شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

جوانان شهر، امروز باید فردایمان را بسازیم


چندی پیش مسئولی  در حاشیه یک جلسه سر در گوشم کرد و گفت فلانی برایتان خواب دیده بودند که تا چند سال دیگر چیزی از نراق به  جز خرابه های آن  باقی نماند  . من به ایشان عرض کردم بله درست است من  سالها است این واقعیت تلخ را می دانم و هزاران  جا فریاد کردم  ولی کسی باورنکرد چون در بین نراقی ها  افراد  تاثیر گذار خودشان رابد جوری  به خواب زده اند .  بر خلاف خیلی ها منجمله  این دوست ما که عامل بیرونی را در مشکلات نراق دخیل می داند بنده آن را در مقابل عوامل درونی هیچ می دانم  و بر گفته ایشان نقد  جدی دارم .البته بماند که این حرف ها فعلا  در شهر هیچ خریداری ندارد و همیشه نراقی ها سعی داشته و دارند که عامل بیرونی  بخصوص...... ها را موثر بدانند و هر کس داستان هایی از این دست برایشان به هم ببافد راضی و خوشحال می شوند .

خوانندگان محترم حقیقت داستان این است که ساختار اجتماعی شهر تاریخی  نراق طی چند سال گذشته به شدت دچار نابسامانی شده و این همه مشکلات در این شهر نتیجه این ساختار نا هماهنگ اجتماعی است .

 بزرگی گفته: شما فکر کردن خودتان را عوض کنید زیستنتان خود به خود عوض خواهد شد . اگر بخواهیم نراق امروز را آسیب شناسی کنیم ناچاریم به گذشته برگردیم و با رصد دقیق حوادث آن منشاء مشکل را پیدا کنیم .  واقعیت این است که  جمع کثیری از جوانان این شهر در دهه چهل وپنجاه بعد از اصلاحات ارضی ( ارباب شدن پدران رعیت ما وکارخانه دار شدن ارباب ها و رشد شهر نشینی )  نراق را به قصد تحصیل یا یافتن کسب و کار ترک کرده  و بر حسب اتفاق  اکثر  آنها خیابان  چراغ برق تهران  را پاتوق فعلایت های اقتصادی خود قرار دادند . هوش و استعداد ذاتی آنها که محصول خاک ادیب پرور نراق بود و البته فسفر گردو و بادام هم در آن  بی تاثیر نبود آنها  را در عرصه تجارت به جایی رساند که برخی از آنها اکنون تاجران  به نام کشور  هستند .

اما همین افراد که البته  دربین آنها استثناء هم وجود  دارد به جای توجه به بوم و وطن خود دنبال حرف فلان خاله زن نراقی را گرفتند که  یک روزی گفته : پسر مشتی فلانی این مال و منال را از کجا آورده!! به همین دلیل وقتی به نراق می آمدند برای اینکه به قول خودشان چشم زخم نخورند با اتوبوس می آمدند و یا نهایتا یک پیکان و اخیرا پراید زیر پای خود می انداختند و چنان از وضعیت  کسب و کار و درآمد خود می نالیدند و به قول ما  نراقی ها  سوخته می کندند که آدم دلش برای آنها کباب میشد و آرزو می کرد  ای کاش دستی داشتیم  حد اقل با چند دبه  ماست  و چند بقچه نان محلی  بعد از محرم و گاهی هم عید ها بدرقه شان می کردیم تا خدای نکرده در شهر غربت دچار سوء هاضمه  نشوند . البته برخی از جوانان این طیف که سیاست بزرگتر ها را نداشتند  ابتدای کار نا پرهیزی کرده با ماشین های چند صد میلیونی  و تیپ و پز عالی بر می گشتند  ولی بعدها  توسط بزرگترها دو واحد درس گزرانده و کاملا توجیه  می شدند که به صلاحت نیست اینطوری به نراق بروی .

سه سال پیش در مسجد اکباتان جلسه ای داشتیم و جمع کثیری از رجال فوق حضور داشتند . در آن جلسه حقیر سر تا پا تقصیر مورد هجوم  مسلسل وارم این جماعت قرارگرفتم که ای بابا ما می خواهیم شهرمان را بسازیم ولی کسی به ما بها نمی  دهد . ما هم که بچه ای  ساده بودیم  و با ادبیات  کاسب کارانه آنها نا آشنا  باورمان شدکه اینها واقعا راست میگن . سه سال تلاش کردیم تا برخی موانع به قول آنها مرتفع گردد .  حالا که مرتفع شد خدمتشان پیغام فرستادیم که  تشریف بیاورید  ما در خدمت شما هستیم . حتی دریغ از یک تماس تلفنی .  تازه فهمیدیم که ای بابا ما سرکار هستیم و این جماعت نه تنها به فکر زادگاه آباو اجدادی خود نبوده و نیستند بلکه هدفشان صرفا تبدیل کردن یک تومان به صد تومان  با تغییر کاربری فلان باغ  پدری بوده  تا آن را هم به دردی از درد های خود در کسب و کارشان بزنند .

