مقاله ای از استاد فرهیخته حضرت حجت الاسلام و المسلمین محمد صادق مزینانی به دستم رسید در خصوص اندیشه های سیاسی مرحوم ملا احمد نراقی با عنوان راه های زوال و بقای دولت حیفم آمدم آنرا در معرض دید کاربران محترم این وبلاگ قرار ندهم . سر فصل مطالب مقاله به شرح زیر می باشد لطفا برای مطالعه اصل مقاله به ادامه مطلب بروید
حکومت از پدیدههای مهم سیاسی است که در طول تاریخ، فلاسفه سیاسی از ابعاد گوناگون ِآن سخن گفتهاند. یکی ازمباحث حساس و مهم در این مقوله، بحث علل و عوامل بقا و زوال دولت و حکومت است.
شماری از نویسندگان پنداشتهاند که این بحث را تنها متفکران و فلاسفه سیاسی غرب، مطرح کردهاند، ولی با نگاهی گذرا به منابع و متون اسلامی چنین بر میآید که این موضوع توسط امامان معصوم(ع) بهویژه امام علی(ع) [1] و پس از آن بهوسیله عالمان و متفکران مسلمان مطرح شده است. از باب نمونه، ابنخلدون در "مقدّمه"> [2] ، ابونصر فارابی در "الملّه" و "آراء اهل المدینة الفاضله"> [3] و فقیه بزرگوار ملامحمد باقر سبزواری [4] سیّدجعفرکشفی [5]وبسیاری از دیگرعالمان و متفکران اسلامی به این بحث پرداختهاند.
این مقوله امروزه، از مهمترین و حساسترین مقولاتی است که درباره سرنوشت ایران و اسلام بلکه مستضعفان جهان پس از برپایی حکومت اسلامی در ایران مطرح است.
از این زاویه ممکن است محقّق به تحلیل یک یا چند حکومت نشسته و علل و عوامل بقا و زوال آنها را استخراج کند. مثلاً حکومت علی(ع) را مورد بحث قرار میدهیم که آیا حکومت ایشان پایدار بود یا ناپایدار؛ اگر پایدار بود، عوامل آنچه بود و اگر ناپایدار بود، چه عواملی سبب آن بوده است. بر این اساس پایداری و ناپایداری دولتها امری است خارجی و واقعی که پیرو علل و عوامل گوناگون است. این بحث درباره حکومتهای حق و ناحق میآید. این بُعد از بحث میتواند موضوع تحقیقهای مفصلی قرار گیرد. مرحوم علامه نراقی، نیز به برخی از حکومتها از این زاویه اشاراتی دارند. ب. از بُعد نظری و بدون توجه به چگونگی حکومتها در گذشته تاریخ
در اینجا به اصول و عواملی که در بقا و زوال حکومتها نقش دارند، باید پرداخته شود. به دیگر سخن، در فرهنگ اسلامی تعیین سرنوشت جامعه و تاریخ بهدست انسان است: "إنّ اللَّه لایغیِّر ما بقومٍ حتی یغیِّروا ما بأنفسهم". [6] جامعه و تاریخ نیز همانند دیگر پدیدهها دارای ضابطه و قانون است و قوانینی حاکم بر آن همانند قوانین حاکم بر دیگر پدیدهها ثابت و غیرقابل تغییر است: "و لَن تجدَ لسنة اللَّه تبدیلا". [7]
بقا و زوال حکومتها نیز نمیتواند بدون ضابطه و قانون باشد. در این بخش به شناسایی و تحلیل این اصول خواهیم پرداخت. هر چند هر دو بُعد مفید و درسآموز است، ولی در این بخش از نگاه نراقی تنها به پارهای از اصول و عواملی که مایه بقا و زوال حکومتاند، خواهیم پرداخت. پیش از آن یادآوری چند نکته مفید و سودمند است:
1. بقا و زوال به چه معناست؟ آیا به معنای دوام و همیشگی است یا معنای دیگری دارد؟
بدون تردید اگر بقا را به معنی همیشه بودن بدانیم، هیچ حکومت و دولتی بقا ندارد. به گفته امام علی(ع) "الدّولة کما تقبل تدبر؛ [8] دولت همانگونه که به وجود میآید، از بینمیرود".
<><>>/>>
همه حکومتها حتی حکومتهای حق، در معرض دگرگونی هستند، زیرا عوامل زوال دولت تنها از سوی حاکم نیست، بلکه بسیاری از عوامل از جمله عوامل طبیعی و خارجی، دگرگونی ارزشها، اختلاف و... در فروپاشی حکومتها مؤثر هستند. مقصود از بقای حکومت این است که در برابر حوادث گوناگون همانند جنگ، شورش، نارضایتیهای مقطعی و... بتواند خود را نگه دارد و در راستای اهداف اصلی خود گام بردارد. مقصود از زوال حکومت این است که حوادثی همانند آنچه آمد، حکومت را متزلزل و یا نابود کند.
2. زوال و بقای حکومت نتیجه همه اصول و عواملی است که بیان خواهیم کرد. هرچند هر یک از آنها به تنهایی میتواند سستی پایههای حکومت را سبب گردد، ولی بقا و زوال وقتی حتمی و قطعی است که همه عوامل با هم باشند.
3. اصول و عواملی که در این بخش آمده، نتیجه تحقیق و بررسی نویسنده در پارهای از آثار و سخنان علامه نراقی است. بنابراین ممکن است با پژوهش و تأمل بیشتر در دیگر آثار ایشان و یا دیگر عالمان و فقیهان شیعی، بتوان عوامل دیگری را افزود.
علامه نراقی در پارهای از آثار خود بهویژه در "معراج السعاده" اصول و عواملی که مایه بقای حکومتاند، و همچنین اصول و مؤلّفههایی که مایه سستی و زوال آن میگردند را، آورده است. البته آن بزرگوار بابی را به این بحث اختصاص نداده، ولی از مباحثی که در این اثر آورده است، میتوان به شکل بسیار خوبی طرح و دیدگاه وی را بهدست آورد. این اصول از دیدگاه نراقی عبارتند از:
1. عدالت بنیاد نظام سیاسی،
2. امر به معروف و نهی از منکر،
3. گزینش کارگزاران سالم و کارآمد،
4. نظارت بر عملکرد کارگزاران و...
در برابر، اصولی چون: سستی در امر به معروف و نهی از منکر، ظلم و ستم و تجاوز به حقوق مردم، تجملگرایی، رواج فساد و گناه از عواملی هستند که سبب سستی حکومت و پایههای آن میگردند.
از نگاه نراقی، هر نظام سیاسی که توانایی تطبیق کاربردی اصول یادشده را با جامعه
<><>>/>>
سیاسی خود داشته باشد، بیتردید، نظام سیاسی کارآمد و با ثباتی خواهد داشت، و هر حکومتی توان این کار را نداشته باشد، حکومتش در معرض سستی و زوال قرار خواهدگرفت.
علامه نراقی، به تجزیه و تحلیل اصول یادشده، گاه به تفصیل و شرح و گاه به اجمال پرداخته است و شاه ایران را برای شناخت این اصول، به مطالعه تاریخ ِمشاهیر و پادشاهان پیشین ایران و جهان دعوت میکند، تا از برآیند این مطالعه، علّت عظمت و انحطاط حکومتها مشخص گردد.
آموزههای علامه نراقی در این بخش به عنوان اصول و مبانی خدشهناپذیر، زنده و کارآمددر همه دوران و نظامهای سیاسی، در خور برابری و انطباق است. هیچیک از نظامهای سیاسی بدون پذیرش و عمل به این اصول، توان حلّ خواستههای مردم و بقای حکومت را ندارند.
در این فصل اصول و عوامل یادشده را مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهیم داد.
شماری از فقیهان و متفکران اسلامی، از جمله علامه نراقی با اشاره به حدیث معروف:
"الملک یبقی بالعدل مع الکفر و لایبقی مع الظلم بالإیمان؛
پادشاهی بهوسیله عدالت با کفر پاینده و با وجود ایمان و ظلم و ستم نمیماند"> [9]
اولین و مهمترین عامل حیات کشور و حکومت را عدالت میدانند.
در اندیشه سیاسی اسلام، مشروعیّت حکومت، [10] بقا و دوام آن، [11] حیات دین و حدود الهی، [12] عمران و سازندگی، [13] اصلاحات، [14] عزّت دین و مسلمانان [15] و... در گرو اجرای عدالت است. در آیات و روایات بسیار و سیره عملی پیامبر گرامی اسلامی(ص) و امامان معصوم(ع) اجرای عدالت بهعنوان اصلی بنیادین مطرح شده است:
به فرموده علی(ع) بهترین نوع حکومت، حکومتی است که مبتنی بر عدل باشد. [18]
انتظام امور نظام سیاسی و مردم بسته به عدالت است. [19] در سخنان گهربار علی(ع) که علامه نراقی به برخی از آنها اشاره کرده، یکی از پیامدهای برپایی و اجرای عدالت، قوام
<><>>/>>
دولت و حکومت دانسته شده است، از باب نمونه علی(ع) میفرماید:
"مَن عمل بالعدل حصن اللَّه مُلْکه و مَن عمل بالجور عجّل اللَّه هلکه؛ [20]
کسی که به عدل کار کند، خداوند حکومت او را نگه میدارد و کسی که به ستم رفتار نماید، خداوند در نابودی او تعجیل میکند".
در جای دیگر میفرماید:
"هیچ چیزی همانند عدالت، دولتها را محافظت نمیکند". [21]
با توجه به روایات یادشده عدالت رمز ماندگاری نظام سیاسی و ضامن ثبات امنیت است. جدایی قدرت از عدالت در اسلام به هیچ روی، پذیرفته نیست. بنابراین، عدالت برای قدرت و قدرت برای عدالت ضروری است. عدالت از آن روی که بنیاد و ارزش است، فوق قدرت است، و از آن روی که نیازمند قدرت است، یکی از ابزارهای آن است و همراه آن میباشد.
علامه نراقی بحثهای عمیق و گستردهای در این باب دارد. شش فصل از کتاب گرانسنگ معراج السعاده را ویژه این بحث کرده است. با اینکه این کتاب تقریباً ترجمه جامع السعادات است، ولی در بحث عدالت اجتماعی این قاعده رعایت نشده و بسیار مفصل و مشروح بیان شده است و بحثهایی را بهعنوان فواید عدالت و راههای دستیابی به آن افزوده است. بهنظر میرسد بحثهای دقیق، عمیق و گسترده آن بزرگوار در این باره، بازتابی از بحرانی است که جامعهاش درگیر آن بوده، همچنین راه حلّی برای آن است.
نراقی برای رویارویی با بحرانی که در روزگار خویش شاهد آن بود، تنها راه حلّ آنرا استوار ساختن روان و رفتار انسان و جامعه بر شیوه عدل و انصاف میداند.
نراقی در این باب اصول و قواعدی را ارائه میکند که همگان، اعم از حاکم و مردم میتوانند با به کارگیری آن به وضع مطلوب و میانهای در خصال و رفتار دست یابند. مقصود از سخنان یادشده این نیست که سخنان نراقی درباره عدالت، محدود به همان زمان است و برای زمان ما کارآیی ندارد، چرا که سخنان او هر چند در پاسخ به بحران روزگار خویش طراحی شده، ولی چون برگرفته از آیات و روایات است، در هر زمانی میتواند کارآیی داشته باشد و به یاری ما بشتابد.
نراقی به بر پایی عدالت دعوت میکند، بلکه راههای رسیدن به آنرا نشان میدهد و از عمل نکردن به عدالت و پیامدهای آن سخن میگوید و این مطالب در همه زمانها کارآیی دارد. همانگونه که اعتدال، به مزاج انسان شادی ونشاط و سلامتی میبخشد، افراد جامعه نیز
<><>>/>>
در پرتو عدالت به زندگی بیدغدغه دست مییابند. اگر عدالت، بنیان زندگی آدمی قرار گیرد، قدرت سیاسی مایه و قوام میپذیرد و شریعت اجرا میگردد.
علامه نراقی، پیش از آنکه به ابعاد اجتماعی و سیاسی عدالت بپردازد، به جایگاه و ریشههای آن در ارتباط با نفس و قوای انسانی پرداخته است:
"پیش از این دانستی که قوه انسانیه که مدخلیت در صفات و اخلاق دارد چهارند: قوه عاقله و عامله و غضبیه و شهویه، و دانستی که کمال قوه عامله، انقیاد و اطاعت اوست از برای عاقله، از استعمال سایر قوا در اعمال حسنه، و عدالت عبارت از آن است و نقص آن از عدم انقیاد است. پس هر گاه سایر قوا به مرتبه کمال باشند، عدالت خواهد بود و هرگاه ناقص باشند، عدالت منتفی خواهد بود، و تحقق و انتفای عدالت، تابع کمال و نقص سایر قوا است و عدالت امری است جامع جمیع صفات کمالیه. پس از برای کسب عدالت به خصوص کیفیتی خاصّ و از برای ازاله ضدّش که جور است، معالجه مخصوصهای نیست". [22]
نراقی در فصل نخست، در بیان جایگاه عدالت و ریشهیابی و خواص آن با عنوان "در بیان ملکه عدالت" مینویسد:
"بدان که عدالت افضل فضایل و اشرف کمالات است، زیرا که دانستی که مستلزم جمیع صفات کمالیه است، بلکه عین آنهاست. همچنانکه جور که ضدّ آن است، مستلزم جمیع رذایل بلکه خود آنهاست". [23]
آنگاه نراقی، پس از سخنان بسیار مهم و عرفانی در شرافت و فضیلت عدل، به اقسام آن [24] اشاره میکند و سپس به انواع عادل و جابر میپردازد.
پیش از آنکه به انواع عدل بپردازیم، اشارهای به مفهوم عدالت، مفید و مناسب مینماید:
نراقی عدالت را چگونه تعریف میکند و چگونه با تعیین مصادیق آن به دغدغههای خود پاسخ میدهد؟
عدالت مفهومی گسترده دارد. دانشمندان مسلمان در کلام، فلسفه، اخلاق، تفسیر، حدیث و فقه از مفهوم عدالت سخن گفته و در هر یک از دانشهای یادشده از زاویه خاصّ به بررسی آن پرداختهاند. از باب نمونه: در علم اخلاق کتابهایی چون تهذیب الاخلاق ابنمسکویه، اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی [25] ، جامع السعادات ِملامهدی نراقی و معراج السعاده ملااحمد نراقی، هر چند در تفسیر و تبیین قلمرو و مفهوم عدالت به
<><>>/>>
<><>>/>>
به حقوق دیگران و عدالت در برابر آن، رعایت حقوق دیگران است. این سخن در همه عرصههای سیاسی (قدرت)، اقتصادی (ثروت)، احترام اجتماعی (حیثیت) و چگونگی توزیع عادلانه آنها، همچنین برخورد قانون با مردم در خور مطابقت است و کاربرد دارد.
از اشارات نراقی در چند جای معراج السعاده میتوان همین معنی را استفاده کرد. [31] درباره تعریف عدالت و مسائل مربوط به آن سخن بسیار است که در جای خود باید مورد بحث قرار گیرد. در اینجا به همین اندازه بسنده میکنیم [32] .
علامه نراقی پس از تبیین مفهوم عدالت اجتماعی و ستایش از فضیلت و شرافت انسانی که به اینگونه از عدالت مزیّن گردد، آثار دنیوی آنرا بیشمار دانسته و یادآور شده است که ذکر همه آثار ممکن نیست. وی سپس به چند فایده اشارت کرده، در برخی از آثار به گونهای مستقیم پیامد آنرا بقای حکومت دانسته است، ولی با اندک دقتی میتوان گفت که همه آثار به گونهای درباره بقا و پایداری حکومت است:
نخستین فایده دنیوی عدالت حاکم، ایجاد اعتماد و همراهی و محبت بین او و مردم است:
"عقل و نقل و تجربه و عیان، ظاهر و روشن است که این شیوه پسندیده مایه تحصیل دوستی ِ نزدیک و دور و باعث رسوخ محبّت پادشاه و فرمانفرما در دلهای سپاهی و رعیّت است". [33]
فایده دیگر عدالت ِحاکمان، شهرت ایشان در زمان حیات، و پس از آن به نیک نامی است:
"به این صفت خجسته، نام نیک پادشاه در اطراف و اکناف عالم، مشهور (میشود) و تا صفحه قیامت به بلند نامی مَذکور میگردد و هر لحظه دعای خیر، عاید روح بزرگوارش میشود". [34]
فایده دیگری که نراقی برای عدالت یادآور میشود، رابطه مستقیمی با بحث ما دارد و آن دوام و پایداری دولت و حکومت است:
"شیوه عدالت و دادخواهی باعث دوام و خلود سلطنت میگردد، چه دولت سرای پادشاهان را پاسبانی از این هشیارتر و کاخ رفیعالبنیان سلاطین را نگاهبانی از این بیدارتر نیست". [35]
<><>>/>>
نراقی این پیامد و اثر را به روایات مأثوره از علی(ع) مستند ساخته و از قول آن بزرگوار نقل میکند:
"از ملوک و فرماندهان هر کس که به عدل و داد عمل کند، خدای تعالی، دولت او را در حصار امن خود نگاهدارد و هر که جور و ستم نماید، به زودی او را هلاک گرداند". [36]
فایده دیگری که مرحوم نراقی در فواید دنیوی عدالت بدان توجّه داشته، نمونه و اسوه شدن کشور و حکومتی است که در آن عدالت بر پا شده است:
"آنکه پادشاه کشوری که به عدالت مشهور گردد، بسا باشد که پادشاهان سایر اقالیم را عِرْق حمیت به حرکت در آمده، ایشان نیز طریقه دادگستری و رعیّت پروری، پیشنهاد خاطر خود ساخته و او نیز در ثواب همه اینها شریک خواهد بود". [39]
بیان نوعی فلسفه تاریخ از زاویهای دیگر در بقای حکومت بهوسیله اجرای عدالت است. اجرای عدالت سبب رضایت مردم و جذب قلبهای آنها میشود و این خود پایداری حکومت را در پی دارد:
"عدالت و رعیّتپروری باعث بر تحصیل دعای دوام دولت و خلود سلطنت میگردد و همه رعایا و کافه برایا، شب و روز به دعای او اشتغال میدارند و بدین جهت از عمر و عزّت برخوردار
<><>>/>>
میگردد. آری، آنچه از دعای رنگزردان آید، از شمشیر شیرمردان نیاید و کاری که از آه فقیران بر آید، از نیزه دلیران نیاید". [41]
حکمت دیگر اجرای عدالت، آسودگی و احساس رضایت مردم است و این دلدادگی مردمان رشته الفت بین مردم و دولت را محکمتر میکند:
"چون پادشاه طریقه عدالت را پیشنهاد خود گردانید، همه اصناف به فراغ بال به مکاسب و مقاصد خود اشتغال نمایند، و بازار ِعلم و عمل را رونقی و گلستان شریعت را طراوتی بیاندازه حاصل گردد و به این جهت صاحب شریعت، حفظ و حراست او را نماید. همچنان که مشاهده میشود که هر فرمانروایی که سعی در حفظ ناموس شریعت نماید و آثار دین و ملّت را رواج دهد، دولت او دوام نماید، بلکه روزگار دراز در دودمان او بماند و اولاد و اعقاب او میوه درخت عدالت را بچینند". [42]
علامه نراقی در مقوله عدالت و رابطه آن با پایداری دولت و حکومت، به آنچه آمد، بسنده نمیکند. وی برای تقویت پایههای حکومت راه چاره اندیشیده و با شرح و تفصیل به راههای دستیابی به عدالت پرداخته و بر آن است که جلوی همه راههایی را که به سستی پایههای حکومت منتهی میشود بگیرد:
نراقی، شرط نخست برای دستیابی به عدالت را توکّل میداند تا به همه حاکمان و فرمانروایانی که ادعای حقانیت و اجرای عدالت دارند، بفهماند در هر موقعیتی که باشند، بدون در نظر گرفتن خداوند نمیتوانند قدرت و یا اقتداری داشته باشند:
"در هر حالی از احوال به ذات پاک ایزد متعال، متوکّل و به فضل و رحمت بیغایت خداوند ِ لمیزل و لایزال، متوسل بوده، توفیق انجام هر مهمی را بر وجه صواب از درگاه ربّ الاَرباب مسألت نماید و تمشیت هر امری را به مشیت آن جناب منوط دانسته و روز و شب به زبان عجز و انکسار از دربار حضرت ِآفریدگار، سلوک راه درست را طلبد". [43]
علت تأکید نراقی، بر این مطلب آن است که قدرت همیشه با طغیان و تکبر همراه است، چون نفس انسانی لحظهای از شرّ نفس امّاره، خلاصی ندارد. کنترل درونی و مراقبه و محاسبه باید بیش از همه در مورد صاحبان قدرت به کار رود.
پس از آنکه قدرتمند و صاحب اقتدار فهمید که قدرتمند حقیقی خداست و باید تنها در برابر او تسلیم باشد، نوبت به گام بعدی میرسد و آن پاسداری از شریعت و گردن نهادن به قوانین الهی است:
"در هر امری به قدر مقدور، پاس شریعت غرّا و حفظ احکام ملّت بیضا را مکنون ضمیر منیر و پیشنهاد خاطر حقّپذیر گرداند". [44]
چون حاکمان بر این مواظبت کنند و در ترویج دین و اجرای حکم آن اهتمام نمایند، به حکم "الناس علی دین ملوکهم" هیچ یک از حاکمان و کارگزاران دیگر شهرها دست به سوی گناه دراز نخواهند کرد و مجالسی برای انحراف پدید نخواهد آمد و به برکت اجرای شریعت، خانه دین و دنیای خود و همه مردم آباد و معمور گردد. [45]
آیا به همین اندازه که حاکم به اجرای احکام و قوانین شریعت پایبندی داشت، کافی است و دیگر مسؤولیتی نخواهد داشت؟
علامه نراقی در این جا نیز گامی به جلو نهاده و مینویسد:
"سوم به بازداشتن خود از ارتکاب ظلم اکتفا نکند، بلکه احدی از رعیّت و سپاهی و کارکنان و گماشتگان را مجال ارتکاب ظلم و ستم ندهد و به حُسن سیاست بساط اَمن و امان را گسترده، ساحت، مملکت و ولایت را از خَس و خار گَزَند ظالمان ِمردم آزار، به جاروب معدلت بروبد، چه در هر ظلمی که در ولایت فرمانروایی بر مظلومی شود، فی الحقیقه دامنگیر او میشود". [46]
حاکم نباید به این بسنده کند، بلکه پاسداری کشور از شرّ دشمنان و امنیت راهها و شهرها را نیز بر خود لازم شمرد. علامه نراقی، عوامل دیگری چون بهرهگیری از افراد کاردان و شایسته و نظارت بر آنان، رسیدگی به مستضعفان و دوری از تجمل و رفاهگرایی را از راههای دستیابی به عدالت میداند. چون ما این عناوین را بهصورت جداگانه بحث خواهیم کرد، در اینجا به همین اندازه بسنده میکنیم.
یکی دیگر از اصول و عواملی که در بقا و زوال دولت نقش اساسی دارد، توجه یا بیتوجهی به اصل امر به معروف و نهی از منکر است.
از نگاه اسلام، افرادی که در اجتماع زندگی میکنند، همانند سرنشینان یک کشتی،
<><>>/>>
سرنوشت واحدی دارند؛ همان گونه که کوچکترین تخریبی در کشتی، زندگی به هم پیوند خورده آنان را در معرض خطر جدی قرار میدهد، در محیط زندگی انسانها هم اگر گناهی صورت گیرد، با زندگی دیگران به گونهای مستقیم ارتباط پیدا میکند. بنابراین، عقل حکم میکند که همگان از گناه و معصیت جلوگیری کنند.
امر به معروف و نهی از منکر، نظارت همگانی مردم در روابط و مسائل اجتماعی سیاسی امّت اسلامی است، بنابراین مسلمانان حق ندارند در برابر رفتار دیگران در اجتماع بیاعتنا باشند، زیرا رفتار آنها در سرنوشت مشترک اجتماع تأثیرگذار است. هیچ کار زشتی در اجتماع انسانی، در نقطه خاصی محدود نمیماند، بلکه به همه جامعه سرایت میکند. از اینرو، در اندیشه سیاسی اسلام بر عمل به این واجب بزرگ الهی بسیار تأکید شده است. علامه نراقی، چهار فصل از کتاب گرانسنگ "معراج السعاده" را با عناوین زیر به این بحث اختصاص داده است:
در فصل نخست، در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر چنین مینویسد:
"و این اعظم شعائر دین و اقوی علامت شریعت و آیین است و آن مقصد کلی است از بعثت انبیا و ائمه و اوصیا و نایب گردانیدن متدینین از علما، بلکه مدار گردش آسیای جمیع ادیان است و اختلال آن موجب بازماندن از دوران است و از این جهت مدح و ترغیب به آن در آیات و روایات بی پایان رسیده". [47]
آن بزرگوار، پس از بیان بخشهای یاد شده، آیات و روایاتی را که بر اهمیت امر بهمعروف و نهی از منکر دلالت دارد، آورده است. [48] نیز به پیامدهای مثبت و منفی عملیاعمل نکردن این واجب بزرگ اجتماعی اشاره کرده است. از این آیات و روایاتاستفاده میشود که روابط مردم مسلمان با یکدیگر و نیز با حکومت و دولت خود، همچنین روابط حکومت اسلامی با مردم بر اساس "امر به معروف و نهی از منکر" پیریزی شده است.
اسلام برای پاکسازی محیط و کوتاه کردن دستان گناه آلود از پیکر جامعه به مسلمانان دستور داده است، که با توجه به این اصل بزرگ زشتیها را ریشه کن و خوبیها را رواج دهند و جامعهای بر اساس خوبیها بنیان نهند:
"والمؤمنون و المؤمنات بعضُهم أولیاء بعضٍ یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر؛ [49] مردان مؤمن و زنان مؤمنه، برخی از آنان، ولیّ بعضی دیگرند. به معروف فرمان میدهند واز منکر باز میدارند".
اسلام با وضع این قانون مسؤولیتآفرین، مردم را به حضور در اجتماع و حاکمیت ارزشها و جلوگیری از گناه و فساد فراخوانده است.
آیات و روایات در این باره فراوان است، علامه نراقی، پارهای از این روایات را گرد آورده است. یکی از روایاتی که ایشان آورده روایت بسیار مهم زیر است:
امام باقر (ع) میفرماید:
"امر به معروف و نهی از منکر طریقه پیغمبران و شیوه نیکان است. فریضه عظمایی است که سایر فرایض به واسطه آن به پای داشته میشود و به آن راهها امن میگردد و مکاسب حلال میشود و مظلمهها به صاحبانش رد میشود و زمین آباد میگردد و از دشمنان دین انتقام کشیده میشود. امر شریعت استقامت به هم میرساند. پس به دلهای خود بر معصیت و اهل آن انکار کنید و انکار ایشان را به زبان آورید و روهای ایشان بخراشید و در راه خدا از ملامتِ ملامت کنندگان خوف و اندیشه ننمایید. پس اگر قول شما را قبول کردند و از معصیت باز ایستادند و به حق رجوع کردند، دیگر راهی و تسلطی برایشان نیست. به درستی که تسلط بر کسانی است که مردمان را ظلم میکنند و در زمین به ناحق سرکشی میکنند و ایشانند که عذاب دردناک از برای ایشان آماده است. و با این کسان جهاد کنید، با بدنهای خود و دشمن دارید ایشان را به دلهای خود"> [50] .
بر اساس روایت فوق، اقامه دین و واجبات الهی، امنیت راهها، کسب حلال، جلوگیری از تضییع حقوق دیگران، آبادانی کشور، دوام و پایداری شریعت و... همه در پرتو تکلیف اجتماعی "امر به معروف و نهی از منکر" امکانپذیر است. درمقابل، بیتوجهی به این اصل سبب از بین رفتن حرمتها و حریمها و ارزشهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی شده و زمینه را برای رشد ضد ارزشها و ناهنجاریها در جامعه فراهم مینماید.
در چنین وضعی فساد و تباهی سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی چهره مینماید و جامعه و افرادش را از مسیر انسانیت دور کرده و در مسیر هواهای نفسانی قرار میدهد. در نتیجه خداوند رفاه مادی و معنوی و گاه حیات جامعه را در معرض زوال و نابودی قرار
به خدا سوگند! رفاه و آسایش جز به خاطر گناه از ملتی زایل نشد، زیرا خداوند به کسی ستمنمیکند".
بنابراین، سستی در امر به معروف و نهی از منکر سبب رواج گناهان، باعث زوال نعمت و گاه عذاب و هلاکت جامعه میگردد.
پس، برای بقای حکومت پاکسازی جامعه از عناصر بیماریزا و گناه، ضروری و اجتنابناپذیر است. به دیگر سخن: برای بقای دین، حکومت و جامعه، تداوم امر به معروف و نهی از منکر ضروری است. چون نراقی برای سستی و ترک امر به معروف، فصل جداگانهای آورده است، ما نیز به گونهای مستقل در اینباره سخن خواهیم گفت.
برخورد مردم مسلمان همان گونه که بایکدیگر بر اساس انتقاد سازنده، و امر به معروف و نهی از منکر میباشد، با حاکمان اسلامی نیز، بر همین مبنا استوار است. هر نظام سیاسی اجتماعی در مسیر حرکت خویش، احتمال لغزش و انحراف از هدفهای اعلام شده را دارد. این خطر گریبانگیر بسیاری از حکومتها و تحولات اجتماعی بوده است. اسلام به عنوان یک نظام همه سونگر با وضع قانون "نظارت همگانی" از این خطر، پیشگیری نموده و حفظ و سلامت نظام را از درون تضمین کرده است. اسلام با طرح تکالیف اجتماعی: امر به معروف، نهی از منکر، اهتمام به امور مسلمانان و... روش نوینی را برای استحکام بخشیدن به نظام و صیانت آن از آلودگیها در نتیجه سستی و فروپاشی، پی ریخته است. امت اسلامی نمیتواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بیاعتنا باشد، چرا که پیامبر اسلام (ص) فرموده:
"هر که اهتمام در امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست". [52]
دولت حاکم بر مسلمانان یا عادل است و یا ستمگر در صورت نخست، مردم باید از دولتی که شریعت اسلام را پیاده میکند و با زشتیها مبارزه مینماید ومردم را از تجاوز به حقوق یکدیگر باز میدارد، حمایت کنند و اگر لغزشی از آنان و یا کارگزاران مشاهده کردند، به ارشاد بپردازند.
در صورت دوم، بر اساس مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر با دولت
<><>>/>>
برخوردنمایند.
یکی از یاران رسول خدا(ص) عرض کرد: کدام یک از شهیدان نزد خدا گرامیترندفرمود:
"مردی که پیش حاکم ظالمی سخن حق گویدو آن ظالم او را بکشد و اگر نکشد، دیگر گناه بر او نوشته نشود". [53]
رابطه حکومت اسلامی با مردم باید بر اساس امر به معروف و نهی از منکر باشد. حکومت اسلامی وظیفه دارد ارزشها را رواج داده و از بدیها و زشتیها در جامعه جلوگیری نماید. حکومت اسلامی میتواند برای انجام این مهم نهادهای ویژهای را بنیان نهد، چنان که در گذشته چنین بوده است.
برخی از فقیهان، بعضی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر را ویژه امام و حاکم اسلامی دانستهاند. علامه نراقی در این باره مینویسد:
"مرتبه هفتم، شمشیر کشیدن و سلاح داشتن و مجروح کردن (میباشد) و این مرتبه در نزد اکثر علمای ما موقوف به اذن امام است و از برای رعیت بدون اذن امام جایز نمیدانند، ولی سید مرتضی و جماعتی، از برای کسی که متمکن باشد و موجب فساد نباشد، تجویز کردهاند، اگر چه اذن امام در آن بخصوص نباشد". [54]
در کتابهای فقهی اجرای حدود و تعزیرات پس از بحث امر به معروف و نهی از منکر آمده و اجرای آن به حاکم شرع و ولیّ فقیه واگذار شده است.
یکی از اصول پیشنهادی نراقی برای استواری نظام سیاسی و برپایی عدالت، گزینش کارگزاران سالم و کارآمد برای اداره کارهای حکومتی است:
"چون خواهد زمام اختیار جمعی از رعایا و فقرا را به دست کسی (بسپرد) و احدی را به تفویض شغلی و عملی ارجمند سازد، همین به کفایت و کاردانی او [55] در ضبط و ربط مخارج و مداخل دیوانیه اکتفا ننماید، بلکه ابتدا نقد گوهر او را بر محک اعتبار زده، پاکی و ناپاکی او را امتحان فرماید و انصاف و مروّت او را ملاحظه نماید. اگر رعیّت را به ظالمی سپارد، در امانتی که خدا به او سپرده، خیانت کرده و ظلم و ستم را دیگری خواهد کرد و غبار بد نامی آن بر صفحات و جنات او خواهد ماند وادعای مظلومان نیز به او خواهد رسید". [56]
در قسمتهای یاد شده، علامه نراقی، از حاکم میخواهد که در گزینش همکاران از
<><>>/>>
انسانهای ناپاک و ستمگر دوری گزیند، چرا که این گونه افراد بنده ثروت و جاهطلبی هستند. حضور این افراد در حکومت باعث سستی پایه حکومت میگردد. این درد مزمن یکی از مشکلات ناگشودنی بشر امروز است. این گونه افراد در هر کجا باشند، آن جا را آلوده میسازند و همان گونه که آهنربا جذب آهن میشود، اینان برای رسیدن به هدفهای دنیوی خود در پی جذب دیگرانند؛ دیگرانی که با آنان مشابهت داشته باشند تا به اهداف شوم خود دست یابند. چنین افرادی بیشک، پایداری نظام سیاسی را متزلزل میسازند.
گفتارهایی که از نراقی، در این بخش نقل کردیم، برگرفته از عهدنامه مالک اشتر و کلمات قصار آن بزرگوار است. از باب نمونه علی (ع) درباره گزینش همکاران میفرماید:
ثم انْظر فی أمور عمّالک فاسْتعملْهم اخْتباراً و لا تولهم محاباة و أثرةً فإنهما جماع من شعب الجور و الخیانة؛ [57]
سپس در امور کارگزاران خود به درستی بیندیش و آنها را بر اساس بررسی و آزمایش برگزین. بدون بررسی و یا به جهت دوستیهای اختصاصی وتبعیض،کسی رابه کارمگمار،کهاین عمل مجموعهای از شاخههای ظلم و خیانت است".
علی (ع) در ادامه سخنان فوق از مالک اشتر میخواهد که از افراد با تجربه و خانوادههای پاک و صالح و سابقهدار در اسلام استفاده کند که از نظر اخلاقی بهتر و آبرومندتر و طمعشان کمتر و دوراندیشترند.
علی (ع) در سخنانی دیگر اشاره میکند که چند چیز حکومت را بر باد میدهد، از جمله:
جلو انداختن افراد دون مایه و بیکفایت و بی اصل و ریشه و عقب راندن افراد شایسته و لایق".
در جای دیگر با صراحت میفرماید:
"تولی الأراذل و الأحداث الدّول دلیل انْحلالها و إدبارها؛ [59]
روی کار آن افراد دون مایه و تازه به دوران رسیده، نشانه انحلال حکومت و انحطاط آن است".
چرا که آنان به هیچ روی، درد و رنج ملتها و مصلحت دین و دولت را نمیدانند. نمونه روشن سخنان امام علی (ع) روزگار خود آن بزرگوار و دوران امامت فرزندانش بود که در نتیجه روی کار آمدن احزاب اموی و مروانی و عباسی و فرومایگان، امامان معصوم (ع) از صحنه رهبری کنار زده شدند و کار به دست نااهلان افتاد. افرادی بیهویت و تبهکار برجان و مال و ناموس مردم مسلط شدند و هر آنچه خواستند کردند و مردان آزادهای چون حجربن عدی و میثم تمار را سر و دست و زبان بریدند و به چوبههای دار سپردند و زندانها را از مردان
افزون بر نوع افرادی که حاکم، آنان را به همکاری دعوت میکند، میزان نظارتی که بر کارکردشان دارد، در بقا و زوال حکومت نقش مؤثری دارد.
به گفته نراقی، به رغم گماردن اشخاصی که "گوهر آنان را بر محک اعتبار زده"> [60] باز نباید جانب احتیاط را رها کند و آنها را آسوده گذارد، بلکه، وظیفه دارد، که در جریان چگونگی گردش امور و شیوه رفتار کارگزاران خود با مردم به وسیله بازرسان قرار گیرد، چرا که به بیان نراقی "دامن تزویر دراز و دَر ِتلبیس و خدعه باز است". [61]
نکته مهم و اساسی این است که چه کسی و یا چه کسانی شایستگی دارند این مهم را بر عهده گیرند، نراقی در این باره مینویسد:
"از خبرداران خداترس و آگاهان قوی النّفس خالی از غرض، استفسار فرماید، زیرا که بسی باشد جمعی را که مظنه عرض حال به خدمت صاحب اختیار به ایشان دارد، به رشوت و مال فریفته باشد، چه ظالم و شریر پیوسته در رضاجویی مقربان پادشاه یا امیر، ساعی میباشند و به انواع خدمات، ایشان را از خود راضی میدارند. و باشد طایفهای که رشوت قبول نکنند و از اهل تدین باشند، (اما) از ضعف نفس و اندیشه عاقبت خود زبان در کام خموش کشیده باشند، یا از عاقبت اندیشی از بیان واقع احتیاط کنند، بر مکلفین مهام عباد لازم است همچنان که از دقایق احوال خود باخبر میباشند، نظر اطلاع بر کیفیت اوضاع سایر ولایات دور دست نیز که حضرت عزّت در زیر نگین حشمت ایشان در آورده افکنند. الحاصل صاحبان اختیار را از چگونگی سلوک کارکنان خود در هر ناحیه و بلوک از نزدیک و دور، همیشه مطلع بودن، لازم و ضروری است". [62]
تلاش نراقی، برای بستن راههای نفوذ و انحراف، تحسین برانگیز است. آن بزرگوار پس از یادآوری و ضرورت شایستگیهای لازم برای کارگزاران و همچنین ضرورت نظارت بر عملکرد کارگزاران، به سیره حاکمان عدل اشاره کرده و سیره آنان را برای همه حاکمان در خور پیروی میداند. یکی از حکومتهای مورد نظر نراقی، حکومت عدل علی (ع) است. امام علی (ع) برای نظارت برکار کارگزاران و مدیران خود، نیروی اطلاعاتی میگماشت. حتی گاه برای ارزیابی و وارسی کار این نیروها، نیروهای دیگری میگمارد و از این راه کارکرد کارگزاران خود را زیر نظر میگرفت. در چندین جا از نهج البلاغه از حضرت جملههایی چون: "به من خبر دادهاند"، [63] "گزارشگران، گزارش دادهاند"> [64] خطاب به کارگزاران بازتاب یافته که بیانگر حضور نیروهای امام، در جای جای سرزمین اسلامی برای
<><>>/>>
رساندن اخبار به مرکز است.
افزون بر این، حضرت به کارگزاران برجسته خود سفارش میکرد: از این شیوه بهره گیرند. در نهج البلاغه نمونههای فراوانی از این گزارشها و برخورد علی (ع) گزارش شده است. [65] علامه نراقی نیز، در فرازهای زیر به همین مطلب اشاره میکنند:
"از این جهت "بازرسی" بود که سلاطین معدلت شعار و حکام خیر آثار جاسوسان و خبرگیران در اطراف و جوانب ولایات خود بوده تا ایشان را از احوال گماشتگان ایشان مخبر سازند و بسیار بود که به کسی بر میخوردند و نام و نشان خود را از او پنهان کرده استفسار احوال مملکت را مینمودند."> [66]
برخی از اصول و عواملی که سبب بقا و پایداری دولت بودند آوردیم. در این بخش به عواملی که دولت را در معرض زوال و فروپاشی قرار میدهند خواهیم پرداخت. عالمان و متفکران اسلامی شناسایی و پیشگیری از عوامل زوال دولت را امری لازم و ضروری میدانند. به عنوان نمونه، فارابی، این کار را از وظایف علم مدنی دانسته و دراینبارهمینویسد:
"علم مدنی، عوامل و شرایطی را در بیشتر اوقات سبب دگرگونی ریاستهای فاضله و ارزشهای مدینه فاضله میگردد شناسایی میکند و به ریشهیابی چگونگی دگرگون شدن آنها به غیر فاضله میپردازد."> [67]
از نگاه فارابی و بسیاری از متفکران اسلامی از جمله نراقی، ستم و تجاوز به حقوق مردم، فساد و انحراف جامعه، تجمل گرایی، رعایت نشدن حقوق متقابل دولت و مردم، تفرقه، غفلت دولتمردان از اصول و سرگرم شدن آنها به کارهای فرعی و... موجب سستی و فروپاشی حکومت میگردد.
از نگاه نراقی و بسیاری از دیگر متفکران اسلامی، [68] یکی از عواملی که به از بین رفتن دولت و آبادانی کشور کمک میکند و موجب فرسودگی و ضعف آن میشود، ظلم و ستم است. آن بزرگوار، بحث مشروحی را در این باره ارائه کرده و از بین رفتن دولت و جامعه را به سبب ستم، طبیعی و اجتنابناپذیر دانسته است. وی سخن را در این باب، از تعریف ستم و
<><>>/>>
نکوهش آن در منابع دینی آغاز میکند و با ریشهیابی و سپس پیامدهای زیانبار آن به ویژه سستی و زوال دولت به عنوان یکی از پیامدهای ستم، بحث را ادامه میدهد:
"ظلم در لغت به معنای کار بیجا کردن است وتعدی نمودن از حد وسط. ظلم به این معنی، جامع همه رذائل و ارتکاب هر یک از قبایح شرعیه و عقلیه را شامل است و این ظلم به معنای اعم است. از برای ظلم معنای دیگری است که عبارت است از: ضرر و اذیّت رسانیدن به غیر، از کشتن و یا زدن و فحش دادن یا غیبت او کردن، یا مال او را به غیر حق تصرف کردن و گرفتن و یا غیر اینها از کردار و یاگفتاری که باعث اذیت غیر باشد. و این ظلم به معنای اخص است، و بیشتر آنچه در آیات و اخبار متعارف مردم ذکر میشود، این معنی مراد است". [69]
آن بزرگوار سپس اشاره میکند که همه مکاتب عالم چه مادی و چه غیر مادی و همه اصناف بنیآدم، ظلم را قبیح شمردهاند، ولی هیچ مکتبی در گذشته و حال به اندازه اسلام در نکوهش ظلم و مبارزه با ظالم سخن نگفته است. در بسیاری از آیات قرآن کریم از ظلم نکوهش شده و ستمگران لعن و نفرین شدهاند. [70] نیز روایات بی شماری در این باره از پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) نقل شده است.
نراقی با نقل برخی از آیات و روایات به ابعاد این مسأله پرداخته و سپس به نقل از امام صادق(ع) روایت میکند که خداوند به پیامبری از بنیاسرائیل که در کشور پادشاه ستمگری زندگی میکرد، وحی فرستاد که به نزد او رفته و به او بگوید:
"من تو را وا نداشتهام از برای ریختن خون بیگناهان و گرفتن اموال مردمان، بلکه تو را صاحب اختیار کردم، به جهت آنکه صدای مظلومان را از درگاه من باز داری و نالههای ایشان را کوتاهکنی. من نخواهم گذشت از ظلمی که بر احدی شود، اگر چه از جمله کفار باشد. پادشاه حکم شبانی دارد که آفریدگار عالم او را بر رعیت گماشته و از او محافظت ایشان را خواسته و اندکی در حفظ و حراست ایشان اهمال و مسامحه نماید، به زودی دست او را از شبانی ایشان کوتاه فرماید". [71]
در روایت یاد شده به چند نکته اساسی اشاره شده است:
1. حاکم از دستدرازی به اموال مردم و خون ریزی بناحق نهی شده است.
در نهج البلاغه نیز علی (ع) به مالک اشتر چنین توصیه میکند:
"إیاک و الدماء بغَیر حلها فإنه لیس شیء ادعی لنقمته، ولاأعظم لتبعته، ولا احری بزوال نعمة و انْقطاع مدّة من سفک الدماء بغیر حلها؛ [72]
مالک، از خون ریزی بهناحق بپرهیز، چرا که هیچ چیزی در ایجاد نقمت و تیره روزی و بازتابهای زیانبار و زوال نعمت و انقطاع مدت حکومت، بیش از خونریزی مؤثر نیست".
خداوند در روز قیامت نخستین چیزی که درباره آن حکم میکند، مسأله خونریزی
<><>>/>>
بناحق است:
"بنابراین، ای مالک؛ حکومت خود را با ریختن خونی که حرام است، تقویت نکن، که این عمل نه تنها حکومت را تقویت نمیکند که آن را سست و تضعیف میکند و بلکه آن را نابود کرده و به دیگران انتقال میدهد". [73]
2. یکی از اهداف حکومت رسیدگی به ستمدیدگان است.
3. ستم به مردم از سوی حکومت هر چند به کافران، کیفر دنیوی (از بین رفتن حکومت) و اخروی (عذاب آخرت) را در پی خواهد داشت.
4. پاسداری از مردم و حفظ حقوق آنان بر عهده حاکم است.
5. اگر حاکم به وظایف خود عمل نکند، خداوند حکومت او را در معرض زوال و نابودی قرار خواهد داد.
نراقی پس از یادآوری چند روایت دیگر به نصیحت قدرتمندان و حاکمان پرداخته، با اشارات بسیار دقیق و ظریف، آنان را از ستم و ستمگری بر حذر میدارد:
"ای کسانی که زمام اختیار بندگان خدا را در دست دارید و خلعت مهتری و سروری در بر کردهاید! یاد آورید روزی را که در دیوان اکبر ملوک و سلاطین عدالت گستر به خلعت زیبای آمرزش ارجمند و تاج وهّاج کرامت سربلند گردند، مبادا شما لباس یأس در بر، و خاک مصیبت بر سر و اشک حسرت از دیده ببارید و دست ندامت بر سرزنید!". [74]
نراقی برای باز پسگیری قدرت از سوی خداوند به روایاتی از علی (ع) استناد کرده است. از باب نمونه، علی (ع) میفرماید:
"هیچ سلطانی نیست که خدای تعالی او را قوت و نعمتی داده باشد و او به دستیاری آن قوّت و نعمت بر بندگان خدا ظلم کند، مگر این که بر خدای تعالی لازم است که آن قوت و نعمت را باز گیرد. نمیبینی که خدای تعالی فرماید: إنّ اللَّه لایغیّر ما بقوم حتّی یغیروا ما بأنفسهم؛ [75] به درستی که خداوند تغییر نمیدهد آن چه با طایفه هست از شادی و ذلت و رنج و محنت، تا آن که ایشان نیّات و اعمال خود را تغییر دهند". [76]
به سبب ظلم، نعمتها زایل میگردد و به نکبت مبدّل میشود".
علامه نراقی، همه ابعاد ستم را بررسی کرده و همه راهها و توجیههایی را که ستمگران برای ستم به کار میبرند، میبندد و تا آن جا پیش میرود که آه مظلوم را در سستی و زوال حکومت مؤثر میداند:
<><>>/>>
"آری، چه بسا، که ستمکار ظالم، بیدادی بر بیچاره کند که دَرِ چارهجوییاش از همه جا بسته و دست امیدش از همه جا گسسته میشود. ناچار، شِکْوه و دادخواهی به درگاه پادشاهی برد که ساحت رحمتش گریزگاه بیپناهان و غمخواری مرحمتش فریادرس دادخواهان است. میر دیوان عدلش به دادخواهی گدای بی سرو پایی، خسرو تاجداری را دست اقتدار در زیر تیغ انتقام مینشاند و سرهنگ سیاستش برای خاطرپریشانی سلطان والا شأنی را پالهنگ عجز در گردن افکنده و به پای دار مکافات میدواند. مظلومی از ضرب چوب ظالمی برخود نپیچد که شحنه غضبش با وی در نپیچد و ستم کیشی اشگی از دیده درویشی فرو نریزد که سیلاب عقوبتش بنیان دولت وی از هم بریزد". [78]
افزون بر این، ظلم و ستم باعث پریشانی رعیت و موجب ویرانی کشور است، همان گونه که علی (ع) میفرماید:
هر کس بر رعیت خود ستم کند، دشمنان خود را یاری کرده است".
نراقی نه تنها سلطان و رأس حکومت ستم را نشانه میرود که یاوران ستمگران و یا کسانی را که راضی به کارهای ستمگرانه آنها باشند و یا به ستمگران خدمت کنند، در گناه و عقوبت، آنان را، همانند ستمگران دانسته و با یادآوری چند حدیث این بحث را خاتمه میدهد.
همان گونه که قوت و بقای نظام سیاسی اسلام، وابسته به این واجب بزرگ اجتماعی است، ضعف و آسیب پذیری آن نیز از همین موضع است. کوتاهی و یا ترک امر به معروف و نهی از منکر، تداوم حکومت را با دشواریهای جدی روبه رو میسازد. به دیگر سخن، این راهبرد، عامل سلامت حرکت ونظام اسلامی است و نبود آن، جامعه و نظام را دچار ضعف و آسیب پذیری میکند. در این صورت ممکن است کوچکترین آفت، جامعه و نظام ضعیف و از هم گسیخته را از پای درآورند.
علامه نراقی، آثار و پیامدهای زیانبار سهلانگاری در اقامه امر به معروف و نهی از منکر را چنین به تصویر میکشد:
"و آن (سستی در امر به معروف و نهی از منکر) از جمله مهلکات (میباشد) و ضرر آن عامّ و فساد آن تامّ است، چه اگر بساط امر به معروف ونهی از منکر پیچیده شود و اساس آن برچیده
<><>>/>>
شود، آیات نبوت از میان مردم برطرف (میشود) و احکام دین و ملت ضایع و تلف میگردد، و جهل و نادانی عالم را فرا میگیرد، و ضلالت و گمراهی آشکار میشود و آثار شریعت رب العالمین فراموش و چراغ آیین سیدالمرسلین خاموش (میشود) و فتنه و فساد شایع و ولایات و اهل آنها نابود و ضایع میگردند". [81]
آن بزرگوار سپس اشاره میکند در هر دورهای که عالمی صاحب نفوذ یا حاکمی قدرتمنداقدام به این واجب کرده و در راه دین و آیین، از سرزنش هیچ کس اندیشه نکرد،همه مردمان به طاعات و نیکیها و تحصیل علم و عمل راغب شدند و برکات از آسمانبرایشان نازل گشت و ذخیره دنیا و آخرت ایشان حاصل شد. در هر زمانی که عالم عاملی و یا سلطان عادلی همت بر این امر خطیر نگماشت و این کار بزرگ را سهل انگاشت، امر مردم، فاسد و بازار علم و عمل کاسد گشته، مردم به لهو و لعب مشغول و به هوا و هوس گرفتار و خودسر شدند و یاد خدا و فکر روز جزا را فراموش نمودند واز باده معاصی مست و مدهوش گشتند. [82]
از این روی، در آیات و روایات نکوهش بسیار بر ترک امر به معروف و نهی از منکر شده است. از باب نمونه به پارهای از آیات و روایاتی که نراقی در این باب آورده، اشاره میکنیم:
خداوند در قرآن میفرماید:
"لولا ینههم الربانیون و الأحبار عن قولهم الإثم و أکلهم السّحت لبئس ما کانوا یصنعون؛ [83]
چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود، آنها را از سخنان گناهآمیز و خوردن مال حرام نهی نمیکنند؟ چه زشت است عملی که انجام میدادند!".
از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است:
"باید البته امر به معروف و نهی از منکر نمایند والّا بَدان شما بر شما مسلط میشوند. پس خوبان شما دست به دعا برمی دارند ودعای ایشان به درجه اجابت نمیرسد". [84]
پیامبر اسلام (ص) و علی(ع) در این دو روایت، درباره تداوم حکومت و زوال آن سخن آخر را فرموده که بر اساس سنت تغییرناپذیر آفرینش، با ترک امر به معروف و نهی از منکر، هیچ چیز، حتی دعای خوبان نمیتواند جلوی سلطه زورگویان و اشرار را بر جامعه بگیرد و تداوم نظام اسلامی را تضمین نماید.
یکی از عواملی که موجب سستی و ناپایداری حکومت میگردد، تجملگرایی است. از نگاه نراقی به هر اندازه جامعه و رهبران آن بیشتر در ناز و نعمت و تجمل خواهی فرو روند، به همان میزان از استحکام حکومت کاسته شده و به نابودی و زوال نزدیکتر میشوند، چرا که تجمل خواهی از پایداری انسان در برابر دشمنان و مشکلات میکاهد و حمیّت و غیرت دینی را از بین میبرد و در حقیقت سلاحی که برای پیروزی بر دشمنان لازم است، کاهش یافته و آن وقت است که در برابر تهاجم دشمنان مغلوب واقع خواهند شد.
علامه نراقی در این باره مینویسد:
"مقصود از مملکتداری و فرمانفرمایی، استیفای حظوظ نفسانیه و پیروی لذات و شهوات جسمانیه نباشد و عنان نفس را از ملاهی ومناهی باز دارد و همه همت او بر آسایش و آرایش مصروف نباشد". [86]
همچنین در اشعار فارسی و عربی، مردم و حاکمان را از رو آوری به لذتها و غفلت از امور مملکت برحذر میدارد، چرا که تجمل در نهاد آدمی انواع بدیها و فرومایگیها و عادتهای زشت را پدید آورده و صفات نیکی را که نشانه و راهنمای کشور داری است، از میان میبرد.
چون پادشاه مشغول لهو ولعب و مفتون لذتهای نفسانی گردد و اوقات خود را صرف آن سازد، پادشاهی او تباه و ویران خواهد شد.">
مضمون شعر فوق در بسیاری از آموزههای دینی آمده است. در آیات و روایات زیادی مسلمانان به کار و تلاش سادهزیستی فراخوانده شده و از راحتطلبی و تجمل گرایی برحذر داشته شدهاند. برای این که کلام به درازا نکشد، از نقل همه آنها خودداری کرده و تنها به نقل آیهای بسنده میکنم:
"و کم أهلکنا من قریةٍ بطرتْ معیشتَها فتلک مساکنهم لم تُسکَنْ مِن بعدِهم إلا قلیلاً و کنّا نحن الوارثین؛ [89]
چه بسیار از شهرها و آبادیهایی را که بر اثر فراوانی نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاک
<><>>/>>
کردیم. این خانههای آنهاست که ویران شده و پس از آنان جز اندک کسی در آنها سکونت نکردو ما وارث آنان بودیم".
ابنخلدون [90] و بسیاری از متفکران اسلامی درباره آثار زیانبار تجملگرایی، به تفصیل سخن گفته و به تحلیل عزت و شوکت مسلمانان وعلل افول وسقوط آنان پرداختهاند و یکی از علتها را تجملگرایی برشمردهاند.
از نگاه نراقی از بین رفتن رشد و رفاه و عظمت هر ملتی رابطه تنگاتنگ با گناه و بیماریهای اجتماعی دارد.
حکومت دینی هنگامی میتواند بدون دغدغه به حیات خود ادامه دهد که گناهان به ویژه گناهان بزرگ در جامعه ریشه کن گردد. نراقی با استشهاد به آیه:
"إن اللَّه لایغیّر مابقومٍ حتی یغیّروا ما بأنفسهم؛ [91]
خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند".
تغییر اوضاع جوامع را به تغییری که مردم جامعه در خود ایجاد کنند، وابسته دانسته است. علامه طباطبایی [92] در ذیل آیه فوق اشاره میکند که سنت خدا بر این است که وضع هیچ قومی را دگرگون نکند مگر آن که خودشان حالات روحی خود را دگرگون سازند، مثلاً اگر شکرگزار بودند، به کفران مبدل سازند و یا اگر اهل اطاعت و پیروی از دستورهای الهی بودند، گناه و معصیت را پیشه خود سازند و یا اگر اهل ایمان و عمل صالح بودند، به شرک بگرایند. در این صورت خداوند نعمت خود را به نقمت وهدایتش را به گمراهی و سعادت را به شقاوت مبدل میسازد.
علامه نراقی، با استناد به آیات، اثبات میکند که هر کس گناه کند، نتیجه آن را خواهد دید:
"به واسطه معاصی، قومی بی شمار را خدا در دنیا به انواع عذابها معذب ساخت. خلقی را به طوفان غرق کرد و جماعتی را به صاعقه هلاک ساخت. آتش بر طایفهای بارانید و شهر گروهی را سرنگون ساخت. شمشیر به دست حبیب خود داد که "رحمة للعالمین" بود تا خلقی بیشمار را از دم تیغ آبدار گذرانید و زن و اطفال ایشان را به اسیری داد". [93]
در قسمتهای یاد شده علامه نراقی با بهرهوری از قرآن، از سقوط و زوال ملل پیشین، چون قوم نوح، عاد، ثمود، لوط، مدین و... سخن گفته و چگونگی سقوط و نابودی آنها را برای عبرت آیندگان آورده است. نمونههای یاد شده هر چند مربوط به مشرکان و کافران
<><>>/>>
است، ولی از برخی آیات و روایات بر میآید که این یک قانون عام است و اختصاص به کافران و مشرکان ندارد، بلکه همه امتها مشمول این قانونند. امام علی (ع) میفرماید:
هر گاه زمانه فاسد شود، فرومایگان، سیادت و آقایی میکنند و حکومت را به دست میگیرند".
فساد زمان چیزی، جز به معنای اهل زمان نیست. هر گاه مردم میان علی (ع) ومعاویه تفاوت قائل نشوند و مردم بر اساس هوا و هوس در برابر علی (ع) بایستند و یا از یاری او تن زنند، در چنین زمانی حکومتهای فاسد سرکار میآیند. پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
هر گونه باشید، همان گونه بر شما ولایت و سلطه پیدا میشود".
اگر گوش به فرمان خدا و پیامبر (ص) و راهبران الهی باشید، خوبان بر شما سلطه و ولایت پیدا خواهند کرد و اگر سخنان آن بزرگوار را نشنوید و از آنها پیروی نکنید، به سلطه و ولایت اشرار گرفتار خواهید شد. این یک قانون کلی است و اختصاص به امت اسلام ندارد، بلکه امتهای گذشته نیز مشمول همین قانون بودهاند. هر امتی نسبت به دین و ارزشهای الهی بیاعتنایی کرد، گرفتار سلطه بِدان شد. امام جواد (ع) میفرماید:
"هر امتی نسبت به دین بیاعتنایی کرد، خداوند علم کتابش را از آن امت گرفت و هر گاه از خداوند روبرگردانیدند، خداوند دشمنان را بر آنها مسلط کرد". [96]
پیامبر اسلام (ص) میفرماید:
"خداوند فرمود: "هر گاه خلق من که مرا میشناسند، نافرمانی کنند، آن دسته از بندگانم را که مرا نمیشناسند، برآنهامسلط میکنم". [97]
بنابراین، عمل و رفتار مردم در این مقوله نقش اساسی دارد. این مردم هستند که در هر زمان با عمل درست سرنوشت خود را رقم میزنند، زیرا آنها هستند که حکومتها را سرکار میآورند و اگر قصور کنند و به اشتباه بیفتند، ناگزیر غرامت عمل خود را باید بپردازند.
پی نوشت ها:
[1] . در روزگار صفویه، عبدالکریم بن محمد بن یحیی قزوینی، کلمات قصار علی(ع) را در رسالهای به نام "بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرمؤمنان(ع)" گردآوری کرد. این رساله اینک به کوشش: رسول جعفریان، توسط کتابخانه آیةاللَّه مرعشی نجفی، چاپ و منتشر شده است.
[2] . ابنخلدون، مقدمه، ص294، چ دارالکتب العلمیه، بیروت.
[3] . ابونصر فارابی، الملّه، تحقیق دکتر رفیق العجم، ص56 ـ 60، دار المشرق، بیروت. ترجمه "الملّه" در فصلنامه "علوم سیاسی" سال دوم، شماره ششم، ص96 ـ 97 آمده است.
<><>>/>>
|52|
[4] . روضة الانوار عبّاسی، سبزواری، با مقدمه و تحقیق و تصحیح اسماعیل چنگیزی اردهایی، ص 182 ـ 192، آیینه میراث.
[5] . میزان الملوک و الطوائف و صراط المستقیم فی سلوک الخلائف، به کوشش عبدالوهاب فراتی؛ تحفة الملوک، ج2، ص210 ـ 212، چ کتابخانه آستانه حضرت معصومه(س)، شماره 5858 (مجموعههای نسخ خطی).
[25] . خواجه نصیرالدّین طوسی در این کتاب از ابنمسکویه متأثر است. خود آن بزرگوار در مقدّمه به صراحت این نکته را آورده است. ر.ک: اخلاق ناصری، ص4 ـ 5، مقدّمه، چ انتشارات علمیه.
[26] . عالمان و متفکران مسلمان هر چند پارهای از مطالب را از ارسطو گرفته، ولی مقلّد صرف نبودهاند، بلکه مطالبی بر آن افزودهاند و یا از آن کم کرده و آنرا با دیدگاههای اسلامی مطابقت دادهاند.
[28] . با توجه به سخنان فوق میتوان گفت که ملامهدی نراقی نیز به ولایت فقیه باور داشته است، چرا که معراج السعاده، ترجمه جامع السعادات است. ر.ک: جامع السعادات، ج1، ص79.
[32] . برخی از این مباحث و مطالب را استاد شهید مرتضی مطهری در کتابهایش آورده است. ر.ک: عدل الهی، ص59 ـ 63؛ بیست گفتار، ص27 و 42 ـ 43؛ بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، ص170 ـ 172.
[55] . امیرالمؤمنین علی (ع) در بسیاری از کلمات قصار خود نبود این شرط را سبب زوال حکومت دانسته است: "سوء التدبیر سبب التدبیر" و "سوء التدبیر ضعف السیاسة" و "من حسنت سیاسته دامت ریاسته" و "حسن السیاسة قوام الرّعیة".
سلام اقای مرادی اگه وبلاگ راهنمایان صاحب داشت از سال 87 یه نفر به روزش میکرد
سلام . شاید انتظار دارید من به روزش کنم ؟ این وبلاگ توسط راهنما ها تاسیس گردید و مدیرت آن هم صد درصد در اختیار خودشان است . به نظر من اگر افراد موسس حال یا وقت به روز کردن آن را ندارند باید آن را در اختیار افراد دیگر قرار دهند . موفق باشید.
سلام بر مهندس مرادی در زبان عامیانه مردم شهر نراق گفته می شود در سال... عده ای از اعضای بسیج نراق در طی اردویی در محدوده غار چالخچیر نراق این غار را کشف کردند و روزنامه های یومیه نیز پوشش خبری دادند. ولی ما یکجا ندیدیم یا نوشته ای نخواندیم و یا مبلغین جهانگردی نراق نیز عنوانی نکردند و امروزه به راحتی نوشته اند این غار در اثر انفجار یا کاوش سازمان آب کشف شد و مسائل دروغ دیگر. آقای مرادی شما به عنوان مطلع از خیلی از مسایل نراق صحت و اخبار دقیق این مطالب را مرقوم بفرمایید. اگر راست است اجازه ندهیم اینگونه هویت ما را از بین ببرند. یا در ایام نوروز که نقشه شهر توزیع می شود مطلب درست غار نیز نوشته شود.
سلام جناب رضایی عزیز موضوع کشف غار چالنخجیر به دست گروهی از بسیجیان نراق را بنده هم شنیده ام . ولی تا این لحظه سند یا گزارشی که این موضوع را تایید کند به دستم نرسیده است . منطقه چالنخجیر در زمان جنگ محل آموزش بسیجیان نراق بود من خودم چنیدن بار در مانور های این محل شرکت داشتم . در این مانور ها انفجار های زیادی صورت می گرفت احتمال دارد بر اثر انفجار ها درب غار باز شده باشد . شاید بتوان شاهدان عینی این موضوع را پیدا و از آنها گزارشی تهیه کرد . خدا رحمت کند حاج محمود رزاقی را روزی دو نفری به منطقه غار چالنخجیر رفتیم و من جریان جنگ را با یک دوربین ساده از ایشان تصویر گرفتم امروز با رفتن ایشان مستند ترین سند برای این منطقه همین فیلم سخنان حاج محمود است . جوانان نراقی اگر نگران هویت خودشان هستند باید قدمی بر دارند . نباید منتظر باشند تا دیگران کاری بکنند . اعتقاد راسخ دارم که این کارها باید خودجوش توسط مردم صورت گیر تا شائبه جو سازی ایجاد نگردد . موفق و موید باشید
سلام یادت باشد اگر پشت سرت حرف می زنند می خواهند جای تو را بگیرند اما...نمی توانند و یا می خواهند با تو باشند اما...در حد تو نیستند
به نظرم باید این مطلب مشق شب خیلی از اونهایی باشه که ادعای نراقی بودن و دوستار نراق بودن را دارن اما در عمل فقط در حال تخریب کسایی هستن که حداقل سعی می کنند کار مفیدی انجام بدهند
سلام آقا مهدی. تعریف میکنی بعضی هابهشون بر میخوره سعی کن ابتدا چند تا فحش و ناسزا بنویسی بعد یک جمله کوچک تعریف و تمجید .
