شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

حتی حاضر به برداشتن یک قدم در راه خود اشتغالی نیستند !

گفتیم حالا که بازار عکس با چفیه توی مملکت  داغه ما هم یه عکس مرتبط  توی  وبلاگ  بااخوی درج کنیم شاید روزی به درد خورد خدا را چه دیدی  !!!

 من و احمد بچه که بودم هیچ وقت عادت نداشتیم از پدر پول تو جیبی بگیرم البته باید بگم که اون  بنده خدا هم  عادت نداشت به ما پول بدهد !

 وقتی برای سیم کشی ساختمان به همراه ایشان  سر کار می رفتیم بعد از اتمام کار تکه سیم های اضافه را جمع می کردیم و در مواقع بیکاری درب مغازه اونها را دو سانت دو سانت خورد کرده  و بعد وسط آنها را تا می زدیم تا به شکل هشت دربیاد . اون وقت ها بسته بندی های امروزی رایج  نبود . مجبور بودیم پلاستیک روی بسته های سیگار را جمع کنیم و در هر کدام از آنها 50 تا  از سیم های تا شده  را که معمولا چند رنگ هم داشتند قرار دهیم . عباس حاجی غلام موتور ساز بالای مغازه ما هم از دستمون زله شده بود . چون تا سرش را بر می گردوند میله اسبک دوچرخه و موتورهایی که تعمیر می کرد را ما بر می داشتیم برای ساختن تیر کمون  مگسی .

با کش قیتونی ومیله اسبک دو چرخه و موتور و سیم های خرد یک بسته کامل تیرکمان مگسی می ساختیم و5 تومان می فروختیم .با دستکش پلاستیکی هم که بیشتر برای کارگری از اون استفاده می کردن تیر کمون سنگی می ساختیم . مهمترین قسمت تیرکمون سنگی کفه چرمی اون بود که چرمش را از کفش های فرسوده تهیه می کردیم. خدا رحمت کند مرحوم سید علی کفاش را بعضی وقت ها هم از اون چرم می خریدیم . یه روز ازهمون روزها من و احمد رفتیم توی زیر زمین و یک صندوق چوبی دیدیم که یک جفت چکمه آمریکایی قشنگ توش بود . شیطون ما را وسوسه کرد و هر کدوم ما یکی از زبانه های پوتین را بریدیم برای ساختن تیرکمون . این پوتین ها رابابام در زمان سربازیش از یه آمریکایی گرفته بود ولی ما اونها را آش ولاش کرده بودیم . چشمتان روزبد نبیند بعد از مدتی حاجی این موضوع را فهمید وبه قول معروف دود از کلش بلند شد . تا چند روز جرات نمی کردیم دم چکش بریم .  قیمت تیرکمون سنگی  ده تومان بود .

من یک روزبه فکر افتادم که در تیر کمون ها باید  تغیراتی ایجادکرد.با احمد مشورت کردم ولی اون  زیر بار تغییر نمی رفت ،لذا خودم دست به کار شدم.  تغییرات من درتیر کمون مگسی این بود که به آن کفه اضافه کردم . با این کار میشد سیم را حذف کرد ،لذا کسی که ازماتیرکمون مگسی می خرید می توانست با نخود و سنگ ریزه  و ... هم پرتاب داشته باشد  . در تیر کمان سنگی هم من به جای دو کش از چهارکش استفاده کردم .

جالبه بدونید در همان حال و هوای بچگی ما قبل از فروش نحوه استفاده از  اونها راآموزش می دادیم و تعهد اخلاقی می گرفتیم که نباید به طرف کسی بگیرن و به بچه های کم سن و سال هم نمی فروختیم .  

همین تغییرات جزئی باعث شد که  تیرکمون مگسی را ده تومان و تیر کمان سنگی را 20 تومان بفروشیم .

 احمد مرتب به من تذکر می داد تو پول اضافه می گیری . من هم با توجه به اینکه سه سال ازش کوچکتربودم جواب می دادم کسی که مجبور نیست از من بخرد. کیفیت کار بهتر است و چون خودشون راضی هستن و می خرند پولی که من می گیرم حلال حلال است .

بعدهاباپولی که ازفروش تیرکمون ها به دست آوردیم هر دو شراکتی یه دوچرخه خوب ژاپنی خریدیم که بچه های نراق هیچکدام مثل اون رانداشتند .یک هفته اول همش سر اینکه کی سوار دوچرخه بشه دعوا می کردیم . بعد ها به توافق رسیدیم  صبح تا ظهر دست یکی باشه وبعد الظهر ها دست نفربعد

خاطرات زیادی ازکسب و کار دوران کودکی  دارم مانند فروش کام ،  بچه قوش ، آلاسکا ، تخم مرغ ،  تکثیر جوجه مرغ از کلاغ  و تکثیر  جوجه مرغ با دستگاه جوجه کشی که شاید بعد ها اونها را به مناسبتی توی همین وبلاگ مستند کردم . اما ذکر این خاطره به این  دلیل بود که متاسفانه این روزها جوانانی را می بینم که منتظرند دیگران برایشان فرصت اشتغال فراهم کنند وخودشان  حتی حاضر به برداشتن یک قدم در راه خود اشتغالی نیستند !

چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظرات 22 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 ساعت 04:37 ب.ظ

با سلام حرف شما صحیح ولی دوران بچگی با بزرگسالی یه تفاوتایی داره ومهمترینش هم غم نونه با دست خالی که نمیشه کاری کرد یکی مثل من خیلی همت کنه خرج کرایه خونش وقستاشو وخرج خونش رو در بیاره واخرش هم قرض هاش هنوز سر جاش باشه
خود اشتغالی حرف قشنگیه من دو تا اختراع ثبت کردم با قابلیت تجاری سازی بالا تولید آسون وبازار خوب ولی دریغ از یه ذره حمایت. هر سازمانی میری به یه جای دیگه پاست میدن.
آخرش هم هیچی کلی هزینه رفت وآمدوخستگی وکفش پاره واقعا متاسفم برای وضعیت خودم وکسایی مثل من واز همه مهمتر وضعیت ادارات ومراکز دولتیمون.

سلام علیرضا .
ممنون که به وبلاگ شهر من نراق سر زدید و این مطلب را نقد کردید .
بله شما درست می فرمایید دوران بچگی با بزرگسالی کاملا متفاوت است .
اما باید قبول کرد که اکثر مردم به روش خود اشتغالی امرار معاش می کنند . حرف بنده این است که نباید دست روی دست گذاشت و خود را به دست تقدیر سپرد . باید بلند شد توکل کرد و تلاش . قطعا بالاخره یک روز تلاش ما نتیجه خواهد داد .
سوال من این است که شما چرا به دنبال بخش خصوصی برای تولید محصولات خود نمی روید ؟
فکر و اختراع از شما ، سرمایه از بخش خصوصی هر کس به اندازه سهم خود طبق عرف معمول سهم ببرد .
موفق و موید باشید

اهل نراق چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 10:12 ب.ظ

با سلام و خسته نباشید
جناب آقای مرادی بنده کمتر از آنم که بخواهم چیزی در رابطه با خود اشتغالی جوانان بویژه جوانان نراق بگویم.
ولی طی همین چند سال اخیر اگر یه کم به دقت پیگیر باشید جوانان زیادی از همین نراق خودمان دست به کارهای خوبی زده اند و به پست های مدیریتی خوبی هم رسیده اند چون هنوز غیرت نراقی و ایرانی بودن تو وجودشون هست

سلام . در حال برنامه ریزی برای برگزاری جشن خود اشتغالی هستیم . در این جشن نمونه هایی را شاهد خواهید بود که باور کردنی نیست .
موفق و موید باشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 10:12 ب.ظ

سلام ممنون از خاطرات بچگی خواهش می کنم این ابتکار و انگیزه را در جوانان نراق هم ایجاد کنید این جوان ها نیاز به تشویق دارند کافی است با آن ها حرف بزنید بهشون بگید آفرین شما دو نفر بودید یک دست همیشه صدا ندارد اگر با تمام جوان های موفق صحبت کنید همه می گویند یک تلنگر یک تشویق باعث حرکت من شد جالب بود باز هم از خاطرات بچگی خود بنویسید .درو از چشم عمو جان

سلام . کدام عمو جان

دوستار نراق یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 12:35 ق.ظ

عدم خود اشتغالی در بین جوانان دلایل متعددی می تواند داشته باشد
به نظر بنده از جمله دلایل عدم خود اشتغالی در بین جوانان شهر عزیزمان نراق می توان به موارد زیر اشاره نمود

1. ناهماهنگی در سیستم اداری و بانکی در استان و منطقه متاسفانه جوانان منطقه نتوانسته اند از بودجه موجود در تبصره پنجاه وشش که برای خود اشتغالی در نظر گرفته شده بود، استفاده کنند
ویا عدم اطلاع جوانان از تسهیلات موجود از دیگر دلایل است
2.این جمله در بین افکار جوانان شهر شکل گرفته که وظیفه ایجاد شغل بر عهده شهرداری یا شورا یا نماینده مجلس و یا سرمایه دارن شهر و یا فلان ارگان است
آیا تا به حال به این گزینه که چرا خودمان در شکل گیری شغلی جدید و ایده ی نو پیش قدم نباشیم؟
3. از دلایل دیگر می توان به این نکته اشاره کرد که گاهی تصور می شود جوانان می نگرند که ایجاد شغل نیاز مند اعتبارات مالی زیاد است که شاید نتوانند از عهده ی آن بر آیند جالب است بدانید ثروتمند ترین مرد ایرانی جهان آقای امیدوار ساکن کشور ایالات متحده امریکا تنها با ایده نو و پشت کار خود با سرمایه ای کمتر از 100 دلار توانست به عنوان یکی از موفق ترین مردان جهان در ضمینه خود اشتغالی لقب بگیرد
4.عدم اطلاع از چگونگی و زمینه های کاری در بحث خود اشتغالی و نپذرفت ریسک از دیگر دلایل عدم خود اشتغالی جوانان است
جوانان هر عزیزمان نراق خوشبختانه توانایی مشارکت در فعالیت‏های اجتماعی و استفاده از توانایی‏های بالقوه خود را دارند ولی آنان‏ نیازمند ارتقای سطح دانش و حضور فعال در جامعه‏ هستند تا هم توانایی‏های بالقوه خود را به اثبات برسانند و هم جامعه را در رسیدن به اهداف آرمانی خویش یاری‏ نمایند و آ ن در گرو خود اشتغالی است.
دلایل بالا نظر شخصی بنده است
منتظر نظرات بعدی باشید
یا حق
جوانان شهرمان خوشبختانه توانایی مشارکت در فعالیت‏های اجتماعی و استفاده از توانایی‏های بالقوه خود را دارند ولی آنان‏ نیازمند ارتقای سطح دانش و حضور فعال در جامعه‏ هستند تا هم توانایی‏های بالقوه خود را به اثبات برسانند و هم جامعه را در رسیدن به اهداف آرمانی خویش یاری‏ نمایند.

دوستار نراق یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 12:34 ق.ظ

عدم خود اشتغالی در بین جوانان دلایل متعددی می تواند داشته باشد
به نظر بنده از جمله دلایل عدم خود اشتغالی در بین جوانان شهر عزیزمان نراق می توان به موارد زیر اشاره نمود

1. ناهماهنگی در سیستم اداری و بانکی در استان و منطقه متاسفانه جوانان منطقه نتوانسته اند از بودجه موجود در تبصره پنجاه وشش که برای خود اشتغالی در نظر گرفته شده بود، استفاده کنند1.جوانان انگیزه
ویا عدم اطلاع جوانان از تسهیلات موجود از دیگر دلایل است
2.این جمله در بین افکار جوانان شهر شکل گرفته که وظیفه ایجاد شغل بر عهده شهرداری یا شورا یا نماینده مجلس و یا سرمایه دارن شهر و یا فلان ارگان است
آیا تا به حال به این گزینه که چرا خودمان در شکل گیری شغلی جدید و ایده ی نو پیش قدم نباشیم؟
3. از دلایل دیگر می توان به این نکته اشاره کرد که گاهی تصور می شود جوانان می نگرند که ایجاد شغل نیاز مند اعتبارات مالی زیاد است که شاید نتوانند از عهده ی آن بر آیند جالب است بدانید ثروتمند ترین مرد ایرانی جهان آقای امیدوار ساکن کشور ایالات متحده امریکا تنها با ایده نو و پشت کار خود با سرمایه ای کمتر از 100 دلار توانست به عنوان یکی از موفق ترین مردان جهان در ضمینه خود اشتغالی لقب بگیرد
4.عدم اطلاع از چگونگی و زمینه های کاری در بحث خود اشتغالی و نپذرفت ریسک از دیگر دلایل عدم خود اشتغالی جوانان است
جوانان هر عزیزمان نراق خوشبختانه توانایی مشارکت در فعالیت‏های اجتماعی و استفاده از توانایی‏های بالقوه خود را دارند ولی آنان‏ نیازمند ارتقای سطح دانش و حضور فعال در جامعه‏ هستند تا هم توانایی‏های بالقوه خود را به اثبات برسانند و هم جامعه را در رسیدن به اهداف آرمانی خویش یاری‏ نمایند و آ ن در گرو خود اشتغالی است.
دلایل بالا نظر شخصی بنده است
منتظر نظرات بعدی باشید
یا حق
جوانان شهرمان خوشبختانه توانایی مشارکت در فعالیت‏های اجتماعی و استفاده از توانایی‏های بالقوه خود را دارند ولی آنان‏ نیازمند ارتقای سطح دانش و حضور فعال در جامعه‏ هستند تا هم توانایی‏های بالقوه خود را به اثبات برسانند و هم جامعه را در رسیدن به اهداف آرمانی خویش یاری‏ نمایند.

سلام دوستار نراق . نظر بسیار خوب و ارزشمندی است . امیدوارم جوانان نراقی این مباحث را جدی بگیرند و توانی که در نقد دیگران خرج می کنند ابتدا خرج نقد خود کنند .
درس که خوب نمی خوانیم !
دنبال تخصص هم که نمی رویم !!
ساعت 9 صبح هم که با اوقات تلخی پدر و مادر از خواب ناز پا میشیم !!!
به زمین و زمان هم که انتقاد میکنیم که کاری برای ما نکردن !!!!
ابرو کمون و دماغ قلمی هم که نداریم( خوشگل نیستیم ) !!!!!
پس چرا باید فکر کنیم صاحبان سرمایه و مشاغل باید پشت درب خانه ما صف بکشند ؟؟؟؟
موفق باشید

دوستار نراق شنبه 16 اردیبهشت 1391 ساعت 05:17 ب.ظ

با سلام مجدد
از زمین های خود اشتغالی در شهر های کوچک مثل شهر عزیزمان نراق را می توان به خود اشتغالی در منازل با سر ماه ای بسار اندک نام برد که نمونه ها آن فراوان هستد که در صورت لزوم می توانم نمونه هایی از آن را معرفی کنم
از دیگر زمینه های خود اشتغالی در شهر نراق را می توان به پتانسیل شهر در زمینه های دامداری و کشاورزی مانند پرورش شتر مرغ و بلدرچین و حتی در مزارع پر آب پرورش ماهی هم دور از دسترس نیست
در صورت استقبال منتظر نظرات بعدی هم باشید.

سلام . دوستار نراق . لطفا آسیب شناسی کنید که چرا خوداشتغالی در فرهنگ جوانان نراقی وجود ندارد .
چراهمه به دنبال این هستن که دیگران برایشان ایجاد شغل کنند و ....

دوستار نراق پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 11:05 ب.ظ

با عرض سلام و احترام
شاید از بزرگترین انگیزه های خود اشتغالی را بتوان
رئیس خود بودن ،ساعت کاری دلخواه داشتن دانست
در عصر حاضر با توجه به رشد روز افزون کاربران اینترنتی
در سراسر دنیا کسب و کار اینترنتی یکی از زمینه های روبه رشد و بی پایان خود اشتغالی است
منتظر پیام های اینجانب در ارتباط با بحث خد اشتغالی باشید

سلام . هستیم .

هادی پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 09:35 ب.ظ

سلام.
ما هم دل خوشی از این کانال نداریمپیمانکار شرکت آبفا پس از گذشت 3ماه هنوز هم هزینه پر کردن کانال داخل شهر را به ما نپرداخته است!
.
.
مطلب مورد نظر را هم در وبلاگ اصلاح کردیم.با تشکر

نراقی پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 03:59 ب.ظ

سلام می دونم درخواستم به این مطلب ربط نداره اما بیایید همگی از مسئولین شهر خواهش کنیم اصلاح خیابان شهر را انجام دهند

سلام . نراقی
طبق قانون مجوز هر گونه حفاری بعد از دریافت خسارت و هزینه ترمیم صادر می گردد . سازمان آب درخواست حفاری کرد ولی قصد پرداخت عوارض فوق را نداشت لذا ما مجوز آن را صادر نکردیم . در شهر شایعه کردند شهرداری با اصلاح شبکه آب مخالف است و این کارباعث می شود تابستان آینده دچار کمبود آب شویم .
بلاخره با دخالت شورا و فرمانداری مجوز حفاری با تنظیم توافقنامه پرداخت هزینه ترمیم صادر شد .
در اسفند ماه به سازمان آب اعلام کردیم چرا به تعهدات خود عمل نمی کند آنها نداشتن اعتبار را بهانه کردند . از آن تاریخ به بعد هیچ مجوز حفاری صادر نشده است . بعد از چندین جلسه در شهرداری و شورای شهر و فرمانداری قرار شد سازمان آب مسیر حفاری را ترمیم کند . از ابتدای سال روزی نبوده که ما این موضوع را پیگیری نکنیم ولی ظاهرا مدیران شرکت آبفا برای حرف ها و نوشته های خود ارزشی قائل نیستند .
ترمیم نوار حفاری نزدیک به 50 میلیون تومان اعتبار نیاز دارد که ما طی چند ماه گذشته در تامین حقوق پرسنل هم دچار مشکل بوده ایم .
فقط می توانم به سهم خود از مردم بابت تاخیر پوزش بطلبم . همین .
اطلاعات بیشتر و جریانات پشت پرده این مشکل هم فعلا بماند برای بعد .

محمد پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام خاطره قشنگی بود و خنده دار
اما اصل مطلب قبول دارم تعدادی جوان هستند که سعی برای خود اشتغالی ندارند اما این موضوع هم مهمه اکثرا پولی برای این کار ندارن و البته نراق هم زمینه انجا کاریرو نداره و کسی هم بخواهد کاری کند ترجیح میده بره دلیجان هم بازار کار بهتر هم حمایت بهتری ازش میشه نراق یه جور داره حرکتش رو کند میکنه و دیگه سعی برای پیشرفت نداره کسی حاضر نیست سرمایه ای رو در نراق خرج کنه و حتی اگه بشه از نراق هم میرن فقط دنبال موقعیت هستند برای رفتن دلیلی نداره بیان سرمایه ای رو تو نراق هزینه کنه با این رفتار افتضاح مسولین شهر

سلام محمد.
خود اشتغالی یعنی خود اشتغالی ربطی به دیگر اشتغالی ندارد .
اگر همه چیز راست و ریست بود که دیگه خود اشتغالی معنی نداشت .

جایی برای درد دل نراقی ها پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 09:00 ق.ظ http://naragh30t.blogfa.com

سلام
خسته نباشید.
با مطلبی تحت عنوان: 500 میلیون ریال جهت ساماندهی گلزار شهدا نراق ختصاص یافت؛به روزیم.

http://naragh30t.blogfa.com

سلام هادی جان . اصل خبر این است
قرار شد 25 میلیون بنیاد شهید و 25 میلیون توسط فرمانداری به شهرداری جهت شروع به کار تخصیص یابد .

مشتری قدیمی سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 11:24 ق.ظ

سلام محمود جان
ما تا جایی که یادمان هست بسته تیر ها از نوع تیر سیم تلفن بود و سیم برق معمولی رنگی همراه با سیم سفید و یک نوع تیر خفن که از کابلهای خشک مخابرات تهیه می شد تیرو کمان مگسی دونه ای ۵ تومان و بسته تیر از ۵ تا ۱۰ ریال بود همیشه در اردیبهشت و خرداد اوج فروش آن بود و پشت شیشه مغازه حاجی علی به یک نخ آویزان بود و انتخاب می کردیم خدا وکیلی من همیشه اردیبهشت یاد آنزمان می افتم امروز خیلی حسرت کودکی را خوردم و گریان شدم لعنت بر افرادی که حس شادابی را از ما گرفتند آنها که اکثرا همیشه در شهر نقش بازی کرده اند و در جهت مردم نبوده اند امیدورام سزایشان را از خداوند بگیرند
در ضمن تیرو کمان لوله ای هم که با لوله خرطومی برق و حصیر بهمراه سر خودکار بیک بود را هم ما خودمان تولید و استفاده می کردیم و در سطح بالاتر از ما تیر و کمان سنگی بود
در ضمن محمود جون نامردی نکن دوبار عکست با احمد که امیر جون هم توش باشه آژلود کن بگذار تو وبلاگ

سلام . دوست و مشتری قدیمی
بازم تیرکمون خواستی در خدمتیم .
داریم یه محوله آماده میکنیم برابحرین سفارش شما را هم کنارش تامین می کنیم
البته فعلا صادرات به کشور های عربی داریم .چینی ها هم دارن رو دست ما بلند میشن برای تصاحب بازار .

قاسمی سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 08:50 ق.ظ

سلام. دو عامل باعث عقب افتادگی نراق و یا جوانان نراقی است :
۱- تنبلی و یا به عبارتی...گشادی
۲- تنگ نظری

مسعود قجری سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 12:14 ق.ظ

سلام
خاطره ای که گفتی با توجه به روحیات احمد زیاد دور از انتظار نبود.خدا ساختدش واسه بهم ریختن یه وسیله و درست کردنش .جالب بود..
اما یه سوال حالا که این همه ادم دارن سعی می کنن جوونا را سر کار بذارن خودشون دیگه چرا زحمت بکشن .از ما که گذشت خدا به همه جوونا یه کار خوب بده .با کمک مسئولین محترم

سلام . مسعود جان . بهتر نیست اینگونه دعا کنیم .
انشاا... خداوند نسل هر مسئولی را که در راه تولید کسب و کار در این کشور کوتاهی می کند از روی زمین بر دارد و به جوانان ما هم جرات و شهامت انجام کارهای بزرگ را بدهد . مانند همان جراتی که به شهدای عزیزمان عنایت کرد ؟

سعید دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 11:32 ب.ظ

سلام
فرموده بودید درباره خود اشتغالی نظر بدم
می دونیم که بروز استعداد ها در برخی افراد نیازمند آموزش و در برخی نیازمند انگیزه است
در نراق هر دوی این فاکتور ها لازم به نظر می رسد
این اتفاق در شهرهای بزرگ به دلیل امکانات آموزشی فراوان و انگیزه های لازم جهت تولید ثروت فراهم است.
کافی است که بستر های مناسب جهت اجرای این دو امر در شهر های کوچک ایجاد شود
شعار تولید نیازمندی های خانواده در داخل بستر خانه می تواند به حرکت فوق توان دهد
یاعلی

سلام .سعید جان
تشکر می کنم از نظر خوب و ارزشمندتان
درد این است که همه انتظاردارند بنده به تنهایی همه مشکلات شهر نراق را حل کنم .
تجربه به حقیر ثابت کرده مشکلات یک اجتماع کوچک مانند خانواده بدون مشارکت اعضای آن امکان پذیر نیست چه برسد به شهر
بهترین نوع اشتغال بخصوص برای بانوان اشتغال در منزل است . متاسفانه در جامعه ما اشتغال در منزل بار منفی و در مراکز عمومی بار مثبت دارد .
چه کس یا کسانی باعث به وجود آمدن این فرهنگ غلط شده اند را من نمی دانم ولی باید این نگاه را جامعه اصلاح گردد .
مادر بنده حداقل 20 قالی 12 متری در خانه ما بافت بعضی مواقع ما هم کمکش می کردیم ولی الان بعضی خانم ها به کرک قالی حساسیت دارند و دستاشون بخصوص ناخون هاشون خراب میشه اگه ریشه بزنن
. شعار کارو سرمایه ایرانی باید به عنوان یک تکلیف شرعی و ملی توسط همه جدی گرفته شود .

نراقی دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 06:57 ب.ظ

سلام
جناب مرادی حرف های شما کاملا متین
شاهد هستیم کارخانه نیمه دولتی الیاف با این همه عظمت و پایداری چی شد ؟؟؟
از ما چه توقعی دارید؟؟
جوانان نراقی باید کمی همت به خرج داده مثل دیکر افراد غربی شهر ما ؟؟
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

سلام . نراقی
ای کاش امکان آن فراهم بود چرخی در همین استان خودمون می زدیم . تا نمونه های خود اشتغالی را درروستا ها و شهر های کوچک مشاهده می کردیم .
چند وقت پیش ( سه سال ) دو نفر برادر از شهر کاشان آمدند پیش من. تمام سرمایه آنها یک دورین فیلمبرداری نهایتا دو میلیون تومانی بود .
یک هفته پیش پیامی از این دو برادر دریافت کردم مبنی بر اینکه یک دستگاه کرین مخصوص فیلمبرداری حرفه ای به قیمت 100 میلیون خریداری کردند اند . بدون حمایت دولت و مسولین .
پیام به شرح زیر بود .
تجهیز موسسه فیلمسازی نگارستان هنرهای ماندگار کاشان به دستگاه دوازده متری کرین برقی ‏abc آلمان (پنجمین کرین بزرگ کشور)ودستگاه تراولینگ abcآلمان،با اعتباری بیش از صد میلیون تومان،مزرعتی کاشان

به این میگن خود اشتغالی

حمیدرضا رفیعی دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 02:35 ب.ظ

سلام، وقتتوت بخیر
آقای مرادی نه به شما و نه به حاج احمد نمیاد که جوونیهاتون شیطون بوده باشید.
ولی خدایی باحال بود.
ما هم با بعضی دوستان فرفرره درست می کردیم و میفروختیم یا از این دست.
البته من ارادت قلبی به برادر بزرگوارتون دارم، ایشون در دانشگاه نراق همیشه مانند شما لطفش و محبت و حمایتش شامل حال من بود.

سلام حمید جان
تشکر . شرمنده شما هستم هر دفعه به ما سر می زنید و نظر می دهید امیدوارم بتوانم در فضای واقعی محبت شما را جبران کنم .
بله آقا حمید بچگی های خیلی شر و شوری داشتیم . البته بخشی از شرارت های امروز ما هم ریشه در همان عالم بچگی دارد
یه روز من و احمد داشتیم کنار آب انبار پائین که محله خودمان بود قدرت تیرکمان ها را با زدن تیر هوایی به رخ هم می کشیدیم .
بعد از چند دقیقه وارد میدان شهر شدیم . یکی از کاسب های میدان که داشت خربزه می فروخت دستش را روی سرش گرفته بود و با تعجب به آسمان نگاه می کرد و با خودش می گفت این سنگ چطور ازآسمان آمد و خورد توی سر من .
هنوز وقتی من این فرد را می بینم ازش خجالت میکشم راستش را بخواهی هنوز جرات نکردم ازش حلالیت بطلبم .
بچگی بود دیگه .

سعید دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 08:58 ق.ظ

سلام
زیبا بود
منتظر دیگر خاطرات شما هستیم
یا علی

سلام . ممنو ن آقا سعید .
ای کاش نظر خود را در خصوص خود اشتغالی جوانان نراقی ذکر می کردید .

پیروزپیمان یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:27 ب.ظ http://lashkar25.blogfa.com

سلام. وقت به خیر!...((سردار پابرهنه«علی چریک خمینی» فرمانده ای که با پای برهنه در عملیات می جنگید)) جامع ترین و به روزترین مطلب درباره سردارشهید سبزعلی خداداد فرمانده تیپ مالک اشتر مریوان،گردان های مسلم و انصار لشکر25کربلا + تصاویر منتشرنشده و یادداشت 17 بندی...را دریافت کنید در وب: ( LASHKAR25.BLOGFA.COM )

سلام . پیروز پیمان تشکر از اطلاع رسانی مطلب جدید .

IP: 85.15.47.188 یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 10:24 ق.ظ

با سلام
بسیار جالب بود
این حکایت را هم به نقل از سایت مدیریت جالب است و در به نظرم مربوط به این حکایت شما هم می شود.

پرواز شاهین
پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند
چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار
داده تکان نخورده است.

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد. صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند.
درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد. پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟
شاید جادوگر هستی؟»
کشاورز که ترسیده بود گفت: «سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای را که شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.»

گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه‌های زیر پایمان را ببریم (البته شاخه‌های زیر پای خودمان نه زیر پای دیگران!)

چقدر به شاخه‌های زیر پایتان وابسته هستید؟ آیا توانایی‌ها و استعدادهایتان را می‌شناسید؟ آیا ریسک می‌کنید؟

آیا کارمندان خود را می‌شناسید؟ آیا تلاش می‌کنید استعدادهای آنان شکوفا شود؟
یا به خاطر ترس از پریدن و پرواز، آنان را به شاخه‌هایی از سازمان وابسته
می‌کنید؟ آیا بهتر نیست کارکنانتان توانمند و چالاک باشند در عین حال جَلد سازمان؟

آیا نقاط قوت و استعدادهای سازمان خود را می‌دانید؟ آیا به استقبال تهدیدها می‌روید یا همواره به شکلی محافظه‌کارانه به حفظ وضع موجود می‌اندیشید؟ در
رویارویی با تهدیدها و مشکلات است که سازمان می‌تواند استعدادها و توانایی‌های خود را بروز داده و توسعه دهد.
و من اله التوفیق

سلام . حکایت بسیار جالب و آموزنده ای بود . ممنون از توجه خوب شما به مطلب .
این حرف درستی است ما همگی به نوعی به شاخه هایی در زندگی خود چسبیده ایم که مزاحم پرواز می شود .

هادی شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:36 ب.ظ

سلام مهندس
خاطره جذابی بود.
به نظرمن بالا بودن سطح توقعات انسانها در دنیای امروزی باعث بروز این مشکل شده.خیلی ها مثل ما از 5صبح تا گاهی پاسی از شب زحمت میکشند و به قول معروف همه کاره ی هیچ کاره هستند و بعضی ها هم زحمت هیچ کاری را به خود نمیدهند و شب تا صبح و صبح تا شب یا می خوابند یا به نوعی اتلاف وقت میکنند.همه دوست دارند بهترین شغلها را داشته باشند و هر کاری را انجام نمیدهند؛این هم دلیلی دیگر برای این چرا.
نداشتن سرمایه اولیه برای شروع کوچکترین کارها هم میتونه در این امر موثر باشد.چون برای گرفتن وام هم باید هفت خان رستم را بگذرانی و وقتی هم شرایطت جور باشه و بتونی وام بگیری هم باید یه چیزی در حدود 30-40% مبلغ درخواستی رو مدتی به حساب بانک بگذاری تا پس از مدتی نامعلوم بهت وام بدن کسی حاضر به وام گرفتن نمیشه.
وقتی ارگانهای دولتی هم با متقاضیان همکاری نکنند باز هم کسی دنبال کسب و کار نمیره.البته هر کدام از این موارد تا حدودی در این زمینه تاثیرگذار هستند.
در دنیای امروزی از سویی تکنولوژی روبه پیشرفت است و از سوی دیگر رشد تکنولوژی باعث افول اشتغال.ماشین ها کم کم جای بشر را اشغال کرده اند
شما سرگرمی های بچه های الان را با 5سال پیش مقایسه کنید؛میبینید که هر روز با روز قبل متفاوت تر است.در حالی که در زمانهای دورتر؛شاید این تغییر به کندی صورت میگرفت.
شاید خیلی دلیل بشه برای این "چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟" پیدا کرد که هیچ کس هم ندونه مشکل اصلی کجاست!



مردم شهر سیاه

خنده هاشان همه از روی سیاست

دلشان سنگ خیانت

ما در این شهر دویدیم و دویدیم چه سود

هرکجا پرسه زدیم

خبر از عشق نبود

و تو ای مرغ مهاجر

که از این شهر گذر خواهی کرد

نکند از هوس دانه گندم

به زمین بنشینی...

سلام هادی جان
همه حرف های شما درست اما جوان ها باید به سوی خود اشتغالی حرکت کنند . باید در جامعه ارزش انسان ها به میزان نفعی باشد که به جامعه می رسانند نه جایگاه و پست و مقام و کت و شلوار و عرض و طول میز و .....
خانواده پور شرف هاشمی ساداتی هستند که به خاطر مسائل جنگ به شهر نراق در دهه 60 مهاجرت کردند . این خانواده با سختی زیاد برای اعضاء خود فرصت های شغلی مناسبی در شهر ایجاد کرده اند که قابل تقدیر است .
به نظر من این خانواده از موفق ترین خانواده های ساکن در شهر نراق به شمار می روند .

یه دانشجو شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 10:54 ب.ظ

سلااااااااااااااااااام.بابا شما چقد باحال بودین....
حرف شما کاملا متین جناب شهردار اما شما جای من بنظر شما توی شهر نراق میشه اصلا اقدامی کرد؟؟؟؟؟جدای از این که طرف فردای اجرایی کردن کارش باید راهی بیمارستان بشه،کلی دوندگی باید بزنه و باقی امور....تا بتونه خوداشتغال بشه!!اما در کل پیشنهاد خوبی بود.
(درضمن اهالی غیر نراقی ب سخره نگیرنا،یه چیزی بود بین من و نراقیا) باتشکر

سلام دانشجو
شماهم باحال هستید کافی است صبح توی آینه نگاه کنید و چند بار به خودتون این مطلب را بگید بعد تاثیر آن را در زندگی خواهید دید
نراق گنجی است پنهان . مردانی از همین آب و خاک روزی این گنج های پنهان را استخراج کرده و به نسل های گذشته حالی خواهند کرد که کارکردن صرفا فشار آوردن به بازو نیست بخش مهمی از آن فشار آوردن به سلول های خاکستری مغز است .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد