند بار دور زدن مسجد او را به وسط صحن برد و به او گفت همینجا قضای حاجت کن . پیر مرد هم که از همه جا بیخبر بود روبروی مردم کشف عورت کرد  و مردم هم می خندیدند تا اینگه او متوجه شد که چه کلاهی بر سرش رفته است . پیر مرد کور گفت اگر نعمان را بیابم با این عصای خود  چنان ضربه ای به او خواهم زد که تابحال نخورد باشد . روزی دیگر نعمان آمد و به گونه ای که پیر مرد نابینا او را نشنا سد زیر گوش او گفت نعمان در محراب به نماز مشغول است برو و ضربه خود را که گفته بودی بزن که الان وقت آن است  . دست پیر مرد را گرفت و به نزدیک محراب آورد عثمان بن عفان در  محراب در حال نماز بود. پیر مرد کور چنان ضربه ای بر سر عثمان زد که سر او بشکست و نعمان فرار کرد . نزدیکان پیر مرد به نزد عثمان رفته و برای او طلب بخشش کردند تا او خلاص شد .

-- عربی در زمان مجامعت با زن اجنبیه نشست و چون اراده جماع کرد به فکر معاد افتاد و برخواست ، زن گفت کجا روی ؟ مرد عرب گفت هر که بهشتی را که عرض آن مابین آسمان و زمین است به مقدار عرض چهار انگشت ...... بفروشد در علم مساحت احمق است .

اینها بود قسمتی از مطالب طنز آمیز فاضل نراقی در کتاب خزائن مطالب جالبتری هم بود که من صلاح ندیدم در اینجا آنها را بیاورم اگر علاقه دارید خودتان مراجعه نمائید .  

 

 

خاطره ای از خادمین بنت الجواد (ع)

بی بی زبیده خاتون

 

جمعه شبی در بهمن سال 75 ساعت 12 شب  بچه های هیات خادمین بنت الجواد (ع) کنار بخاری هیزمی داخل سالن شرقی  که تازه سقف آن زده شده بود خوابیده بودن ، من و مصطفی که بیدار بودیم و وظیفه داشتیم نگذاریم بخاری خاموش شود تصمیم گرفتیم که ظرف های شب را بشوریم  ، شیلنگ آب را آوردیدن داخل سالن و شروع کردیم به شستن هوا چنان سرد بود که تا مصطفی ظرف ها را کف مال میکرد و جلوی من می گذاشت تا من آب بکشم ظرف ها یخ میزد .بگذریم با چه زحمتی ظرف ها را شستیم . خستگی راه باعث شده بود که  بچه ها در همان هوای سرد به خواب بروند و سرما را احساس نکنن . آقای مهدیزاده از سر و صدا ظرف ها بیدار شد وضو گرفت و وارد حرم شد به ما هم گفت بیایید تا در این خلوت شب دعایی بخوانیم .

خدایا چه شب عجیبی بود دعا را که شروع کردیم متوجه شدیم  تو تاریکی بچه ها کم کم بیدار شده و به جمع ما  اضافه میشن . دعا که تمام شد بچه ها تجدید وضو کردن و به نماز شب مشغول شدن و تا نماز صبح در تاریکی حرم صدای هق هق گریه و مناجات می اومد . نماز صبح را  که خواندیم دلمان نیامد دعای ندبه را نخوانیم  . ندبه که تمام شد مهدی کمره ای صبحانه را که نان و پنیر و سیب زمینی بود آماده کرده بود . جای شما خالی خوردیم و خوابیدیم .

ساعت 9 بود که حاج آقا مهدیزاده بیدار باش زد و همه رفتیم با تراکتور عمو عابدین از بیابانهای اطراف سنگ جمع کردیم . این بچه ها با چه شور و حالی  کار میکردن و آقای مهدیزاده هم همزمان که سنگ جمع می کرد مباحث اخلاقی و معرفتی را در کنار خاطرات بچه های جبهه و جنگ تدریس می کرد .نزدیک ظهر که شد آمدم امامزاده تا ناهار بچه را آماده کنیم . مهدی کمره ای و مصطفی محمودی هم بودن دو تا مرغ را گذاشتیم تو قابلمه و رب و ادویه و هم به آن اضافه کردیم ، سیب زمینی هم سرخ کردیم و دو تا کنسرو لوبیا هم گرم کردیم  برنج هم نداشتیم ،بچه ها که اومدن اول رفتن سراغ نماز جماعت بعد از نماز سفره که پهن شد نزدیک به 20 نفر سر سفره بودیم . دو تا مرغ و دو تا کنسرو برای بیست نفر آدمی که از صبح تابحال سنگ جمع میکردن چیزی نبود. من و مهدی کمره ای به هم نگاه میکردیم و میخندیدیم که چطور این غذا را تقسیم کنیم که به همه برسد .

غذا تقسیم شد و به همه رسید و همه هم سیر شدن  و هنوز هم با گذشتن 11 سال از این ماجرا بعضی ها هنوز خاطره طعم آن غذا را تعریف می کنن .

این خاطره را نوشتم تا بگم که در اون سالها که ساختمان امامزاده بیقوله ای بیش نبود و هیچ امکاناتی نداشت تعدادی بچه که متوسط سنی آنها ار بیست سال تجاوز نمی کرد در کنار مردی بزرگ و بازمانده از کاروان شهدای جنگ ( حجت الاسلام مهدیزاده ) با دست خالی در آبادانی این امامزاده تلاش کردند و حالا که این مرکز به پایگاهی بزرگ تبدیل شده است عمرو عاص های تاریخ قصد دارند که از این جریان به وجود آمده نهایت استفاده را در  باز کردن عقدههای روانی، سیاسی و کمبود های خود  بنمایند و به همین دلیل چند سالی است که به اشکال مختلف در رشد و توسعه امامزاده اخلال می نمایند . 

اینها فردای قیامت چه جوابی برای اهل بیت عصمت و طهارت دارند و با چه رویی انتظار دارند مورد شفاعت قرار بگیرند ؟ 

دو دستاورد جدید برای شهر !!!

 

علمای علم روان شناسی اعتقاد دارند که وقتی فشار های عصبی زیاد میشه باید موقعیتی فراهم کرد تا انسان با صدای بلند فریاد بزند و این تخلیه انرژی موجبات آرامش او را فراهم کند .

این مقدمه را نوشتم که کاربران محترم از مطالب مایوس کننده من ناراحت نشوند و به من حق بدهند که اینها را می نویسم بلکه قصه خودم را با آنهاشریک شوم تا تحملش برایم آسانتر گردد.

 در پی روند رو به رشد حذف امکانات شهر در این چند سال اخیر  از جمله اداره گاز ، نمایندگی تربیت بدنی ، نمایندگی آموزش و پرورش ، حذف دبیرستان دخترانه و پسرانه  ، اداره برق ،داروخانه ، اداره جهاد کشاورزی و درمانگاه شبانه روزی اخیرا شنیده می شود در تکمیل این پروسه بانک صادرات شعبه نراق و مدرسه راهنمایی شبانه روزی هم قرار است به زودی از نراق گرفته شوند .

چند سالی است که خودم را عادت داده ام خاطرات کاری خود را روزانه یادداشت می کنم تا در آینده قسمتی از تاریخ شهر نراق از دل این خاطرات استخراج گردد. تصور می کنم که مثلا 30 سال آینده چه خانواده هایی باید برای کم کاری پدران خود و کارشکنی هایی که آنها به لحاظ ضعف شخصیت و حب جاه و مقام از خود نشان داده اند ننگ رفتار آنها را تحمل کنند . برای مثال مدتی پیش با چند سال کار بر روی یک شخصیت خیر نراقی که در کار خود آدم بسیار توانمندی هم است موفق شدیم او را به نراق دعوت کرده  تا بتوانیم از توان تخصصی و اجرایی و مالی او در شهر استفاده کنیم که متاسفانه یکی از همین آدمهایی که ذکر کردم چنان برخوردی با او کرد که اون بابا رفت و دیگه پشت سرش را هم نگاه نکرد .  

از توان و علاقه این فرد همین بس که او تصمیم داشته به تنهایی در سال 52 جاده امامزاده زبیده خاتون (س)را آسفالت نماید و متاسفانه بعد از انجام زیر سازی در همان سالها هم به دلیل مشکلات فوق در آن زمان از کار کردن در نراق منصرف می گردد .

با این اوصاف شما جای من بودید فریاد نمی زدید ؟

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایا ما را بکش یا اونها را !!!

 

 

انگیزه بیشتر محلاتی ها برای نماینده شدن !!!

 

با نزدیک شدن به انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی کاندید های احتمالی  این دوره در سطح دو شهرستان محلات و دلیجان به صورت غیر رسمی فعال شده و به قول معروف در حال یارگیری می باشند .

طبق شایعاتی  که بعضا ریشه در واقعیات  هم دارد در شهرستان دلیجان علاوه بر سید حسن عباسی نماینده فعلی، آقای جلالی مدیر کل سابق منابع طبیعی استان ، آقای عزیز الله ابراهیمی کاندید دور قبلی و آقای سر آبادانی فرماندار سابق شهرستان دلیجان ظاهرا قصد دارند شانس خود را امتحان نمایند .

در شهرستان محلات هم حاج آقا سلیمی استاد حوزه و دانشگاه و کاندید دور قبلی ، آقای امینی رئیس دانشگاه پیام نور و عضور شورای اسلامی شهر محلات در دور  اول و دوم ، آقای حبیبی برادر نماینده فعلی خمین در مجلس شورای اسلامی  و آقای دکتر مهدوی نیز خود را برای این مبارزه انتخاباتی  آماده می نمایند .با این اوصاف تابحال محلاتی ها انگیزه بیشتری برای نماینده شدن از خود نشان  داده اند .

در شهر نراق هم طبق اخبار رسید آقای حاج شیخ محمد فروغی نماینده سابق مردم مسجد سلیمان در مجلس شورای اسلامی هم قصد دارند در این انتخابات حضور داشته باشند .

کاربران محترم چنانچه شما هم اطلاعاتی از کاندید های احتمالی و سابقه اجرایی آنها  دارید برای اطلاع دیگران اعلام بفرمائید . در نوشته های آتی تحلیل هایی را از وضعیت پیش رو و فعالیت کاندید ها ارائه خواهم داد.  مطمئن باشید مطالب و دیدگاه های شما بنده را برای  رسیدن به یک تحلیل منطقی  و درست از دسته بندی های این دو شهرستان یاری خواهد داد.   

 

اگه به من رای بدید قول میدم .....!!!

براتون به جای حرف حسابی دیگه شعر نخونم .

رفیق گرمابه وگلستان خودم را فرماندار نکنم .

دو کلام حرف حسابی یاد بگیرم که در نطق پیش از دستور مجلس اینهمه سوتی ندم .

باجناق های خودم را یک شبه مدیر و معاون فرماندار نکنم .

حس ناسیونالیستی خود را در دفاع از علامه .... به این تابلویی در مقابل شخصیت های محلاتی و نراقی بروز ندهم .

در سفر دوم ریاست جمهوری به استان تنها به فکر دلیجان نباشم و کمی هم به محلات ، نیمور و نراق فکر بکنم .  

در مقابل دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق و محلات دانشگاه علم نکنم .

یه کم درس بخونم که اگه قرار شد یه جا تو یه مجلسی تو جایگاه یک نماینده مجلس شورای اسلامی  دو کلام حرف بزنم آسمان ریسمان نبافم .

قول میدم به همان خدایی که همین نزدیکی ها است اگه به من رای بدید نماینده خوبی براتون باشم .

فقط یک بار دیگه به من رای بدید تا ثابت کنم که مردم و پای حرفهام ایستادم . 

گذشته گذشته به آینده ای که قراره براتون بسازم فکر کنید.

 

 

 

نقدی بر جامعه زنان شهر نراق

 

مدتها است که به این می اندیشم که چرا زنان و به ویژه  دختران شهر نراق هیچگونه مطالبه و درخواستی ندارند . چرا با توجه به اینکه سطح تحصیلات بانوان شهر مطلوب و در بعضی موارد از آقایون بالاتر است هیچ گروه ، انجمن و تشکلی برای پیگیری خواسته های خود تشکیل نمی دهند و در عرصه فعالیت های اجتماعی بسیار کم رنگ ظاهر می شوند .

آیا جامعه نراق هنوز جامعه ای سنتی است که در آن زنان در پس پرده هستند و یا اینکه زمینه بروز و ظهور آنها توسط مسئولین در جامعه فراهم نمی شود . اگر از کوچه پس کوچه های نراق عبور کنی زن هایی را می بینی که گرد هم آمده و در درب خانه های خود کمیسیون های امور بانوان محله خود را به صورت غیر رسمی تشکیل داده و سیر تا پیاز مردم و رفتارشان را تحلیل می کنند و همزمان سبزی هم پاک می کنند بچه هم شیر می دهند و ....  

شما در این خصوص چه نظری دارید و چه راهکارهایی را برای سازماندهی این کمیسیون ها  ارائه می دهدید ؟

البته برنامه ریزی برای این مسائل به شورای شهر ربطی ندارد به غیر از شورای شهر هر راهکاری که دارید ارائه نمائید .

خوشا بحال کسانیکه از دنیا محروم و بی نصیب اند

 

مرحوم نراقی در بیان مذمت مال در کتاب اخلاقی خود ( معراج السعاده) می نویسد  : خداوند عالم می فرماید ای کسانیکه ایمان آورده اید مشغول نسازد مالها و اولاد شما ، شما را از یاد خدا و کسانیکه چنین کنند ایشان زیانکارند و در جایی دیگر می فرماید : جز این نیست که اموال و اولاد شما فتنه اند از برای شما که با آنها شما را امتحان می نمائیم . پیامبر فرمود : بدترین امت من مالدارانند و دوستداران فرزند آدم سه چیز است یکی تا وقت مردن با اوست و آن مال است و یکی دیگر تا لب گور همراه او می آید و آن اهل و عیال است و سوم تا عرصه محشر همراهی او می کند و آن اعمال است .

مرحوم نراقی در ادامه این بحث بعد از  آوردن چند حدیث دیگر از پیامبر (ص)  به این روایت اشاره می نماید که پیامبر فرمودند : در روز قیامت مردی را بیاورند که از حرام در دنیا مال جمع نموده بود و در حرام صرف کرده بود پس امر شود که او را در جهنم افکنند و دیگری را بیاورند که مال از حلال جمع کرده و در حرام مصرف نموده خطاب رسد که او را به جهنم برند و مردی دیگر را بیاورند که مال از حرام کسب کرده و در مصرف حلال خرج نموده  خطاب رسد که او را هم در جهنم برند و مردی دیگر بیاورند که مال از حلال جمع نموده و بحلال خرج نموده خطاب رسد که او را بازدارید شاید در طلب این مال ضرر به یکی از اموریکه بر او واجب بوده است رسیده باشد ، مثل اینکه نمازی را از وقتش تاخیر انداخته یا کوتاهی در رکوع یا سجود یا وضوی آن نموده . جواب دهد که پروردگارا مال از حالا به دست آوردم و به حلال خرج کردم و یکی از واجبات خود را ضایع نکردم ، خطاب رسد شاید به جهت این مال بر اقران ( نزدیکان ) و امثال ( مردم ) فخر کرده و به مرکبی یا لباسی مباهات نموده باشی . عرض نماید پروردگارا چنین چیزی را نکرده ام ، خطاب رسد که شاید کوتاهی و منع نموده باشی حق کسانی را که من امر کردم که به آنها بدهی ( زکات و خمس ) بسادات و یتیمان و مساکین و راه گذران ، عرض کند که پروردگارا هیچ حقی را که فرموده بودی ضایع نکردم در این موقع این جماعت ( یتیمان ، فقرا، سادات، در راه ماندگان ، مساکین ) حاضر می شوند و در مقام مخاصمه( جنگ و جدل )  در می آیند اگر توانست جواب آنها را بدهد ومعلوم شد که حق آنان را داده  و هیچ فخری و مباهاتی  نکرده و واجبی از او ضایع نشده خطاب می رسد بایست و بیار شکر نعمتی که به تو عطا فرمودم از آنچه خورده و آشامیده و لذتیکه یافته .

فاضل نراقی بد از ذکر این روایت آه می کشد و می گوید کسی که مال از حلال به دست آورده و به حلال خرج کرده و همه واجبات خود را به جا آورده و حقوق الهی را به جا آورده به این دقت محاسبه او را می کنند  پس حال امثال  ما چگونه خواهد بود که غرق فتنه دنیا گشته ایم و خود را به حال و حرام آغشته ایم و نه از شبهات اجتناب می کنیم و نه از شهواتش و شکم های گرسنه در جوار ما سر بر بالین می نهند و ما انواع غذا ها را می خوریم و به شکر آن نمی پردازیم آه چه بزرگ خواهد بود مصیبت ما و چه عظیم خواهد بود گرفتاری ما و چقدر اندوه و ماتمها که از برای ما باشد .

نمی دانم که دنیا با ما چه خواهد کرد و فردا در حضور پادشاه قهار از عهده جواب چگونه بر خواهیم آمد و در پایان این بحث بیان می کند خوشا بحال کسانیکه از دنیا محروم و بی نصیب اند .

  کاربران محترم ضمن مطالعه و فهم دقیق این بحث اخلاقی خواهشمند است در خصوص کسب مال حرام و خرج کردن آن در راه حلال  و موارد این نوع خرج کردن ها اعلام نظر فرمائید برای مثال خوردن غذای امام حسین که مقدمات تهیه اسباب آن از راه حرام است یا مسجدی که با پول حرام فردی ساخته شده است  به نظر شما چه حکمی دارد ؟

در ضمن به مثل معروف انشاء الله که گربه بود هم توجه داشته !!!

 

کمر بندی نراق مغضوب علیهم!!!

 

همانطور که می دانید اجرای کمربندی نراق در پی حادثه سال 84 و کشته و زخمی شدن بیش از 27 نفر سرنشینان یک مینی بوس به اداره کل راه و ترابری استان تحمیل شد .

شورای اسلامی شهر دوم هم از هول حلیم افتاد تو دیگ و بدون اینکه ریالی اعتبار در اختیار داشته باشد متعهد شد آزاد سازی زمین های در  طرح را انجام دهد و انصافا هم در این خصوص تلاش خوبی از خود نشان داد ولی جهت آزاد سازی چند باغ با مشکل مواجه شد و این میراث را به شورای سوم هدیه کرد .

شورای سوم هم که ..........!!!

 راه و ترابری استان هم بهانه خوبی برای تعطیل کردن پروژه پیدا کرده و به قول معروف تا تقی به توقی می خوره تو سر شورا می کوبه که خودتون گفتید آزاد سازی می کنیم ،حال آزاد کنید تا ما هم کار کنیم و گرنه .....!!!

این در حالی است که اعتبار مورد نیاز کمربندی رقمی بالغ بر 2 میلیارد تومان است و برای آزاد سازی کل مسیر در بد ترین شرایط  100 میلیون تومان بیشتر اعتبار نیاز نمی باشد .

جالب است که بدانید وقتی می خواستند اعتبار کمربندی نراق را در شهرستان هپل هپو کنند شاخص جمعیت را بهانه کردند ولی همین حضرات با زد و بند های سیاسی 180 میلیون تومان در سال 86 به کمر بندی روستای کروگان جاسب اختصاص دادند که نه جمعیت داره نه ترافیک و در هفته یک تریلی هم از آن عبور نمیکنه ولی چیزی که داره و خیلی از جون مردم با ارزش تر است رجل سیاسی است که یه پایه این مملکت است و با رئیس جمهور هم کل میندازه چه برسه با ما !!!! و در عوض به برادران ..... مجوز احداث دانشگاه میده زیر گوش دانشگاه آزاد نـــــــراق با فاصله 15 کیلومتر!!!

از همه اینها که بگذریم پروژه کمربندی نراق مغضوب یه مشت آدم متعصب است که اعتقاد دارند پول این مملکت هر جایی خرج بشه الا نراق چون نراقیها به ما باج نمیدن و ما را داخل آدم حساب نمیکنن .

خلاصه  مشکل کمربندی هم حل شد . ((تعطیل شد ))   

به نظر شما چرا نراقیها برای گذارن امورات خود باج نمیدن ؟

به قول و تعبیر حاج آقا نوروزی مشکل مرکز درمانی حل شد !!!

نفر جلویی آقای شنتیایی است

 

 

حدود 35 سال پیش حاج روح الله شنتیایی خیر بزرگ شهر نراق با هزینه شخصی خود درمانگاهی را ساخته و آن را جهت رفاه حال مردم در اختیار مرکز بهداشت قرار داد . 5 سال پیش هم حاج ماشا الله بیابانگرد یک دستگاه آمبولانس مزدا با تجهیزات کامل به این مرکز اهدا نمود . در مقابل این مساعدت ها انتظار می رفت که دولت هم جهت رفاه مردم این مرکز را مجهز و پزشک آن را تامین می نمود . امروز با خبر شدم مرکز درمانی نراق به علت نبودن اعتبار از یک درمانگاه شبانه روزی به یک مرکز درمانی تا ساعت اداری تبدیل شده است و متاسفانه چنانچه شهروندان خارج از ساعت اداری نیاز به درمان داشته باشد باید خود را به دلیجان یا کاشان برساند .

این پیشرفت را ابتدا به شورا ی شهر ، و بعد به همگی مسئولینی که موجبات آن را فراهم نمودند تبریک عرض نموده امید داریم که یکی دو سال دیگه همین  مرکز پاره وقت را هم جمع کرده و خیال مردم را از بابت بهداشت و درمان راحت کنند تا دل کنده برای هر درد سری راهی دلیجان گردند .

خداوکیلی ما هیچی اگه آقای شنتیایی یکی دو سال دیگه بیاد نراق ببینه تو درمانگاهش گوسفند جا کردن چه حالی میشه ؟!!!