سلام = خسته نباشید شهرداری شهر نراق که از سال ۱۳۳۹ آغاز به کار کرده تا کنون چند شهردار داشته است. اگر اطلاعاتی موجود است لطفا به ترتیب اسامی اعلام فرمایید . خصوصا اولین شهردار کی بوده است؟ ظاهرا در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۳ که سنگ آسمانی در دبیرستان حاج عباس معصومی فرود آمده آقای مرتضی رادفر شهردار نراق بوده است .
سلام لطفا برای دریافت اطلاعات دقیق حضورا مراجعه نمایید . اولین شهردار نراق علیرضا خان یوسفی بوده است . بله در زمان سقوط سنگ اقای رادفر شهردار نراق بوده اند .
جناب آقای مهندس مرادی اینجانب از پاسخ های شما تا این لحظه استفاده کردم و لی به دلیل نظرات جمعی از دوستان که از بنده انتقاد کرده کرده اند که شاید هم گاهی انتقاداتی به جا بوده است دیگر پیام نخواهم داد ضمنا از شما بسیار تشکر می کنم که تا امروز پاسخگوی ابهامات اینجانب بوده و از منتقدینم عذر می خواهم بنده فکر می کردم فضای باز برای بیان نقطه نظرات وجود دارد ولی اینگونه نبود به هر حال ممنونم لطفا بنده را که گاهی فقط صحبت های شنیده یا نظیر آن را صادقانه پرسیدم تا حداقل غیبت شما را نکنم حلال کنید با تشکر و سپاس فراوان دوستار نراق
سلام . دوستار نراق .ضمن تقدیر و تشکر از صراحت درلهجه و توجه به آثار وپیامد های غیبت در جامعه که متاسفانه فراگیر و عادی سازی شده است به استحضار می رسانم شاید نقد دوستان به شما از این جهت باشد که اگر قصد اطلاع یافتن شخصی دارید چرا در فضای عمومی وبلاگ نظر خود را منتشر می کنید و اگر قصد دارید دیگران از نوع نگاه شما مطلع باشند چرا خودتان را کامل معرفی نمی کنید . نظرات متعددی در پاسخ به نظرات شما برایم ارسال شد ولی خیلی از آنها را به دلایل شخصی سانسور کردم و اجازه ندادم همجه ای صورت بگیرد . از شما و همه منتقدین خواهش دارم قبل از عمومی کردن مطلبی ابتدا از طریق این وبلاگ با درج ایمیل سوالات خود را بپرسند بعد اگر قانع نشدن هر طور که صلاح می دانند دیگران را در جریان نقد خود بگذارند . موفق و موید باشید
سلام جناب آقای مرادی چرا با احداث حسینیه شهرک در حالی که تمامی بودجه آن مردمی و ومرد حمایت جوانان است مخالقید آیا احداث حسینیه منافاتی با مسجد دارد ؟ با تشکر منتظر پاسخ شما هستم.
سلام دوستار نراق . امیدوارم آنقدر که در نوشتن عجله می کنید در فکر کردن عجله نکنید . درشهرک با فاصله 150 متر دو مجموعه فرهنگی در حال شکل گیری است .1 - مجتمع فرهنگی فاضلین که در زمین مصلی قرار است احداث گردد 2- حسینیه سید الشهدا . در طرح مجتمع فرهنگی فاضلین مسجد ، حسینیه ، آشپزخانه، مرکز آی تی دینی ، کتابخانه ، خانه خادم ، خانه عالم در مساحت 5000 متر مربع دیده شده است که به همین زودی زیر نظر دفتر امام جمعه عملیات عمرانی آن شروع خواهد شد. در زمان آقای حیدری پیشنهاد شد به جای ساخت حسینیه سید الشهدا بخش حسینیه مجتمع احداث گردد که سرمایه های مردمی در یک مرکز به صورت متمرکز مدیریت شود ولی متاسفانه با مخالفت برخی ها روبرو شد . بنده با ساخت هیچ مرکز فرهنگی در شهر مخالف نبوده ونیستم ولی با ایجاد تفرقه به هر بهانه ای حتی بهانه ساخت حسینیه مخالفم . متاسفانه در این موضوع خاص برخی از بیرون به اختلافات فیمابین نراقی ها برای رسیدن به اهداف خاص خود دامن می زنند . بنده حاضرم در جلسه ای با حضور جوانان شهر که شما از آنها نام بردید این موضوع را تشریح و به سوالات آنها پاسخ دهم . وقت جلسه با شما البته یک هفته قبل اطلاع دهید . با تشکر. م. مرادی
آقای مرادی فقط تعریفات از خودتان را ننویسید یا حداقل شعار انتقاد پذیری ندهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام . به شما دوست عزیز توصیه می کنم کمی در خصوص نقد و نقد پذیری مطالعه کنید . در فرهنگ دینی ما چیزی به اسم انتقاد وجود ندارد . به جای انتقاد از کلمه امر به معروف و نهی از منکر استفاده می شود . امر به معروف و نهی از منکر هم شرایط و آدابی دارد . اولین شرط امر به معرف شناخت معروف و اولین شرط نهی از منکر شناخت منکر است . نه تعریف دیگران ونه تخریب دیگران خیلی در بنده اثر ندارد . البته بی اثر هم نیست ولی آنقدر عاقل هستم که به خاطر تعریف دیگران عمر خود را صرف نکنم . موفق باشید .
سلام حاجی . این دوستار نراق که شما مرتب نظراتش را در معرض دید عموم قرار میدید لطف کنه اگر جرات داره خودش را معرفی کند .ببینیم وابسته به کدام گروه و آدم ها در نراق است . دوستار واقعی نراق کسی است که چهره منافقانانه نداشته باشد . برای نراق و خادمان آن دلم میسوزد که مجبورند در فضای مسموم پر از نفاق نراق کار کنند . کسانی که 16 سال پشت سر امام جمعه نماز خواندند اکنون با رفتن اون دارن کلی غیبت می کنن .
سلام جناب موسوی. دوستارنراق کسی است که تمایل دارد از طریق فضای باز این وبلاگ نظراتش را به اطلاع عموم برساند نه به اطلاع بنده !!! فکر نمی کنم وابسته به گروه و یا افراد خاصی باشد. به هر حال کارکرد وبلاگ دقیقا همین است که افراد با دیدگاه های مختلف نظر خود را درج کنند . موفق باشید
سلام جناب مهندس مرادی خواهشمندم به عنوان فردمطلع از گذشته نراق هر گونه نقد و اشکال به این نوشته است را جهت اصلاح اعلام فرمایید : مردم فهیم شهر نراق از دیر باز به تحصیل علم و دانش مشهور بوده اند . نراق در سال 1210 ه .ش دارای مدرسه علمیه بوده و از سال 1240 ه . ش مدرسه یا مکتب خانه شخصی متعلق به خاندان میرزا احمد خان نراقی به پرداختن علم مشغول بوده است . " مرکز آموزشی شرافت نراق " در غالب دبستان ملی در مرداد سال 1304 ه .ش توسط فرد خیر و روحانی به نام شریف بیان الحق اصفهانی و به مدیریت عبدالله غفاری راه اندازی شده است . این دبستان با دانش آموزان زیادی از نراق و روستاهای اطراف به تحصیل علم می پرداخته است . در تاریخ 27/6/1314 نمایندگی آموزش و پرورش ( نمایندگی فرهنگ ) راه اندازی و شیخ شریف بیان الحق به عنوان نماینده فرهنگ در نراق از طرف اداره فرهنگ شهر قم معرفی می گردد . متشکرم
سلام . تاریخ دقیقی برای تاسیس حوزه علمیه در نراق ندیده ام ولی قطعا در زمان فاضلین نراق حوزه علمیه داشته است . تاریخ تاسیس مدرسه ملی شرافت صحیح است . اما در خصوص تاریخ نمایندگی بنده اطلاع دقیق ندارم . نکته قابل توجه این است که بنیانگذار آموزش مدرن در شهر نراق مرحوم شریف بیان الحق می باشد . موفق باشید .
با سلام جناب آقای مهندس مرادی بنده اکر نظری می دهم تنها نظر شخصی اینجانب و جمعی از دوستان و شنیده های اینجانب است که برای رفع ابهامات خود وسایرین فکر می کنم مناسب باشد از نظر دوست عزیزمان هم (یه دوست)ممنونم و از او عذر می خواهم
سلام
خب مثلا شما راه انداز رهبر گروهید شما میتونید یه کارش کنید یا مدیرش رو معرفی کنید خودمون باش صحبت کنیم برا مدیریتش
سلام . در اولین جلسه لیدر ها این موضوع طرح و نسبت به آن تصمیم لازم گرفته خواهد شد .
سلام اقای مرادی
اگه وبلاگ راهنمایان صاحب داشت از سال 87 یه نفر به روزش میکرد
سلام . شاید انتظار دارید من به روزش کنم ؟
این وبلاگ توسط راهنما ها تاسیس گردید و مدیرت آن هم صد درصد در اختیار خودشان است .
به نظر من اگر افراد موسس حال یا وقت به روز کردن آن را ندارند باید آن را در اختیار افراد دیگر قرار دهند .
موفق باشید.
سلام
وبلاگ راهنمایان رو به روز بشه
سلام . مدیریت وبلاگ لیدر های نراق به عهده اینجانب نیست لطفا در خود وبلاگ پیام خود را درج کنید .
خدا روحش را با روح شهدا و ائمه همنشین نمایید یکی از دلسوزان نراق حاج محمود رزاقی بود
سلام بر مهندس مرادی
در زبان عامیانه مردم شهر نراق گفته می شود در سال... عده ای از اعضای بسیج نراق در طی اردویی در محدوده غار چالخچیر نراق این غار را کشف کردند و روزنامه های یومیه نیز پوشش خبری دادند.
ولی ما یکجا ندیدیم یا نوشته ای نخواندیم و یا مبلغین جهانگردی نراق نیز عنوانی نکردند و امروزه به راحتی نوشته اند این غار در اثر انفجار یا کاوش سازمان آب کشف شد و مسائل دروغ دیگر.
آقای مرادی شما به عنوان مطلع از خیلی از مسایل نراق صحت و اخبار دقیق این مطالب را مرقوم بفرمایید.
اگر راست است اجازه ندهیم اینگونه هویت ما را از بین ببرند. یا در ایام نوروز که نقشه شهر توزیع می شود مطلب درست غار نیز نوشته شود.
سلام جناب رضایی عزیز
موضوع کشف غار چالنخجیر به دست گروهی از بسیجیان نراق را بنده هم شنیده ام . ولی تا این لحظه سند یا گزارشی که این موضوع را تایید کند به دستم نرسیده است . منطقه چالنخجیر در زمان جنگ محل آموزش بسیجیان نراق بود من خودم چنیدن بار در مانور های این محل شرکت داشتم . در این مانور ها انفجار های زیادی صورت می گرفت احتمال دارد بر اثر انفجار ها درب غار باز شده باشد .
شاید بتوان شاهدان عینی این موضوع را پیدا و از آنها گزارشی تهیه کرد .
خدا رحمت کند حاج محمود رزاقی را روزی دو نفری به منطقه غار چالنخجیر رفتیم و من جریان جنگ را با یک دوربین ساده از ایشان تصویر گرفتم امروز با رفتن ایشان مستند ترین سند برای این منطقه همین فیلم سخنان حاج محمود است . جوانان نراقی اگر نگران هویت خودشان هستند باید قدمی بر دارند . نباید منتظر باشند تا دیگران کاری بکنند .
اعتقاد راسخ دارم که این کارها باید خودجوش توسط مردم صورت گیر تا شائبه جو سازی ایجاد نگردد .
موفق و موید باشید
سلام
یادت باشد اگر پشت سرت حرف می زنند می خواهند جای تو را بگیرند اما...نمی توانند
و یا می خواهند با تو باشند اما...در حد تو نیستند
به نظرم باید این مطلب مشق شب خیلی از اونهایی باشه که ادعای نراقی بودن و دوستار نراق بودن را دارن اما در عمل فقط در حال تخریب کسایی هستن که حداقل سعی می کنند کار مفیدی انجام بدهند
سلام آقا مهدی. تعریف میکنی بعضی هابهشون بر میخوره
سعی کن ابتدا چند تا فحش و ناسزا بنویسی بعد یک جمله کوچک تعریف و تمجید .
سلام = خسته نباشید
شهرداری شهر نراق که از سال ۱۳۳۹ آغاز به کار کرده تا کنون چند شهردار داشته است. اگر اطلاعاتی موجود است لطفا به ترتیب اسامی اعلام فرمایید . خصوصا اولین شهردار کی بوده است؟
ظاهرا در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۳ که سنگ آسمانی در دبیرستان حاج عباس معصومی فرود آمده آقای مرتضی رادفر شهردار نراق بوده است .
سلام لطفا برای دریافت اطلاعات دقیق حضورا مراجعه نمایید .
اولین شهردار نراق علیرضا خان یوسفی بوده است .
بله در زمان سقوط سنگ اقای رادفر شهردار نراق بوده اند .
جناب آقای مهندس مرادی
اینجانب از پاسخ های شما تا این لحظه استفاده کردم و لی به دلیل نظرات جمعی از دوستان که از بنده انتقاد کرده کرده اند که شاید هم گاهی انتقاداتی به جا بوده است دیگر پیام نخواهم داد ضمنا از شما بسیار تشکر می کنم که تا امروز پاسخگوی ابهامات اینجانب بوده و از منتقدینم عذر می خواهم بنده فکر می کردم فضای باز برای بیان نقطه نظرات وجود دارد ولی اینگونه نبود به هر حال ممنونم لطفا بنده را که گاهی فقط صحبت های شنیده یا نظیر آن را صادقانه پرسیدم تا حداقل غیبت شما را نکنم حلال کنید
با تشکر و سپاس فراوان دوستار نراق
سلام . دوستار نراق .ضمن تقدیر و تشکر از صراحت درلهجه و توجه به آثار وپیامد های غیبت در جامعه که متاسفانه فراگیر و عادی سازی شده است به استحضار می رسانم شاید نقد دوستان به شما از این جهت باشد که اگر قصد اطلاع یافتن شخصی دارید چرا در فضای عمومی وبلاگ نظر خود را منتشر می کنید و اگر قصد دارید دیگران از نوع نگاه شما مطلع باشند چرا خودتان را کامل معرفی نمی کنید .
نظرات متعددی در پاسخ به نظرات شما برایم ارسال شد ولی خیلی از آنها را به دلایل شخصی سانسور کردم و اجازه ندادم همجه ای صورت بگیرد .
از شما و همه منتقدین خواهش دارم قبل از عمومی کردن مطلبی ابتدا از طریق این وبلاگ با درج ایمیل سوالات خود را بپرسند بعد اگر قانع نشدن هر طور که صلاح می دانند دیگران را در جریان نقد خود بگذارند .
موفق و موید باشید
سلام جناب آقای مرادی
چرا با احداث حسینیه شهرک در حالی که تمامی بودجه آن مردمی و ومرد حمایت جوانان است مخالقید
آیا احداث حسینیه منافاتی با مسجد دارد ؟
با تشکر منتظر پاسخ شما هستم.
سلام دوستار نراق .
امیدوارم آنقدر که در نوشتن عجله می کنید در فکر کردن عجله نکنید .
درشهرک با فاصله 150 متر دو مجموعه فرهنگی در حال شکل گیری است .1 - مجتمع فرهنگی فاضلین که در زمین مصلی قرار است احداث گردد 2- حسینیه سید الشهدا .
در طرح مجتمع فرهنگی فاضلین مسجد ، حسینیه ، آشپزخانه، مرکز آی تی دینی ، کتابخانه ، خانه خادم ، خانه عالم در مساحت 5000 متر مربع دیده شده است که به همین زودی زیر نظر دفتر امام جمعه عملیات عمرانی آن شروع خواهد شد. در زمان آقای حیدری پیشنهاد شد به جای ساخت حسینیه سید الشهدا بخش حسینیه مجتمع احداث گردد که سرمایه های مردمی در یک مرکز به صورت متمرکز مدیریت شود ولی متاسفانه با مخالفت برخی ها روبرو شد .
بنده با ساخت هیچ مرکز فرهنگی در شهر مخالف نبوده ونیستم ولی با ایجاد تفرقه به هر بهانه ای حتی بهانه ساخت حسینیه مخالفم .
متاسفانه در این موضوع خاص برخی از بیرون به اختلافات فیمابین نراقی ها برای رسیدن به اهداف خاص خود دامن می زنند .
بنده حاضرم در جلسه ای با حضور جوانان شهر که شما از آنها نام بردید این موضوع را تشریح و به سوالات آنها پاسخ دهم . وقت جلسه با شما البته یک هفته قبل اطلاع دهید .
با تشکر. م. مرادی
آقای مرادی فقط تعریفات از خودتان را ننویسید یا حداقل شعار انتقاد پذیری ندهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام . به شما دوست عزیز توصیه می کنم کمی در خصوص نقد و نقد پذیری مطالعه کنید .
در فرهنگ دینی ما چیزی به اسم انتقاد وجود ندارد . به جای انتقاد از کلمه امر به معروف و نهی از منکر استفاده می شود .
امر به معروف و نهی از منکر هم شرایط و آدابی دارد .
اولین شرط امر به معرف شناخت معروف و اولین شرط نهی از منکر شناخت منکر است .
نه تعریف دیگران ونه تخریب دیگران خیلی در بنده اثر ندارد . البته بی اثر هم نیست ولی آنقدر عاقل هستم که به خاطر تعریف دیگران عمر خود را صرف نکنم .
موفق باشید .
سلام حاجی . این دوستار نراق که شما مرتب نظراتش را در معرض دید عموم قرار میدید لطف کنه اگر جرات داره خودش را معرفی کند .ببینیم وابسته به کدام گروه و آدم ها در نراق است . دوستار واقعی نراق کسی است که چهره منافقانانه نداشته باشد . برای نراق و خادمان آن دلم میسوزد که مجبورند در فضای مسموم پر از نفاق نراق کار کنند .
کسانی که 16 سال پشت سر امام جمعه نماز خواندند اکنون با رفتن اون دارن کلی غیبت می کنن .
سلام جناب موسوی. دوستارنراق کسی است که تمایل دارد از طریق فضای باز این وبلاگ نظراتش را به اطلاع عموم برساند نه به اطلاع بنده !!!
فکر نمی کنم وابسته به گروه و یا افراد خاصی باشد. به هر حال کارکرد وبلاگ دقیقا همین است که افراد با دیدگاه های مختلف نظر خود را درج کنند .
موفق باشید
سلام جناب مهندس مرادی
خواهشمندم به عنوان فردمطلع از گذشته نراق هر گونه نقد و اشکال به این نوشته است را جهت اصلاح اعلام فرمایید :
مردم فهیم شهر نراق از دیر باز به تحصیل علم و دانش مشهور بوده اند . نراق در سال 1210 ه .ش دارای مدرسه علمیه بوده و از سال 1240 ه . ش مدرسه یا مکتب خانه شخصی متعلق به خاندان میرزا احمد خان نراقی به پرداختن علم مشغول بوده است . " مرکز آموزشی شرافت نراق " در غالب دبستان ملی در مرداد سال 1304 ه .ش توسط فرد خیر و روحانی به نام شریف بیان الحق اصفهانی و به مدیریت عبدالله غفاری راه اندازی شده است . این دبستان با دانش آموزان زیادی از نراق و روستاهای اطراف به تحصیل علم می پرداخته است . در تاریخ 27/6/1314 نمایندگی آموزش و پرورش ( نمایندگی فرهنگ ) راه اندازی و شیخ شریف بیان الحق به عنوان نماینده فرهنگ در نراق از طرف اداره فرهنگ شهر قم معرفی می گردد .
متشکرم
سلام . تاریخ دقیقی برای تاسیس حوزه علمیه در نراق ندیده ام ولی قطعا در زمان فاضلین نراق حوزه علمیه داشته است . تاریخ تاسیس مدرسه ملی شرافت صحیح است . اما در خصوص تاریخ نمایندگی بنده اطلاع دقیق ندارم .
نکته قابل توجه این است که بنیانگذار آموزش مدرن در شهر نراق مرحوم شریف بیان الحق می باشد .
موفق باشید .
با سلام
جناب آقای مهندس مرادی
بنده اکر نظری می دهم تنها نظر شخصی اینجانب و جمعی از دوستان و شنیده های اینجانب است که برای رفع ابهامات خود وسایرین فکر می کنم مناسب باشد از نظر دوست عزیزمان هم (یه دوست)ممنونم و از او عذر می خواهم
باز هم سلام
ظاهرا شما از وبلاگ مذکور بی اطلاع هستید
مدت هاست که در وبلاگ ذکر شده مطلبی درج نشده
سلام . بله بی اطلاع هستم این وبلاگ توسط آقای ترابی مدیریت می شود .
سلام
بسیار زیبا بود.
"ایمان داشته باش که کوچک ترین محبت ها از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمی شود . (ویکتور هوگو)"
سلام
این وبلاگ راهنمایان گردشگری که در لینک های شما وجود داره ظاهرا حذف شده
لطفا وبلاگ یا سایت جدیدی معرفی کنید
سلام . لینک جدید با نام لیدر های نراق جایگزین گردید .