باز هم تکرار می کنم در این بین استثناء هایی هم وجود دارد که تعداد آنها از انگشتان یک دست فراتر نمی رود .

اما حرف آخر و نتیجه گیری از طرح این بحث این است که  جوانان عزیز نراق، به پیر ، به پیغمبر، به قول مادر بزرگم به پیرون  مسجد پائین، به شاسلمون و شا یحیی  قسم هیچ کس دلش برای ما  و نراق نسوخته بیایید با هم شهری را که  نسل های گذشته عمدا یا سهوا  خرابش کردن حداقل برای نسل های آینده  خود بسازیم و اینقدر فلانی ها را در مشکلات نراق دخیل ندانیم .یک روزی باید به این دور باطل خاتمه داد .

نظرات 8 + ارسال نظر
باکری آنلاین پنج‌شنبه 25 فروردین 1390 ساعت 11:28 ق.ظ http://bakerionline.ir

باکری؛ نه به اقتدارگرایی زورمدارانه باور دارد نه به نفرت آفرینان و نه به حذف گرایان

باکری؛ نه به تجدیدنظر طلبی معتقد است، نه به غربگرایان، نه به خودباختگان، نه به خودفروشان

باکری؛ نه به محافظه کاری ایمان دارد، نه به دیکتاتوری، نه به تمامیت خواهی، نه به استیلاطلبی

باکری؛ کلام عشق است وعدالت وآزادی

باکری؛ سرجنگ با کسی ندارد «با دشمن نجنگید تا او جنگ را آغاز کرد»

سخن باکری پشت شرق و غرب را می‌لرزاند و ایضا" پشت چپ و راست را

سخن باکری فریاد همه مظلومان و پابرهنگان تاریخ است

باکری؛ ایران است، سرای ترک، پارس، لر، بلوچ و بختیاری

باکری؛ ایران است، گلستان اقوام و ادیان

سخن باکری سخن مردم است نه احزاب و گروهها که کار حزب بازی به گروه‌گرایی و ترجیح منافع حزب بر حقیقت می‌انجامد

سایت خبری- تحلیلی ضد اقتدارگرایانه باکری آنلاین را هرگز فراموش نکنید.


سلام . ممنون از ارسال لینک پیوست . شهید باکری الگویی است جهانی . ای کاش ما به جای الگو سازی از برخی بازیکنان منحرف در جامعه این عزیزان را برای نسل جوان خود الگو می کردیم . هنوز یک فیلم سینمایی از قهرمانان جنگ ساخته نشده تا شخصیت اول آن به یک الگو برای نسل جوان تبدیل شود . هنوز هم با بای آرنولد و راکی الگوی مباارزه برای ما باشند .
خدا به شما در ادامه این راه توفیق دهد .

[ بدون نام ] شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 09:15 ب.ظ http://www.shahrvandnaraghi.blogfa.com/

آدرس صحیح وبلاگ نراق واتفاقات!

شهروند نراقی شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 05:27 ب.ظ

سلام آقای مرادی
سال نویی که 20 روز ازش گذشته مبارک
درد شهر ما تو خودشه اون چراغ برقی یا که خیلی ساله رفتن اما اونایی که هستن و نمی زارنو چه کنیم اگر وقت کردین یه سر به ما بزنید از امروز خبرای جدیدی داریم شعبه صرفا جهت اطلاع نراقی رو در www.sharvandnaraghi.blogfa.com ببینید به شورا وفرماندار و بقیه هم با توجه به دوری از فضای مجازی آدرس مارو بدید یه سری بزنن یا اگه آدرس دارید برا ما میل بزنید

سلام دوست عزیز . سسال نو بر شما هم خوش و خرم انشا الله .
لینک شما در دسترس نیست لطفا آدرس دقیق ارسال کنید .

عابدی سه‌شنبه 16 فروردین 1390 ساعت 12:02 ب.ظ

درشهر نراق 32 شهید آرمیده اند که فقط یک شهید آن به نام علی اصغر مهدوی بی مزار است . اسامی 32 شهید مدفون در گلزار شهدا به ترتیب شهادت عبارتند از :
1- محمدعلی قجری فرزند یوسف شهادت 8/2/1359
2- احمد ابراهیمی فرزند عباس شهادت 10/9/1359
3- محمدرضا پورصادقی فرزند علی اکبر شهادت27/6/1360
4- اسدالله خسروی فرزند احمد شهادت 22/9/1360
5- علی اصغر مهدوی فرزند حسین شهادت 20/10/1360
6- سیدغلامرضا باشی فرزند سید علی شهادت 2/1/1361
7- عبدالله محمودی فرزند علی شهادت 2/1/1361
8- ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسینعلی شهادت 2/1/1361
9- مهدی عباسی فرزند غلام محمد شهادت 2/1/1361
10- غلامرضا قجری فرزند علی(میرزاعلی) شهادت17/2/1361
11- علیرضا قجری فرزند سلطانعلی شهادت 18/2/1361
12- محمدرضا رمضانی فرزند غلامعلی شهادت 2/3/1361
13- محمدرضا بخشی فرزند عباس شهادت 23/4/1361
14- عباس رمضانی فرزند حسن شهادت 7/5/1361
15- غلامعباس علی آقایی فرزند یوسف 9/7/1361
16- مظاهر لطفی فرزند محمد شهادت 11/8/1361
17- کاظم محمودی فرزند علی شهادت 16/8/1361
18- علیرضا رزاقی فرزند مصطفی شهادت 17/9/1361
19- مندعلی نباتی فرزند حسین شهادت 17/9/1361
20- مصطفی طالبی فرزند حسین شهادت 16/1/1362
21- محمدعلی نوری فرزند حسین شهادت 22/11/1364
22- حسین قجری فرزندعلی محمد شهادت 3/12/1364
23- سیدحسن جوادی فرزند سید ماشا’الله شهادت 17/1/1365
24- حسن کرباسی فرزند علی شهادت 21/1/1365
25- غلامرضا یوسفی فرزند غلامعباس شهادت 22/10/1365
26- غلامرضا یوسفی فرزند نوروز شهادت 27/10/1365
27- قاسم جعفری فرزند ابراهیم شهادت 3/11/1365
28- غیاثعلی عابدی فرزند کمال شهادت 3/11/1365
29- غلامرضا حسینی فرزندمحمد شهادت 22/11/1365
30- جعفرعلی کمره ای فرزند فتحعلی شهادت 11/2/1366
31- حجت الله ایزدی فرزند عباس شهادت 22/12/1366
32- قدرت الله کمره فرزند رمضان شهادت 4/3/1367

سلام . من منظور شما را از ارسال نام و تاریخ دقیق شهادت شهدای نراق بخصوص در این مطلب نفهمیدم . لطفا بیشتر توضیح دهدید که منظورتان چیست . اگر منظور شما این است که شهید مهدوی در گلزار شهدای شهر نراق سنگ تاریخ ندارد بررسی و اقدام خواهد شد .

م. م. دوشنبه 15 فروردین 1390 ساعت 08:03 ق.ظ

سلام . آقای مرادی خوب بود برای این مطلب تصویر منزل آقای ..... را که از اهالی چراغ برق است و در داخل طرح تعریض بلوار به طرف دانشگاه قرار دارد و با جسارت تمام عقب نشینی نمی کند را میگذاشتید . این تصویر با مطلب خیلی خیلی سنخیت داشت . در ضمن نشان می دانید چگونه مشتی کشاورز نراقی برای اینکه جان مردم در امان باشد از زمین های خود گذشتند . من خود وقتی که درختان بادم پدر آقای قاسم ایزدی را برای تعریض بلوار قطع می کردن در آن مکان حضور داشتم بنده خدا با چشمانی گریان ولی دلی راضی این عقب نشینی را انجام داد . نمونه هایی از این دست در شهر زیاد است . هرچه مالشان بیشتر می شود طمع آنها هم بیشتر است . مدتی قبل دیدم یکی از همین افراد برای اینکه دو متر عقب نشینی نکند دیوار جدید باغ و خانه خود را بر روی دیوار قبلی که خشتی و گلی بود می ساخت و متاسفانه شنیدم کهاز طرف برخی ها هم در شهر حمایت میشد .
شاد و خرم باشید .

سلام دوست عزیز . به نمونه های خوبی اشاره کردید .
فقط میتونم بگم درود بر شرف آقای حاج حسین ایزدی . خداوند به این مرد عزیز طول عمر و سلامت عنایت فرماید .به سختی فراوان با دستانی پینه بسته باغی را آباد کرد و به راحتی از آن به نفع مردم گذشت .

یه نراقی مقیم تهران یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 09:52 ق.ظ

سلام جناب آقای مرادی
مطلب جالب و خواندنی بود. انسان را به فکر وا می دارد . یک پیشنهاد دارم خدمت شما . اگر برایتان مقدور هست در سال جدید یک یا چند جلسه با نراقی های مقیم تهران داشته باشید که چراغ برقی ها هم بخشی از آن باشند . ما در تهران افراد موفق زیادی داریم ولی تابحال هیچ کس آنها را سامان نداده است . با توجه به توانی که در شما سراغ دارم این کار شدنی است .
دوست همیشگی شما .
ز- رزاقی

سلام . ممنون از اینکه به وبلاگ سر می زنید .
برای این کار یک برنامه جدی دارم و در حال تهیه بانک اطلاعات نراقی های مقیم مرکز و حتی خارج از کشور می باشم . لطفا اگر اطلاعاتی پیرامون نراقی ها دارید اطلاع دهید .
برادر کوچک شما . م. مرادی

هادی پنج‌شنبه 11 فروردین 1390 ساعت 11:40 ق.ظ http://naragh-hadi.3de.ir

ضمن سلام و خسته نباشید و تبریک سال نو به شما و هموطنان عزیز

فکر کنم دیگه دوره ی این افکار و تصوراتی که همشهریان ما در مورد مقصر دانستن سایرین(همون .....ها به قول شما) در مورد عدم پیشرفت شهرمان و رفع نشدن مشکلات جاری و گذشته نراق داشتند به پایان رسیده!چون من تو دوسال اخیر شاهد اعتراف خیلی از همشهریامون بودم که مقصر اصلی را خودمان میدانند و دیدگاهشان نسبت به اینکه فلانی مقصر است تغییر داده اند! و این روشنفکری جای بسی شکر دارد چون بالاخره وقتی یه شخص یا اشخاصی ریشه ی یک مشکل را شناسایی کنند و به این باور برسند که مشکلات حل شدنی است,بدون شک در راستای برطرف کردن آن قدم برخواهند داشت.ولازمه ی آن چیزی جز وحدت نیست چون با حلوا حلوا کردن دهن شرین نمیشود و یک دست هم صدا ندارد.

یک پیشنهاد هم به دوستان عزیز:
کتاب "تاریخ نراق" نوشته ی علی عظیمی نراقی به انتشار رسیده که خیلی جالبه و در این کتاب چیزهایی از تاریخ نراق نوشته شده که حتی تا کنون به گوش خیلی از ماها هم نخورده,پیشنهاد میکنم آن را تهیه کنید و تا دیر نشده از تخفیف ویژه ی نوروزی آن هم بهره مند شوید! قیمت مقطوع این کتاب قطور 10/000تومان است که به مناسبت ایام نوروز7000تومان عرضه میشود.
با آرزوی سالی پربرکت . امیدوارم در سال جدید شاهد رشد همدلی و وحدت همشهریامون باشیم!
>>>>>زنده باد نـــــــــــــــــــــــــــــراق<<<<

سلام . ایام به کام . تلاش تحقیقی آقای عظیمی قابل تقدیر است ولی مطالب این کتاب نیاز به نقد های علمی و تخصصی دارد تا در چاپ های آینده بهتر شود .

سعید پنج‌شنبه 11 فروردین 1390 ساعت 10:28 ق.ظ

سلام حاجی عیدت مبارک
خدا را شکر قفل سکوت را شکستی و مطلب جدیدی نوشتی .
انصافا اگه چراغ برقی ها بر خود تکلیف می کردند در شهر نراق هر کدام یک موقعیت شغلی ایجاد کنند ما الان نباید دخترانمان را به کارخانه های ایزوگام دلیجان و بعضا رستوران ها برای کار می فرستادیم!!!
خدا لعنت کنه اون افرادی را که در نراق با حرف مفت زدن خود اجازه ندادن نراقی ها به فکر سرمایه گذاری در شهر خودشون باشن . البته این دلیل نمیشه که اونها هم به نراق به خاطر این حرف ها بی اعتنا باشن .
خدا کنه بعضی ها با خوندن این مطلب رگ غیرتشون به جوش بیاد و کاری بکنند قبل از اینکه اجل عمرشون برسه و جنازشون را برای اینکه از هزینه گزاف بهشت زهرا ی تهران فرار کنن به بهانه وصیت پدر روانه خاک نراق کنند!!!

سلام . ایام به کام . مسجد جامع برای هر ختم حدود ۳۰ هزار تومان درآمد کسب میکنه و این خودش نوعی اشتغال است . ولی ای کاش قبل از مردن این اشتغال را به دست خودشون ایجاد می کردن .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد