شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

ملا احمد نراقی بیست و چهار ماه جبهه در کارنامه خوددارد

 

سالها است آرزو دارم بنیادی در نراق تاسیس گردد به اسم بنیاد فاضلین نراقی ، بنیادی  کاملا مردمی که به هیچ گروه و سازمانی وابستگی نداشته باشد . 

با خود گفتم اگر تیتر بزنم ملا احمد نراقی سابقه 24 ماه جبهه دارد شاید بعضی  از بچه جبهه ای های شهر خود را از این بابت با ایشان  هم مسلک دانسته  ودر تاسیس این بنیاد ما را یاری کنند . 

جنگ دوم ایران و روس در سال1240 شروع و در سال 1242 به پایان می رسد .

در بین علما اختلاف است بین اینکه در زمان حکومت قاجار باید فتوای جهاد صادر کنندیا خیر؟

دو نفر از علما و مراجع بزرگ فتوای جهادخود را با پوشیدن کفن و رفتن به میدان جنگ صادر می کنند

  1 - ملااحمد نراقی 2 - سید مجاهد

بعد از خیانت عباس میرزا و  برخی از فرماندهان سپاه او در توافق پنهانی با روسیه  ملا احمد  و سید مجاهد میدان جنگ راترک می کنند و عهد نامه ترکمن چای بر ایران تحمیل می گردد .

این جنگ در تاریخ به جنگ قفقاز مشهور است و ملا احمد سه سال پایانی عمر خود را در آه و افسوس این خیانت طی می کند . 

شیخ مرتضی انصاری  دراین خصوص  می گوید :

(استاد ما ملااحمد نراقی هر وقت از جنگ قفقاز سخن به میان می آمد گریه می کرد.)

برای دیدن مقاله ای در این خصوص به ادامه مطلب مراجعه کنید

نراقی در جنگ ایران و روس

پدید آورنده : علی اکبر ذاکری

ملا احمد نراقی به سال 1185 هـ.ق.در نراق کاشان دیده به هستی گشود. و در زادگاه خویش در نزد پدر به فراگیری دانش پرداخت.1

به سال 1205 در 20 سالگی به همراه پدر راهی نجف شد و در آن جا به محضر کاشف الغطاء و وحید بهبهانی راه یافت و از دانش آن دو بهره برد.2

نراقی به سال 1211 پس از گزاردن حج به زادگاه خود به کاشان بازگشت.3 در این سال بود که محمد خان قاجار مُرد و فتح علی شاه بر اریکه پادشاهی تکیه زد.4

دوران جوانی نراقی در روزگار فتنه و بلا سپری شد. مردم در ناامنی به سر می بردند کران تا به کران ایران را بلا و مصیبت و ابرهای سیاه فتنه در بر گرفته بود. انسانها از حقوق خویش محروم

( 385 )

بودند. کسی نبود که مردم برای دادخواهی به نزد او روند و از ستمی که بر آنان رفته بود به او شکوه برند. انسانهای بسیاری در این روزگار تباهی و سیاهی به گرداب بلا افتادند و نابود شدند. در این روزهای سیاه بود که جدّ نراقی که مأمور دولت بود در درگیری کشته شد.5

پس از این روزگار شوم و مرگ محمد خان قاجار فتح علی شاه با این شعار روی کار آمد که ایران را از ناامنی برهاند و امنیت را در جای جای کشور برقرار سازد و دست رهزنان چپاولگران داعیه داران قدرت و اوباشان وابسته به آنان را از جان و مال مردم قطع کند و جلوی تاخت و تازها را بگیرد و انسانهای بی پناه و ناتوان را از زیر دست و پای چپاولگران برهاند و… در این راه گامهایی برداشت و به کامیابیهایی نیز دست یافت.

در کنار این تلاشها گامهایی در راه عمران و آبادانی کشور برداشت; مسجدها و مدرسه هایی را بنا کرد; به بازسازی مدرسه و مسجدهایی همت گماشت; مزارها و مقبره های شریف امامان و امام زادگان را بازسازی کرد و پاره ای از آنها را افزون بر بازسازی به صحن و سرای آنها افزود.

در کاشان که ملا احمد نراقی چشم و چراغ بود پس از زلزله به تلاش ویژه برخاست. به سال 1225 در آن شهر مدرسه ای بنیان گذارد و تولیت و موقوفه های آن را به عهده ملا احمد نراقی نهاد.

اینها سبب شد نراقی گامهایی در تأیید وی و حکومت قاجار بردارد و حتی کتابهایی را به سفارش وی بنگارد و یا آرم کشور را برابر نقلی طراحی کند و….6

گویا این پیوند با فراز و نشیبهایی تا جنگ دوم ایران و روس پاییده است. امّا پس از شروع جنگ دوم و شرکت نراقی در عرصه کارزارو نزدیک شدن به شاه کارگزاران و فرماندهان و زیر نظر گرفتن رفتار آنان بویژه پس از پیروزیها و گامهای بلند و مبارک نخستین مرحله نبرد یعنی در گاه محاصره قلعه شوشی و فتح نکردن آن و عقب نشینی و فرار از پیش برنامه ریزی شده پی برد حکومت درباریان و عباس میرزا

( 386 )

هدفها و نقشه های دیگری در سر دارند غیر از آن چه او و همگنانش و علمای بزرگ در پی آنند و رسیدن به آن را آروز مندند.

از این روی دیدگاه وی درباره حکومت قاجار دگرگون شد و این دگرگونی در تلاشها و حرکتهای سیاسی و حتی علمی وی اثر گذاشت و بازتاب یافت:

1. در کتاب خمس مستند الشیعه می نویسد درباره غنیمت به شرح در کتاب جهاد بحث خواهیم کرد.7 امّا در مستند اثری از کتاب جهاد نیست.

2. در اثر دیگر وی: الرسائل و المسائل با این که دارای عنوان:(کتاب الجهاد و الدفاع و احکام اهل الذمه) است تنها به یک پرسش پاسخ داده شده و آن درباره روایی و ناروایی بلندتر بودن منزلهای اهل کتاب از منزلهای مسلمانان.8

این نشان می دهد که نراقی برای جلوگیری از استفاده نادرست و ناروای حکومت و درباریان بحث جهاد را در کتاب مستند نگنجانده یا در کل به این بحث نپرداخته و چه بسا در نظر داشته پس از جنگ از این مقوله سخن به میان آورد که خیانت درباریان و شکست ایران در جنگ او را از نگارش کتاب جهاد بازداشته است. تایید بر این سخن تاریخ به پایان رسیدن نگارش کتاب حج مستند است: جمعه 16 رجب 1241.9

به طور طبیعی کتاب جهاد می باید پس از این تاریخ نگارش شود که نشده است.

از این روی و با توجه به تاریخ آخرین عائده: ربیع الثانی 1245 که یازده روز پیش از فوت اوست شماری گمان کرده اند پرداختن نراقی به ولایت فقیه پس از جنگ بوده و بازتابی در برابر شکست ایران از روس و جدایی نراقی از حکومت گران قاجار.

به نظر ما این سخن نمی تواند درست باشد; زیرا:

1. درست است که آخرین عائده عوائدالایام را در دوم ربیع الثانی 1245 یازده روز پیش از فوت نگاشته است 10 ولی این دلیل نمی شود که بحث ولایت فقیه یعنی عائده 54 پس از جنگ به

( 387 )

نگارش در آمده باشد. چون عوائدالایام (دستاورد روزها) همان گونه که از نام آن پیداست یادداشتهایی روزانه است و هر یادداشتی که به پایان می رسیده به کتاب عوائد می افزوده است و این یادداشت برداریها و به گفته نراقی: دستاورد روزها تا واپسین روزهای زندگی به ترتیب ادامه داشته است.

در نوشته ای که از او به تاریخ 1228 به جای مانده از عوائد الایام در ردیف نگارشهای خود نام برده است.11

2. نراقی کتاب خمس مستند را در جمادی الثانی 1237 به پایان رسانده و در گاه بحث از ولایت فقیه در عوائد به این کتاب ارجاع داده است.13

3. نگارش کتاب صوم مستند الشیعه در روز سه شنبه 14 رجب 1239 به پایان رسیده است.14 در این اثر در گاه بحث از رؤیت هلال درباره قلمرو اختیار ولی فقیه سخن می گوید; امّا در این که ولی فقیه دارای همان حوزه و قلمرو اختیار معصوم باشد در گمان افتاده ولی در کتاب عوائد این گمان از بین رفته و تمامی اختیارات حکومتی معصوم را برای فقیه روا دانسته است.

4. فرزند نراقی تاریخ نگارش عائده 50 عوائد را 26 رمضان 1239 دانسته 15 که سه عائده پیش از عائده ولایت فقیه(54) است. بنابراین شاید بتوان گفت: ولایت فقیه عائده 54 به سال 39 یا 40 نگارش یافته است.

5. نراقی در مستند الشیعه در گاه بحث از عصیر عنبی کتاب اطعمه و اشربه که نگارش آن در جمادی الاولی سال 1242 به پایان رسیده به کتاب مناهج الاحکام و عوائدالایام خود ارجاع داده است.16

عائده 58 عوائد به بحث از عصیر عنبی ویژه شده است.

6. در کتاب صید و ذباحه مستند که پس از کتاب اطعمه است به مناسبت بحث تزکیه حیوان خواننده را به آن دو کتاب ارجاع می دهد 17 در حالی که عائده 59 عوائدالایام درباره (اصالة عدم تزکیه)18 پس از ولایت فقیه نگاشته شده است.

( 388 )

انگیزه نراقی از شرکت در جهاد

این که نراقی به پشتیبانی از جنگاوران و دفاع گران از مردم و سرزمین ایران در جنگ اول و دوم روس و ایران برخاست و یا این که حکومت قاجار را مشروع نمی دانست به پشتیبانی آن در این کار و در این برهه همت گماشت و… از دیدگاه وی در باب ولایت فقیه سرچشمه می گیرد. زیرا او بر این باور بود که به فتوا و حکمِ مجتهد جامع الشرایط جهاد واجب می شود و برمسلمان است که به این حکم و فتوا تن در دهد.

از باب این که هم سید مجاهد چنین حکمی داده بود و هم خود وی بر این نظر بود و شرکت در جهاد با روس را واجب می دانست گام در این عرصه گذاشت و آنچه که وظیفه شرعی خود می دانست انجام داد.

البته ناگفته نماند حرکت ایران در آن زمان علیه روس حرکت دفاعی بود دفاع از مردم ستمدیده و دفاع از مرزها و سرزمین. و فقیهان همه دفاع از جان مال ناموس و ایستادگی در برابر هر یورش غیرانسانی و نابکارانه را بسته به اجازه مجتهد نمی دانند.

نقش نراقی در جنگ اول: علمای بزرگ و صاحب فتوا و نظر با فتوا به جهاد و نگاشتن رساله جهادیه در جنگ اول به نقش آفرینی پرداختند.امّا در این برهه از نراقی رساله جهادیه دیده نشده و در گزارشها به جز گزارشی که سپهر ارائه می دهد نامی از رساله جهادیه وی برده نشده است.

حال چرا و به چه انگیزه ملا احمد نراقی رساله جهادیه ننگاشته و یا اگر نگاشته نشر نداده و در اختیار حکومت قاجار قرار نداده به بررسی نیاز دارد که ما پس از ارائه گزارشها درباره رساله های جهادی به این مقوله می پردازیم:

در جنگ اول ایران و روس که به مدت ده سال (شوّال 1218 تا شوّال 1228) به درازا کشید دربار ایران وقتی خود را بی پشتوانه دولتهای خارجی و در تنگنای شدید دید دست به کار شد که از مردم یاری بخواهد تا از این تنگنا به در آید و از این راه دشوار گذر به سلامت بگذرد.

( 389 )

این امر یعنی گرفتن فتوا از علمای بزرگ و مجتهدان نامور از سوی فتح علی شاه دربار و عباس میرزا به عهده قائم مقام بزرگ گذارده شد.وی حاجی ملا باقر سلماسی و صدرالدین محمد تبریزی را برای گرفتن حکم جهاد نزد علما فرستاد.

عبدالرزاق دنبلی منشی عباس میرزا از این رویداد چنین گزارش می دهد:

(برای استفتا… از شیخ جعفر نجفی[کاشف الغطاء] و میرزا ابوالقاسم [قمی] جاپلقی و آقا سید علی محمد[صاحب ریاض] نوراللّه مضاجعهم به عتبات روانه نمودند و نیز مکاتبات در این خصوص به علمای اصفهان و یزد و کاشان مانند مرحوم حاجی محمد حسین امام جمعه اصفهان و ملا علی اکبر ایجی و آخوندملا احمد کاشی [نراقی] نگاشتند و در اندک مدت رسائل عدیده در رسید. رساله ها دراثبات جهاد و غزا و فتوا که امروز شاهنشاه و نایب السلطنه به راستی غازی راه دین و محیی ملت سیدالمرسلین است پرداخته و در رساله شیخ جعفر و آقا سید علی که رأس و رئیس مجتهدین بودند صراحتاً تعیین نیابت امام و وکالت فقها درین مقام نگاشته و به دلایل واضحه تصریح نموده که امروز محاربات با جماعت روسیه جهاد است و هر چه به قانونِ شرع شریف خراج حسابی از رعایا گرفته صرفِ این راه شود حلال است و مباشران امور جهاد به شرط دیانت و امانت از کاتب تا سر رشته داران نظام جدید. اندوزنده ثواب و مأجور در روز حساب و بر صغیر و کبیر واجب که به عزم جهاد و برای تقویت دین و اعلای کلمه حق و حفظ بیضه اسلام به واجبی تهیه حرب سازند.

بالجمله بعد از ورود رسائل قائم مقام صدردولت به مطالعه آنها پرداخته عمری

( 390 )

صرف ساخت و پس از تحقیق و تدقیق فتاوا همت بر جمع رسائل نهاد….)19

در این گزارش سخنی از رساله جهادیه نراقی به میان نیامده است. شاید به یکی از سببها و علتهای زیر باشد:

1. درباریان و عباس میرزا از وی درخواست رساله جهادیه کرده اند; امّا او چون آنان را شایسته نمی دانسته نخواسته نوشته ای به دست آنان بدهد و آنان هر گونه که بخواهند از آن استفاده کنند.

2. شاید ایشان رساله جهادیه نگاشته و به دربار نیز فرستاده امّا چون اختیارهای لازم را مانند دیگر فقیهان به شاه نداده در بار و عباس میرزا از این که فتوا و رساله جهادیه او را در بین مردم طرح کنند و آن را به همراه دیگر رساله ها به چاپ برسانند و پخش کنند به خاطر پیامدهایی که داشته پرهیخته اند.

3. شاید ملا احمد نراقی وقتی از محتوای رساله جهادیه کاشف الغطاء و صاحب ریاض آگاه شده و دیده آن دو برابر مبنای خود به شاه به گونه گسترده ای اختیار داده و به او اجازه داده اند که برای هزینه جنگ از مردم خراج بگیرد20 و خود وی چنین فتوا و دیدگاهی ندارد و برابر مبنایی که دارد نمی تواند به شاه چنین حوزه اختیاری گسترده بدهد از ارائه دیدگاه خود چشم پوشیده تا نه مردم سر در گم شوند و به دشواری بیفتند و نه حکومت در تنگنا قرار بگیرد و نه کسی از این ناسانی دیدگاه ها بهره نادرست ببرد و آن را اختلاف بین علما بینگارد.

با این که منشی عباس میرزا در گزارش خود از همه رساله هایی که به دربار رسیده و قائم مقام همت بر گردآوری آنها گمارده نام برده از رساله جهادی ملا احمد نام نبرده امّا محمد تقی سپهر در گزارش خود از رساله جهادی ملا احمد نام برده و نوشته است:

(بالجمله جناب حاجی ملا احمد نراقی کاشانی که فحل فضلای ایران بود و شیخ جعفر و آقاسید علی و میرزا ابوالقاسم و حاج میرزا محمد حسین سلطان

( 391 )

العلماء امام جمعه اصفهان و ملا علی اکبر اصفهانی و دیگر علما و فقهای ممالک محروسه هر یک رساله نگاشتند و خاتم گذاشتند که مجادله و مقاتله با روسیه جهاد فی سبیل الله است و خرد و بزرگ را واجب افتاده است که برای رواج دین مبین و حفظ ثغور مسلمین خویشتن داری نکنند و روسیان را از مداخلت در حدود ایران دفع دهند.

و میرزا بزرگ قائم مقام این مکاتیب را مأخوذ و مرتب کرده رساله جهادیه نام نهاد.)21

از این گزارش بر می آید که محمد تقی سپهر تک تک رساله های جهادی را ندیده تنها در جریان بوده که عباس میرزا از علماء عتبات کاشان واصفهان فتوا خواسته و آنان در پاسخ رساله های جهادیه خود را ارسال داشته اند و قائم مقام آنها را سامان داده و رساله جهادیه نام نهاده است.

با این ذهنیت وقتی گزارش در این باره ارائه داده ملا احمد نراقی را هم با توجه به شناختی که از او داشته و به موضع فکری وی آشنا بوده در ردیف رساله نگاران بر شمرده و از او نام برده است.

ییا بگوییم: گزارش محمد تقی سپهر درست است و از این که ملا احمد رساله نگاشته وبه دربار فرستاده آگاه بوده امّا از این که رساله ملا احمد به خاطر فرقی که با دیگر رساله ها داشته و اختیار گسترده به شاه نداده و با آنها در یک جا گرد نیامده و چاپ نشده آگاهی نداشته; از این روی آن را در شمار دیگر رساله ها آورده است.

به هر حال به چند دلیل گزارش محمدتقی سپهر نمی تواند درست باشد:

1. چنین رساله ای از نراقی دیده نشده نه در منبعی دیگر از آن گزارش آمده و نه خود وی از آن در فهرست آثارش که به سال 1228 و 1236 نگاشته نام برده است.

2. در رساله جهادیه ای که قائم مقام سامان داده رساله های چهار تن از فقهای بزرگ چون: شیخ جعفر کاشف الغطاء سید علی طباطبایی

( 392 )

میرزای قمی و سید مجاهد22 آمده; امّا از رساله جهادیه ملا احمدنراقی خبری نیست. اما در باب هشتم فتوای او را بر بایستگی و واجب بودن جهاد آورده است.

3. منشی عباس میرزا در مآثر سلطانیه که پیش از سپهر کتاب خود را نگاشته(رجب 1241) سخنی از رساله جهادیه ملا احمد به میان نیاورده است.

4. از نشانه ها و قرینه ها بر می آید نراقی در زمانی که دربار و عباس میرزا از وی درخواست رساله جهادیه کرده اند در میزان اختیارات فقیه مجتهد در تردید بوده از این روی با مبانی او هماهنگی نداشته که رساله ای در باب جهاد و واگذاری اختیارات فقیه به شاه و جواز دریافت خراج برای هزینه جنگ بنگارد. در گاه نگارش کتاب صوم مستند الشیعه به سال 1239 بر این تردید باقی بوده است.

نراقی به سال 1228 وقتی پیوستهای کتاب تجارت را کامل می کند در گاه سخن از زمینهای خراجی بر شیعیان روا می داند که بر آنها دست یازند. در این فتوا فرقی بین سلطان و مردم نمی گذارد و برای سلطان اولویتی قائل نیست.23 بنابراین نیازی به نگارش رساله واجازه دادن به شاه که از خراج برای جنگ هزینه کند نبوده است.

امّا این که سلطان غیرشیعه از خراج بردارد و هزینه کند دیدگاه غیر از این دارد و آن را روا نمی داند.24

ییادآوری: درست است که ملا احمد دریاری حکومت برای جنگ با روس برابر مبنای خود رساله جهادیه را ننگاشته امّا از باب دفاع از مردم ستمدیده و پاسداری از مرزها که حکومت قاجار داعیه آن را داشته به یاری و پشتیبانی از حکومت برخاسته و به آن فتوا داده و در برانگیزاندن مردم نقش کلیدی داشته است.

در سیف الامه که به سال 1230 نگاشته از شاه قاجار به بزرگی یاد کرده و ازعباس میرزا به عنوان (حامی ثغورالاسلام الغازی فی سبیل الملة البیضاء) نام برده است.25

( 393 )

نقش نراقی در جنگ دوم: شاه قاجار برای برانگیزاندن جنگاوران به جنگ با روس به سلطانیه رفت26 و مدت کوتاهی پس از وی سید مجاهد و همراهان در 4 ذیقعده و در روز هیجدهم ذیقعده ملا احمد نراقی با گروهی از علما به سلطانیه آمدند:

(در روز هیجدهم [ذیقعده] جناب حاجی ملا احمد نراقی کاشانی که از تمامت علمای اثنی عشریه فضیلتش بر زیادت بود به اتفاق حاجی ملا عبدالوهاب قزوینی و جماعتی دیگر از علما و حاجی محمد پسر حاجی ملا احمد که او نیز قدوه مجتهدین بود از راه رسید.)27

و یلوک نماینده دولت انگلیس گزارش کرده: نراقی و همراهانش کفن پوش وارد سلطانیه شدند.28

سعید نفیسی شرکت نراقی را در جنگ مهم ارزیابی می کند:

(وی در پایان زندگی در 19 ذیقعده 1241 یعنی سه سال و چهار ماه و چهار روز پیش از آن که از این جهان برود برای شرکت در این ماجرا وارد چمن سلطانیه شده است و بسیار شگفت است که مردی با این جلالت قدر و بزرگواری در زمانی که پیداست پیر و شکسته بوده است به این کار تن در دهد و پیداست که هنگامه ماجرا جویان و دنیاپرستان در آن زمان به اندازه ای بالا گرفته است که چنین مرد بزرگی را هم از خانه و شهر خویش به این میدان می کشد.)29

از این فراز بر می آید که هنگامه آفرینی دنیا پرستان نراقی کهنسال را به جبهه نبرد کشانده است. در پاسخ وی باید گفت: درباریان به هرانگیزه ای وارد کارزار شده اند علما و مجتهدان و از جمله نراقی به قصد دفاع از مردم ستمدیده سرزمینهای اشغالی رهاندن آنان از چنگ ستم پیشگان و واپس گرفتن سرزمینهایی بوده که روس از ایران گرفته است. این مطلب را با دهها دلیل و نشانه می توان ثابت کرد که بخشی از آنها را در

( 394 )

مقاله (جنگ ایران و روس و نقش علما) یادآور شدیم.

شرکت ملا احمد در نبرد خردمندانه و بر اساس معیارهایی بوده که خود داشته نه این که دیگران او را به این کار برانگیزند و او هم بدون فکر و درنگ در پیرامون این نبرد برانگیخته شود و خود را به سختی و دشواری فراوان به جبهه برساند.

او در این حرکت شورانگیز چنان ثابت قدم و استوار بوده و بدون هیچ گمان و تردید گام برداشته که حتی عبدالوهاب معتمد الدوله از رجال سیاسی دربار با آن همه پافشاری که در مخالفت با جنگ داشته و در دیدار با او دلیلهای خود را به شرح بیان کرده نتوانسته در دل او تردید بیفکند و او را از این حرکت باز دارد.

نویسنده ایران شناس فرانسوی ژول بونو در این باره می نویسد:

(حاج ملا احمد نراقی که مرجع تقلید محسوب می شد و او را آیت اللّه می خواندند به اتفاق علمای دیگر فتوای جهاد را صادر کردند.

ییکی دیگر از رجال دربار فتح علی شاه که با صدور فرمان جهاد مخالفت کرد میرزا عبدالوهاب خان ملقب به معتمد الدوله بود.

او به حاجی ملا احمد نراقی گفت: چون شما مرجع تقلید هستید و در همه نفوذ کلمه دارید از صدور فتوای جهاد خودداری کنید تا این که دیگران هم به شما تأسی کنند و از صدور فتوای جهاد منصرف شوند.

ولی حاج ملا احمد نراقی پیشنهاد معتمدالدوله را نپذیرفته و گفت: وقتی کافر بر مسلمان حمله ور می شود وظیفه هر مسلمان این است که به جنگ برخیزد و آن قدر با کافر بجنگد تا این که مزاحمت او را ازبین ببرد.

میرزا عبدالوهاب خان معتمد الدوله نزد علمای دیگر نیز اقدام کرد و از آقا سید محمد که از بین النهرین آمده بود خواست تا

( 395 )

از صدور فتوای جهاد منصرف گردد. ولی علمای روحانی اصرار او را به چشم سوء ظنّ نگریستند.…)30

اساس فتوای علما و نراقی آیه شریفه زیر بود:

(فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل مااعتدی علیکم و اتقوا اللّه واعلموا اَن الله مع المتقین.)31

پس هر کس بر شما فزونی جست و از اندازه درگذشت بر او فزونی جویید همان گونه که بر شما فزونی جسته و از اندازه درگذشته و بپرهیزید و از خداوند بترسید که خدا با پرهیزکاران است.

برانگیزاندن مردم به رویارویی با دشمن: نراقی از هر مجالی بهره می جست و مردم را به شرکت در دفاع مقدس و نبرد با روسیان فرا می خواند.

محرم و شهادت سالار شهیدان در رویارویی او و یاران باوفایش با دشمن و حماسه آفرینیهای آنان در کارزار کربلا بهترین و با شکوه ترین مجال بود که علما و نراقی از آن بهره برند و نیروها و مردمانِ علاقه مند و عاشق و شیدای امام حسین را به دفاع از ستمدیدگان و اسیران در دست روسها برانگیزانند و برای دفاع از عقیده و مرام و سرزمین خود به نبردی شجاعانه وادارند.

علما و نراقی با استفاده از عشق علاقه و شیدایی مردم حماسه ای بزرگ آفریدند و دژی استوار از جان گذشتگان و غیور مردان حسینی در برابر دشمن ساختند.

نراقی با سروده های حماسی که در طاقدیس/ 405(کتابفروشی فرهومند) بازتاب یافته افزون بر وصف حماسه آفرینهای مجاهدان در گنجه و بردع مردم را در آستانه اربعین بر می انگیزد که شوری دیگر آفرینند.

جهانگیرخان پسر عباس میرزا در کتاب خود: تاریخ نو از تلاش نراقی در برانگیزاندن مردم گزارش می دهد:

(و چون ماه محرم هزار و دویست و چهل دو داخل شد. برای تعزیه سیدالشهداء علیه السلام

( 396 )

تکایا بسته علمای اعلام و مجتهدین ذوی الاحترام مثل جناب آخوند ملا احمد نراقی و جناب آخوند ملامحمد مامقانی بعد از ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداء لشکریان منصور را به جهاد ترغیب فرموده شوری در میان لشکر منصور می انداختند و دسته دسته و فوج فوج لشکریان اسلام از مجلس وعظ برخاسته به خدمت نایب السلطنه آمده اظهار شوق و تعهد یورش و بی باکی را از کشته شدن و کشتن می کردند.)32

این انگیزه های قوی این شوقها و شورهای آسمانی این دلهای لبالب از عشق به خاندان نبوت و حسین بن علی(ع) در نبرد ایران با روس شور انگیخت و حماسه ای بزرگ آفرید و در کوتاه مدت سرزمینهای از دست رفته به دست آمد.33 امّا کسانی که خوی و منش یزیدی داشتند نتوانستند آنچه را که به عشق و ایثار به دست آمده بود پاس بدارند که شایسته آن نبودند.

فرجام غم انگیز

روشن است که با خوی یزیدی و سینه پرکینه و انباشته از هوی و هوس و آز و سیاهی نمی توان سرزمینی را که با عشق و ایثار و یا حسین گشوده شده پاس داشت.

در جبهه ایران دو گروه با دو هدف بودند که با روسها می جنگیدند: گروهی با عشق به خدا و آزادسازی اسیران در بند از برای رضای خدا و دفاع از عقیده مرام و سرزمین مقدس خود و گروهی به عشق جاه و مقام و ثروت و گستراندن هر چه بیش تر حکومت تباهی آفرین خود.

عبّاس میرزا و درباریان پیشاپیش گروه دنیامدار و جاه طلب در حرکت بودند و علما از جمله نراقی پیشاپیش مردان عاشق و دین مدار.

دنیامداران و رهبران آنان که فرماندهی سپاه از هر جهت به عهده آنان بود به اندیشه های مالیخولیایی گرفتار آمدند و شیطان در دل آنان که خالی از نور حق بود به جولان پرداخت

( 397 )

و در گرماگرم نبرد زمین گیر شدند و در گرداب این پندار فرو رفتند که علما با این شکوه آفرینی زمام امور را در دست خواهند گرفت و آنان را از جای و مقام و از اریکه قدرت به زیر خواهند آورد. از این روی در آن هنگامه بزرگ که سپاه ایران به سکوی پیروزی بالا می رفت جلسه های سرّی بین دنیا طلبان و فرماندهان سپاه روس برقرار شد و طرف روس که از گزارشها دریافته بود عباس میرزا نگران جایگاه خود پس از پدر است و با توجه به نقش آفرینی علما این نگرانی برای او بیش تر شده و افزون بر برادران علما رقیب جدی و قدرت مند او خواهند بود. پیشنهاد داد: سپاه ایران را دچار شکست کند و واپس نشیند تا سلطنت او پس از پدر از سوی روس تضمین شود. عباس میرزا پذیرفت و آن صحنه ننگین را به بار آورد:

(… دو سپاه در برابر هم قرار گرفتند. مجاهدین با عقیده و اخلاص به دفاع برخاستند و استوار ایستادند.

روس خواهان آتش بس و صلح شد و پذیرفت که خسارتهای ایران را نیز بپردازد. بیش تر مجاهدان نپذیرفتند; زیرا به روشنی و آشکارا امید به پیروزی داشتند. روس نماینده خود را پنهانی به نزد ولیعهد فرمانده نیروهای ایران فرستاد و پیشنهاد کرد: بخشی از سپاه ایران را گرفتار شکست کند تا روس بپذیرد که او پس از پدر سلطان ایران باشد.

وی پذیرفت و مجاهدان با آنچه سلاح و نیرو داشتند در ناحیه ای قرار گرفتند و سپاه ایران رو سوی دیگر.

سپاهیان ایران به دستور فرماندهی منطقه را ترک کردند. چند ساعتی آتش رد و بدل شد تا این که از سپاه ایران کسی نماند یا فرار کردند و یا کشته شدند.)34

حامد الگار می نویسد:

(عباس میرزا از آن بیم داشت که

( 398 )

موفقیتهای جنگی او را در اثر حضور آقا سید محمد بدانند; از این روی آهنگ پیشروی خود را کُند کرد.)35

این گزارش را شاهدها و نشانه های تاریخی تأیید می کنند و ماده هفتم قرارداد ترکمان چای به روشنی بر آن دلالت می کند زیرا در این قرارداد ولیعهدی و پادشاهی عباس میرزا از طرف روس پذیرفته شده است:

(… از امروز شخص والا مقام والا حضرت شاهی شاهزاده عباس میرزا جانشین و ولیعهد تاج و تخت ایران بشناسد و از آغاز جلوس او را فرمانروای مشروع کشور شاهی بداند.)36

البته شماری از تاریخ نگاران با گزارشهایی که داده اند و سیاستمداران با تحلیلهای خود خواسته اند وانمود کنند: شکست سپاه ایران را از روس آصف الدوله رقم زده است; چون با این که به دستور شاه 18هزار سپاهی و به نقلی 20 هزار سپاهی و 110 عراده توپ (به نقلی 10 عراده) در اختیار او گذاشتند او نه تنها در دفاع کوتاهی ورزید که نخستین کسی بود که از برابر سپاه روس فرار کرد. 37

از این روی قائم مقام در اشعاری به نکوهش وی پرداخته است. 38

شماری گفته اند: نه عباس میرزا سبب شکست شده و نه آصف الدوله بلکه در گرماگرم جنگ وقتی عباس میرزا دستور داد: فرزندان او را از تیررس توپهای روسی دور کنند خادمان ایشان بی احتیاطی کردند فرزندان وی را آشکارا از صحنه نبرد به کنار بردند که این حرکت سبب شد سپاهیان ایران بپندارند روس در حال غلبه است از این روی فرار کردند و تمام نقشه ها نقش بر آب شد. 39

امااز آن جا که گزارش گران رسمی مانند سپهر و دیگران گزارش داده اند:

(نایب السلطنه به اتفاق آصف الدوله ناچار دنبال هزیمتیان گرفتند و تا کنار رود ارس براندند.)40

و قضایای بعد از جمله ماندگاری آصف الدوله بر سریر حکمروایی تبریز

( 399 )

و… نمی توان وی را سبب شکست دانست و باید گفت: فرار او با هماهنگی بوده است. عباس میرزا با آصف الدوله از خط مقدم فرار می کنند و به کنار رود ارس می آیند و فتح علی شاه هم از عباس میرزا دلجویی می کند (فهرس التواریخ/ 401).

و شماری دیگر در دفاع از عباس میرزا نوشته اند: حتی خارج کردن فرزندان عباس میرزا از صحنه کارزار برابر طرح آصف الدوله بوده است.

و افزون بر همه اینها برای بی گناه جلوه دادن عباس میراز در شکست ایران از روس از نامه ای سخن به میان آورده اند که عباس میرزا به فرزندش محمد میرزا (جهاد دفاعی و صلیبی/ 152) نگاشته است:

(اما این بار نیز ندانم کاریهای دوستان و نابکاریهای دشمنان و انزوای روحانیت شیعه ـ علت محدثه و مبقیه جهاد با روس ـ در نتیجه شراب پاشیهای گسترده و حساب شده داخل و خارج خیلی زود پیروزیهای سریع و چشم گیر و روزافزون اولیه را به شکستی فاحش مبدل کرد.)

پایان زندگی یک قهرمان

نراقی در 18 یا نوزده ذیقعده 1240هـ.ق. با این که پیر و شکسته بود با شور و شوق فراوان و با انگیزه عالی دفاع از ستمدیدگان و کیان دین و مرزها و سرزمینهای مقدس کشور اسلامی کفن پوش وارد میدان کارزار شد و پس از سختیهای بسیار به خاطر گفت وگوهای ذلت بار پشت پرده و درهای بسته و سهل انگاری در فتح قلعه استراتژیک شوشی و شکست خورده وانمود کردن سپاه پیش از ربیع الثانی 1242. یا پس از آن منطقه جنگی را ترک گفت و به زادگاه خویش کاشان بازگشت و در 23 ربیع الثانی 1245هـ.ق. چشم از گیتی فرو بست.41

در این برهه; یعنی از ربیع الثانی 1242 تا 23 ربیع الثانی 1245 با اندوه و غم روزگار را سپری کرد. با این که روزگار پراندوهی را می گذراند امّا

( 400 )

نشاط و شادابی علمی را از دست نداده بود. در جمادی الاولی 1242 کتاب اطعمه و اشربه مستند الشیعه را به پایان می رساند.42 در همین برهه است که شیخ مرتضی انصاری به کاشان می آید و از محضر وی بهره می برد و در تاریخ شوال 1244 از وی اجازه روایی دریافت می کند.43 شیخ انصاری که همدم و مونس نراقی در واپسین روزهای زندگی وی بوده درباره غم و اندوه نراقی می گوید:

(استاد ما ملااحمد نراقی هر وقت از جنگ قفقاز سخن به میان می آمد گریه می کرد.)44

نراقی از این می سوخت و می گداخت که علما و مردم با آن همه شور و هیجان و براساس وظیفه شرعی و دینی و برای دفاع از ستمدیگان در بند روس فزونی خواه و جنگ طلب و تجاوزگر و کیان دین و مرزهای ایران اسلامی پا به عرصه کارزار گذاشتند و خود وی با آن سن بالا و پیری و شکستگی افزون بر تأیید شاه و حکومت قاجار در میدان حاضر شده و در جنگ شرکت جسته امّا بی برنامگیها بی تدبیریها سهل انگاریها و از همه دردناک تر خیانتها و جاه طلبیها و رقابتها کار را به این جا رساند و سپاه ایران چنین ساده تاروپودش از هم گسست و شرمنده و سرافکنده واپس نشست.

نراقی خوب می دانست که این تجربه تلخ در آینده نیز اثر می گذارد و آیندگان را نیز از تکاپو و ایستادگی در برابر ستم پیشگان و یورش و هجوم قدرتهای خارجی باز می دارد.

او دریافته بود ناامیدی که امروز و پس از شکست رسوایی ایران از روس گریبان مردم را گرفته و در دل و جانشان لانه گزیده بود سخت تباهی آفرین است و مردم را از شورانگیزی حرکت تکاپو به خمودی بی حرکتی و انزوا می کشاند که شوم ترین و فاجعه آمیز ترین بیماری است نه به زودی درمان می پذیرد و ریشه کن می شود و نه می شود در جایی گرفتاران به آن را قرنطینه کرد و جلوی سرایت بیماری را به دیگران گرفت.

( 401 )

درسها و عبرتها

البته آن آغاز و این فرجام عبرتها و درسهایی برای علما و فقیهان پس از نراقی داشت که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:

1. علما و فقیهان دریافتند که نمی شود به حاکمان ستم اعتماد ورزید و حتی در کارهایی که به خیر و صلاح امت اسلامی است به ناگزیر باید با حاکمان ستم همراه شد باید به گونه ای برنامه ریزی شود که به همان سان که دو پشتوانه معنوی و برانگیختن و بسیج مردم نقش آفرینی می کنند در تصمیم گیریها برنامه ریزیها بهره برداری از نیرو و توان مردمی در جزء جزء کارها و سیر حرکت نقش آفرین باشند. نه این که نیرو بیافرینند زمینه را آماده سازند بازدارنده ها و مانعها را یکی پس از دیگری از سر راه حرکت بردارند و در برابر هر ستیزه جو و راه بندانی بایستند و دشمن قدرت مند را در هر عرصه و میدان زمین گیر کنند و ریشه اش را بسوزانند. سپس کارها را به دست دیگران بسپارند و خود تماشاگر باشند. در برابر ندانم کاریها سهل انگاریها خیانتها ستمها بی دادگریها و… آنان نتوانند کاری بکنند.

از این روی شیخ انصاری شاگرد برجسته ملااحمد نراقی وقتی محمد شاه در گاه محاصره هرات از وی درخواست فتوا می کند فتوا نمی دهد و در علت آن می گوید:

(من به این پادشاهان اعتماد ندارم. علما در جنگ قفقاز اعتماد کردند; امّا به آنها خیانت شد.)45

2. دریافتند فقیه جامع الشرایط برخوردار از پشتیبانی مردم آن گاه می تواند هدفها برنامه ها و آرمانهای خود را که همان آموزه ها احکام و برنامه های اسلام است پیاده کند و به پیش ببرد که در رأس هِرَمِ قدرت قرار بگیرد و تمامی ضلعها زاویه ها و پهلوهای آن در کف با قدرت شایستگان باشد و شایستگان در جای جای جامعه حکمفرما و زمام امور را در دست داشته باشند.

( 402 )

ولایت فقیه به سوی عدل داد برابری برادری همدلی همراهی ریشه کن کردن ستم آقایی و سروری انسان و تعالی بخشی به او در حرکت است و نظام شاهنشاهی به سوی بی داد نابرابری دوگانگی ستم پروری و پست کردن و پست شمردن انسانها و ارزش ندادن به جایگاه انسانی انسان.

از این روی این دو حتی در یک اقلیم نمی گنجند چه برسد که یک هدف و آرمان را دنبال کنند و برای سلامت رفاه و تعالی یک جامعه به تلاش برخیزند که این کار غیر ممکن است.

3. دریافتند که صاحبان قدرت جاه و مال تا وقتی با علما همراه همگام و هم پیمان هستند که تلاش حرکت. موضع گیری و سخن آنان هیچ گونه ناسازگاری با جایگاه صاحبان قدرت نداشته باشد و افزون براین سخن برای حفظ جایگاه و پایگاه خود به آنان نیازمند باشند. همین که احساس کنند که تلاش حرکت و سخن و موضع گیری عالمان دین و فقیهان با جایگاه و منافع آنان در ناسازگاری است و یا به آنان نیازی ندارند که جایگاه و پایگاه خود را استوار ساخته اند به گوناگون حیله ها ترفندها دسیسه ها آنان را کنار می زنند و به سوی هدفهای مادی خویش بدون توجه به هشدارها اندرزها و پیامهای آنان به پیش می روند.

4. درس دیگری که باید از این رویداد مهم علما فقیهان و بویژه کسانی که مرجع ملجأ و پناه گاه مردم هستند و در رویدادهای کوچک و بزرگ نقش می آفرینند بگیرند و بیاموزند افزون بر این که خود از مسائل سیاسی آگاهی دارند هشیارند. خیلی زود به هدفها نیتها و برنامه های جریانها و قدرتهای سیاسی پی می برند و جریان شناس و چهره شناسند از پیرامونیان و مشاوران آگاه زیرک تیزنگر جریان شناس و دانای به مسائل سیاسی و پیچیدگیهای آنان و با همه این ویژگیها تقواپیشه شجاع و تسلیم ناپذیر در برابر تهدیدها و تطمیعها برخوردار باشند تا صاحبان قدرت و مال پیرامون آنان گرد نیایند و

( 403 )

اخبار و تحلیلهایی که سازگار با منافع و جایگاه خودشان است به وی القاء کنند و به آن سمت وسویی که می خواهند آنان را بکشند.

5. درس دیگری که باید بیاموزند رویدادهای بزرگ زندگی خویش را یا خود بنگارند و یا انسانهای تقواپیشه و امانتداری را به این کار بزرگ برگمارند که زیرنظر و اشراف خود رویدادهای زندگی شان را بنگارند تا تحریف گران قلم بمزدها وابستگان به قدرتها و بیگانگان به دلخواه رویدادهای زندگی آنان را ننگارند و آنها را واژگونه جلوه دهند و در آینده و چه بسا در حال خدای ناخواسته از آنان چهره های زشت و نفرت انگیز بریده از مردم و وابسته به قدرتها و… بسازند و تمامی تلاش و تکاپو و تعالی خواهی آنان را در راه خدا و مردم پست و بی مقدار و یا در راستای هدفهای دنیوی و مادی جلوه دهند و از مدار الگو شدن برای نسلهای بعدی به کنارشان زنند که چنین مباد.

پی نوشتها:

1. عوائدالایام ملا احمد نراقی34/ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم; مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی به اهتمام حسن نراقی8/ مقدمه.

2. مکارم الآثار میرزا محمد علی معلّم حبیب آبادی ج1236/4 وحید بهبهانی علی دوانی227/ امیرکبیر تهران.

3. عوائدالایام60/ مقدمه.

4. نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران… عبدالهادی حائری336/ امیرکبیر تهران.

5. قصص العلماء تنکابنی132 اسلامیه تمدن.

6. ولایت فقیه از دیدگاه اهل سنت فاروق صفی زاده22/ نشر نذیر.

7. مستند الشیعه ملا احمد نراقی ج161/10 تحقیق و نشر مؤسسه آل البیت قم.

8. الرسائل والمسائل ملااحمد نراقی نسخه خطی کتابخانه آیت الله گلپایگانی شماره 85/9.

9. مستند الشیعه ج351/13.

10. عوائدالایام چاپ سنگی بصیرتی قم.

11. مثنوی طاقدیس23/ 25.

( 404 )

12. مستند الشیعه ج166/10.

13. عوائدالایّام581/; مستند الشیعه ج87/2 چاپ قدیم.

14. مستند الشیعه ج576/10.

15. عوائد الایام86/ مقدمه.

16. مستند الشیعه ج188/5.

17. همان321/.

18. عوائد الایام599/.

19. مآثر سلطانیه146/.

20. کشف الغطاء394.

21. ناسخ التواریخ ج181/1.

22. الذریعه ج295/5; سید محمد مجاهد پیشاهنگ جهاد93/.

23. مستند الشیعه ج231/14 227.

24. همان225/.

25. سیف الامه40/ چاپ سنگی.

26. دین و دولت در ایران حامد الگار 150/.

27. ناسخ التواریخ ج365/1.

28. دین و دولت در ایران152/; نخستین رویا روییهای اندیشه گران ایران333/.

29. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران سعید نفیسی ج57/2; ج106/2 قدیم و جدید.

30. مثنوی طاقدیس17/ به نقل از مجله خواندنیها سال41. شماره 74 11خرداد 1350/40 42.

31. سوره بقره آیه 193.

32. تاریخ نو29/ ـ 30.

33. ایران در دوره سلطنت قاجار شمیم99/.

34. معارف الرجال ج136/2 . همین مطلب را شیخ انصاری از استاد خود ملااحمد نراقی نقل می کند. ر.ک: زنگی نامه استاد الفقهاء شیخ انصاری ضیاء الدین سبط الشیخ/ 59 کنگره شیخ انصاری.

35. دین و دولت در ایران154/.

36. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران ج260/2 .

37 . سیاستگران دوره قاجار ج2 / 29 .

38 . همان; ادبیات در جنگهای ایران و روس هدایت الله بهبودی/ 40ـ41 حوزه هنری.

39 . تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران ج2 / 266 .

40 . ناسخ التواریخ ج1 / 373; روضة الصفا ج9 / 655 .

41 . عوائدالایام86/ مقدمه.

42 . مستند الشیعه ج269/15.

43 . زندگی و شخصیت شیخ انصاری130/.

44 . زندگی نامه استاد الفقهاء شیخ انصاری ضیاءالدین سبط الشیخ59/ گنگره شیخ انصاری.

45 . همان155/.

نظرات 22 + ارسال نظر
فروغی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 03:29 ق.ظ http://amufery.blogfa.com/

زنده باد نراق و نراقی
من شما را لینک کردم
خوشحال میشم بازدید کننده های شما از وبلاگ منم دیدن کنن

سلام موفق باشید . بابت لینک فعلا شرمنده !

مهدی نراقی چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 03:05 ب.ظ http://shahidreza.blogfa.com

سلام با مطلب ((عاشورایی دیگر در نراق در عزای زهرای اطهر(س) )) به روزم لطفا تشریف بیاورید و ما را از نظرات خود آگاه نمایید.

سلام . موفق باشید

سعیده دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 ساعت 06:01 ب.ظ http://daeijan.blogfa.com

سلام بر الگوی مرد مسلمان در افق ایران ۱۴۰۴

بعد مدت ها که نبودم آمدم به همه ی دوستان سر زده و به قول شما صله رحم به جا اوردم

امیدوارم حضور کمرنگم را ببخشید و همچون گذشته منو به جمعتون بپذیرید.

با اجازتون تو کل وبلاگ سر کشیدم و مثل همیشه لذت بردم.

به امید دیدار...

سلام . سعیده . خوش آمدی .
امیدوارم خوب و خوش و خرم باشید. ممنون که سر می زنید . شما شهروند افخاری نراق هستید . بیشتر به ما سر بزنید .
موفق و موید باشید

س م م یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 05:26 ب.ظ

جناب آقای مرادی
یک سوال داشتم که ربطی به این بحث ندارد...
پیرو گزارش مذاکره جنابعالی با وزیر مسکن که در سایت نراق درج شده بود اعلام فرمائید که
ایا قرار است که طرح مسکن مهر نراق در قالب واگذاری قطعات زمین به بصورت انفرادی صورت گیرد یا خیر؟
ایا امکان این موضوع وجود دارد؟

سلام جناب موسویان وبلاگ دارای بخش صندوق پستی است . سوالاتی از این دست را که ربطی به مطلب ندارد می توانیداز این طریق مطرح نمایید .
پاسخ درخواستی به ایمیل شما ارسال شد .

پیروزپیمان شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 09:37 ق.ظ http://lashkar25.blogfa.com

سلام...
دوم اردیبهشت ماه...

سالروز شهادت ابرمرد لشکر 25 کربلا...
پدر عرفانی و الهی رزمندگان لشکر 25 کربلا...

سرلشکر مظلوم شهید حاج حسین بصیر گرامی باد...

فرازی از وصیت نامه:
(دوست دارم لباس رزمم، کفنم شود و در آن روز بزرگ که همه در پیشگاه محبوب سر به زیر می ایستند، در قافله پرشور شهیدان،سربلند بر حریر خویش مباهات کنم)

حاج بصیر: "من امشب حال پرواز دارم" در سایت خبری رزمندگان شمال
razmandeshomal.com

سلام بردوست خوبم پیروز پیمان .
خیلی خیلی مخلصیم اخوی. سلام ما را به همه دوستان خوب در لشکر 25 کربلا ابلاغ بفرمایید .

هادی پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام
پیشنهاد میکنم این قطعه مداحی را دانلود کنید.
نام این قطعه “نگاش به سمت آسمون” است که با صدای مداح عزیز حاج محمود کریمی خوانده شده است.



http://www.ghasednews.ir/files/fa/news/1390/9/7/13210_867.mp3

یه محلاتی چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 06:38 ب.ظ

سلام اقای مرادی : حالا 100ماه جبهه داشته باشه مگه باید میزان سنجش افراد جبهه باشه . خیلی از ادمهای این دوره زمونه رفتند جبهه و رزمنده بودند . حالا باید دید چه کاره اند تونستند اونا نگه دارند یا با خیلی از چیزهای بی ارزش عوض کردند . خیلی از مسئولین و ادمهای دور وبرمان جبهه رفته اند . ایا ؟.....بیایید ملاک ارزش گذاری را توجه به انسانیت که بنظرم چیزی نیست جز پایبندی به اخلاق وارزشهای اخلاقیست بگذارید .ملا احمد نراقی وامثالهم خیلی والا تر از اینند که به جبهه رفتن سنجیده بشوند البته نظر شما هم بسیار محترمه و نمیخواهم زحمتهای اونا را نادیده بگیرم اما .......

سلام دوست محلاتی
دقیقا با نظر شما موافق هستم . اگر دقت کنید تیر انتخابی به نوعی انقادی تنظیم شده است .
به تعبیر امام ملاک حال افراد است .
افرادی را می شناسم که در طول 8 سال دفاع مقدس جنگ بودن ولی الان در خلاف جهت نظام و فرمایشات مقام معظم رهبری حرکت می کنند .
ممنون که به این وبلاگ سر می زنید .

حمیدرضا رفیعی چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 01:43 ب.ظ

آقای مرادی عزیز!
دوباره سلامی، بنده هم با فرمایش شما در خصوص فاضلین ماندگار موافقم، و اگر قابل بدانید هرکاری که از دست و توانم بر بیاد دریغ نخواهم کرد.

سلام جناب رفیعی عزیز
حتما شما را در این خصوص به زحمت خواهیم انداخت .
موفق باشید

علی چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 08:40 ق.ظ

آقای مرادی
سلام
لطف کنید به فرزندان حاج عبد القدیر محمدی نراقی تذکر بدهید عناوین نوشته شده در زیر عکس پدرشان را به خاطر ابروی نراق حذف کنند ( عارف .......) ایت اله بحجت هم همچو چیزی روی قبرش نیست خلقیات حاج قدیر را که خودتان بهتر میدانید ایشان فقط با سواد بودند

هادی سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 12:34 ق.ظ

سلام جناب مهندس مرادی
پست مربوط به سابقه علامه ملا احمد فاضل نراقی جالب بود و استفاده کردیم
لطفا در خصوص شهید آقا علی نراقی در پست دیگر پرداخته شود تا از سرگذشت دیگر هم وطن دلاور نراق آگاهی پیدا کنیم .

سلام هادی . جان . در فرصت های آتی حتما اقدام می کنم .

پیروزپیمان یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 11:58 ق.ظ http://lashkar25.blogfa.com

سلام خسته نباشید...(سیدالشهدای گردان حمزه) شکرانه شهید شاکری با اهدای سرش...به روزترین مطلب درباره شهید بی سر رضا شاکری + تصاویر منتشرنشده از پیکر بی سر شهید را دریافت کنید در وب: ( LASHKAR25.BLOGFA.COM )

آری از خیل دلاوران گسستن نتوان،
با روح خدا عهد شکستن نتوان،
این است پیام یاران شهید،
جنگ است برادران نشستن نتوان

سلام بر دوست خوبم پیروز پیمان .
شادی ارواح همه شهدا به ویژه شهید شاکری صلوات .

هادی شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 03:39 ب.ظ

سلام
خسته نباشید.
لینک دیدنیهای شهر نراق در سایت شبکه آفتاب به همراه فیلم و تصاویر.
سه شنبه,22فروردین1391



http://markazi.irib.ir/web-products/tvwebmkz/10503-naragh

هادی شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 02:55 ب.ظ

http://axgig.com/images/86502156501999053992.jpg

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 فروردین 1391 ساعت 06:53 ب.ظ

یه خلاصه در حد دو یا یک صفحه در نظریه ولایت فقیه ملا احمد به صورت خلاصه موجود بذارید
می دونید ما جوون ها حال وحوصله خوندن این همه مطلبو نداریم
اره والله جوونام جوونای قدیم
رو را می بینید رو که نیست سنگ پا قزوینه
ممنون درس فلسفه ای جواب ندید لطفا موجود بذارید

سلام . انشا ا... بعد ازتاسیس بنیاد فرهنگی فاضلین نراقی

حمیدرضا رفیعی سه‌شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 12:46 ب.ظ

جناب مرادی باز هم سلام
خدا قوت!
بنده از شما بسیار سپاسگذارم که مطالب ارزشمندی را همشهریان با صلابتی همچون ملا احمد و سایر بزرگان یادآور می شوید. امیدواریم که در راه اندازی بنیاد موفق باشید.
مطمئن هستم با پیگیری ،جدیت و دلسوزی شما در این مسیر موفق خواهید بود.

سلام جناب آقای رفیعی عزیز. سپاسگزارم . حتما از توان و تخصص شما هم درشکل گیری بنیاد استفاده می کنید البته اگر تمایل داشته باشید . فاضلین صرفا متعلق به نراق و نراقی ها نیست .
موفق و موید باشید .

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 04:39 ب.ظ

با سلام شما نشستی که این بنیاد تشکیل گردد این جوری که نمیشه شما باید در نراق یک گروه فرهنگی تشکیل داده تعدادی از جوانان راجمع کرده وامکانات لازم را در اختیارشان گذاشته مکان مستقلی را برای آِنان در نظر گرفته لکن این عملیات باید بعد از خرداد ماه انجام گیرد تا جوانان مشقله درسی نیز نداشته باشند شما هم اگر چنین کاری کردید و جواب نداد من شخصا خدمتتان رسیده و سزای این نظر اشتباه را پرداخت می نمایم به هر نحوی که شده شما نیز به جای اینکه سابقه جبهه را با این چیزا قاطی کنی هر چند من نمی گویم جبهه ملا احمد کمتر از جبهه ی ماست بلکه آن در حد جهاد است ولی این درست نیست که سابقه ی جهادی ملا احمد با سابقه جبهه ما قاطی شود زیرا نه ملا احمد در شان چنین حرفی است نه سابقه ی دفاع مقدس ما لکن این مو ضوع ها نباید با هم مخلوط گردند درست است که شما از روی دلسوزی این را گفتید درست است که کسی در این زمینه فعالیت نداشته
اگر شهردار های قبلی نیز به این فکر بودند این جور نمی شد مثل مسئله ی حجاب که در دولت های قبلی خراب شده وجبران آن سخت است این مسئله نیز همین طور است تا بخواهد این موضوع به جایی برسد وقت زیاد می طلبد ان الله مع الصابرین والسلام علیکم
اجرکم عندالله

سلام . انشا ا... خدا به من صبر دهد وبه شما هم توفیق گفتن آمین برای این دعا .
شاید با صبر و سعه صدر من و آمین گفتن شما بنیاد فرهنگی فاضلین نراقی تاسیس گردد !!!
مومن درج اسم واقعی پیش کش حداقل یه اسم مستعار که می نوشتی اینهمه نظر دادی و انتقاد کردی به سابقه جبهه ملا احمد و خودت !
خوش تیپ جبهه جبهه است فرقی نمیکنه دشمن طرف مقابلت صدام باشه یا معاویه یا روسیه یا آمریکا .
خواستم مزاحی کردم باشم با دوستان اهل جبهه تو چرا اینقدر جدی گرفتی ؟

یه دانشجو پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام.ملااحمد واقعا برای ما نراقی ها افتخاره و همچنین ملا مهدی.با اینکه من درگیر درس و این مسائل هسم اما باجون دل میخوام باهاتون همکاری داشته باشم.

سلام دانشجو . حتما در تاسیس این بنیاد از دوستان خوب دانشجو مانند شما کمک خواهیم گرفت به شرط اینکه به اسم واقعی نظرات خود را درج کنید.

مجتبی فدایی پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 11:09 ق.ظ

من هم شهردار شدم

دوستی داشتیم که بار اولش بود به جبهه آمده بود. می گفت من دیده بودم که بچه ها به نوبت کارهای سنگر را انجام می دهند ولی نمی دانستم به چنین کسی اصطلاحا می گویند: «شهردار»
یک روز به من گفتند: از فردا شما شهردار هستی
می گفت: اول کمی سرخ و سفید شدم. پیش خودم فکر کردم: چطور میان این همه نیروی باسابقه و سن و سال دار مرا رئیس کرده اند؟ چون شک داشتم که قضیه به همین سادگی باشد صدایش را درنیاوردم و منتظر ماندم ببینم بعدش چه می شود؟ چیزی نگذشت که یکی از برادران رو کرد به من که بلند شو برو غذا بگیر. پس از ناهار هم باید ظرف ها را بشویی تازه متوجه شدم این از آن شهردارها که فکر می کردم، نیست. بعد کلی به خودم و خواب و خیال هایم خندیدم.

راوی مجتبی فدایی

سلام . یاد همه شهردار های چادر بخیر
سپاسگزارم برادر .

اینترنت پنج‌شنبه 17 فروردین 1391 ساعت 11:05 ق.ظ

مجلس سینه‌زنی که با خنده تمام شد

حاج آقا، مداحی مجلس سینه‌زنی را به من سپرد؛ فانوس‌ها خاموش شد؛ جز ذکر «حسین» چیزی بلد نبودم؛ باید یه جوری از مخمصه‌ای که خودم درست کرده بودم، فرار می‌کردم. فریاد حسین حسین بچه‌ها که بیشتر شد از فرصت استفاده کرده و از چادر بیرون زدم.
به گزارش فارس نمازهای جماعت از باصفاترین و جذاب‌ترین و معنوی‌ترین لحظات حضور در جبهه بود؛ هر نماز، وضعیت خاص خودش را داشت و هیچ کدام از نمازهای یومیه که به جماعت برپا می‌شد، شبیه روز قبل نبود؛ ذکرهای باصفا، رکوع‌ها، سجده‌های با توجه، دعای دست‌های با کرامت و بالاخره تعقیبات و نوافل و گاه ذکر مصیبت و سینه‌زنی...

ذکر مصیبت، به طور معمول توسط روحانی با صفایی که امام جماعت هم بود، اجرا می‌شد و به فراخور، دوستانی که ته صدایی داشتند و در مداحی توان و ذوقی به مداحی و نوحه‌خوانی می‌پرداختند.

شبی که حسابی هوس دست انداختن بچه‌ها را کرده بودم، تصمیم گرفتم حالی به جماعت نمازگزار بدهم. حاج آقا شروع به ذکر مصیبت کرد، کم‌کم خودم را به کنار ایشان رساندم و منتظر نشستم. حاج آقا با سر و اشاره پرسید «می‌خونی؟» من هم سرم را به علامت تأیید تکان دادم.

حاج آقا گریزش را به صحرای کربلا زد و گفت «امشب عزیزمون ما را به فیض اکمل می‌رسونن» و مجلس رو به من سپرد و کمی عقب نشست.

فانوس‌ها به طور معمول، توسط بچه‌ها خاموش شد و فانوسی که جلویم بود را خودم خاموش کردم؛ دم را خواندم و بچه‌ها تکرار کردند «حسین، حسین، حسین». باز تکرار همان دم و با شور بیشتری و با فریاد زدن کلمه جانم.

بچه‌ها دم مقدس «حسین حسین» را تکرار کردند. چیز بیشتری بلد نبودم، باید یه جوری از مخمصه‌ای که خودم درست کرده بودم، فرار می‌کردم. فریاد زدم «قربون صداتون، کربلا می‌خوای، صدا بزن آقا رو...» فریاد حسین حسین بیشتر شد. از فرصت استفاده کرده و از چادر اجتماعات، با سرعت زدم بیرون... برای یه ساعتی بین بچه‌ها آفتابی نشدم.

فردا صبح، بچه‌ها تعریف کردند «که گردان وقتی ذکر حسین حسین رو گفتند، منتظر شدند که مداح ادامه بده، ولی متوجه شدند که اثری از مداح نیست و مجلس با خنده و یک سؤال از همدیگر تمام شد که راستی، کی بود این بچه تخس؟»
سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۱

سلام . جالب بود. ممنون از ارسال این نظر

نراقی چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 02:11 ب.ظ

سلام همشهری
چرا عکس را انعکاس ندادی
عکس مربوط به منطقه جاسب ( روستای وسقونقان ) می باشد . این عکس در ایام عید گرفته شده و سوژه جالبی است .تقاضا دارم که یک برنامه خاصی را همراه با عکس فوق برای افرادی که می گویند ............... را در وبلاگ خود قرار دهید؟

سلام .نراقی
متوجه منظور شما نمیشم . لطفا دقیقتر درخواست خود را مطرح کنید . در بخش نظرات مطلب که امکان درج عکس جود ندارد!!!
موضوع این روستای وسقونقان چیست ؟

محمد سه‌شنبه 15 فروردین 1391 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام
اقای مرادی حرفاتون رو قبول دارم اما بلاخره یکی باید این وسط اری بکنه تا رابطه نراق و دلیجان بهتر به هرچند به قول شما تو دنیای مجازی حضور قوی ندارند
و چرا فقط رزمنده ها بیان و تو تشکیل بنیاد همکاری کنن ما جوونا که بیشتر احتیاج داریم تا بدونیم ملا احمد کی بوده و چیکارهای که انجام داده

سلام محمد . قدمتان روی چشم . اصلا باید جوان ها این بنیاد راتاسیس کنن . بزرگتر هاباید کمک کنن به جوان ها .
به امید روزی که این بنیاد بتواند در شهر منشاء خیرات زیادی برای مردم سراسر دنیا باشد .
دنیا امروز تشنه اخلاق فاضلین نراقی است آنها باید این آب زلال را از سرچشمه اصلی آن یعنی نراق خودمان بنوشند .

پیروزپیمان دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت 09:32 ب.ظ http://lashkar25.blogfa.com

سلام چرا لینک نکنم...با افتخار لینکتون میکنم...همرزمان باید بدونن که ملا احمد نراقی جز رزمنده ها بوده..بازهم بهم سر بزنید یاعلی

سلام دوست عزیز مازندرانی
ملا احمدنراقی به تعبیر مقام معظم رهبری تنها فقیهی است که در خصوص نظریه ولایت فقیه نظر قاطع و صریحی بیان کرده است .
ایشان در فقه سیاسی دارای اندیشه هایی مشابه امام (ره) می باشد .
اگر 200 سال پیش شرایط آماده بود ایشان به تشکیل حکومت به محوریت فقیه عادل ، شجاع ومدبر فکر می کرده است و افسوس می خورده از اینکه چرا باید حکومت جهان اسلام در دست انسان های ضعیف النفس قرار گیرد که به بهای اندکی آن را به بیگانه بفروشند .
کتاب معراج السعاده ایشان که همگان آن را یک کتاب اخلاقی می دانند به سفارش فتحعلی شاه قاجار نوشته شده و ملا احمد آن را به او هدیه کرده است . تحقیقات نشان می دهد این کتاب ظاهری اخلاقی و لی محتوایی کاملا سیاسی دارد .
شما باب امر به معروف و عدالت را در این کتاب گرانسنگ مطالعه بفرمایید قطعا این مطلب را تایید می کنید . ملا احمد با ظرافت خاص و عالمانه خود شاه قاجار را از عواقب دنیوی و اخروی نبودن عدالت آگاه کرده است .
موفق و موید باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد