شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

اولین درخواست از نماینده منتخب

جدای از تبریک به مردم ایران برای حضور64 درصدی  در انتخابات مجلس نهم باید یک تبریک ویژه به مردم شهر نراق گفت برای حضور 95 درصدی پای صندوق های رای . البته معمولا این نوع از تبریک ها را باید دیگران  ارسال کنند ولی در این بازار بی تبریکی گفتیم یه کم خودمون را تحویل بگیریم خیلی هم بد نباشد .

 تبریک سوم هم تقدیم به  تمامی نامزد های محترمی  که رای نیاوردن . این عزیزان  با حضور خود در عرصه انتخابات تنوع آراء و گرایش ها را بالا برده وتنور انتخابات را گرم نگاه داشتند .

در پایان از تمامی نامزد های انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی شهرستان های محلات و دلیجان استدعا داریم اتاق فکری جهت کمک به نماینده فعلی جناب حجت الاسلام سلیمی تشکیل داده و اطلاعات وتجربیات خود را در اختیار ایشان قرار دهند و از این ایشان هم درخواست داریم زمینه و مقدمات تشکیل این اتاق فکر را در دو شهرستان دلیجان و  محلات فراهم نمایند .

نامزد های فعلی نشان دادند که از جان ومال و آبرو برای توسعه نظام و منطقه مایه گذاشته اند، لذا از هر کس دیگری برای تشکیل این اتاق فکر  لیاقت بیشتری دارند .

 تبریک آخر هم به نماینده برگزیده این دوره به خاطر اینکه توفیق خدمت به نظام را به مدت چهار سال دیگر در جایگاه نمایندگی مردم شهرستان های محلات و دلیجان درمجلس  شورای اسلامی کسب نمودند .

نتایج قطعی آرای حوزه انتخابی محلات و دلیجان

1

علیرضا سلیمی

17525 رای

2

مهدی قاسمی زما

5414

3

غلام حسین صمدی

4314

4

فضل ا.. کریمی

3424

5

دکتر مهدی قاسمی

1689

6

حسین امیری

1290

7

ابوالقاسم آقایی

1102

8

حسن شمس

1031

9

حسین حسینی

902

10

حسن فیروزی

504

11

سید ناصر موسوی

402

12

خانم اشرف کرمانی

376

13

گودرز گودرزی

285

14

مجید منصوری

270

نظرات 14 + ارسال نظر
امتحان نهایی جمعه 26 اسفند 1390 ساعت 01:54 ق.ظ

چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش
هر جا می رفت همراه خودش می برد
از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟
گفت: آرپی جی زن بوده
توی عملیات آنقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه
باید براش بنویسی تا بفهمه
منبع: کتاب امتحان نهایی ، صفحه ۱۶

گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود
چشم و گوشمان که باز نشد هیچ ، ..... بماند!
شرمنده ی ایثارت هستیم جوانمرد

محمد پنج‌شنبه 25 اسفند 1390 ساعت 12:43 ب.ظ http://naraghia.blogfa.com

سلام اقای مرادی
چندنفر ازم خواستن بیوگرافی شما رو رو وبلاگم قرار بدم
میشه بام همکاری کنید؟

سلام دوست عزیز سعی کن وبلاگ دارای هویت معلوم باشد . وبلاگ دارای هویت نامعلوم ارزش چندانی ندارد.

دوستان چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 04:14 ب.ظ

آقا سلام
سال نو مبارک.
ان شاء اله شاستی ها توی این سال از کار بیافته.
به امید دیدار در نراق

سلام . به امید دیدار

رزمندگان مهدی سه‌شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 05:51 ب.ظ

فرمانده شهیدی که درخانه اش نیز به او انگ منافق زده بودند!
نگارنده :شرمنده شهدا18 اسفند 90
بسم الله
گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است اگرنه، همه اجرها در گمنامی است.(آقامرتضی)

از یاد نبایدبرد روزی را که جمله ی «محمد از سپاه اخراج شده» دهان به دهان می گشت! همه مات و مبهوت بودند! نمی خواستند باور کنند !یعنی نمی توانستند ! همه پرس و جوها به این ختم می شد که محمد به دلیل پشت کردن به مبانی عقیدتی و گرایش به ضد انقلاب، اخراج شده است ،اما او هر کاری کردیم چیزی نمی گفت ، حتی همسرش هم تمام دیوار های خانه را پر از شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه کرده بود .آه چه مظلومانه زیستی ،وآیا میتوان دراین عصراینگونه معامله کنی ،همه چیزرنگ دیگری گرفته!رنگ وبوی ریائی

خدایا چه بگویم!

درعصری که همه مکایالها ومعیارها بامیزان مادی سنجیده می شودوتا مزد چیزی را نگیری کاری برای رضای خودت انجام نمیدهی چه رسد به رضای خدا جائی برای سخن بیهوده ام نیست

آفتاب از خجلت تواضع تو سوزان گشت واینسان شب ظلمانی را به نور ایمان تو روشنی بخشیدکه اگر تو نبودی معلوم نبود که چه بودم،محمد جان!

خدایا دلم در حجاب است آه

چه می توان گفت!

شرمنده شهدا

مطالبی که میخوانید روایتی است از حیات طیبه فرمانده گردان عملیاتی لشکر ویژه 25کربلا،پاسدار شهید محمد تورانی مظلوم

شهید محمد تورانی متولد سال 1336 درروستای ایلال از توابع شهرستان ساری الگو واسوه ی اخلاق ومعنویت بود، شهید تورانی را نمی شود اینگونه تعریف کرد ،گمنامی را به نامش سند زده اند و مصلحت خداوند بر این تعلق گرفته است که ناشناخته بماند .مردی بزرگ و بسیار مقید و پیرو بی چون و چرای حضرت امام ،انسانی که جلوه معرفه اللهی بود،زاهدی بی ادعا که سیروسلوک خویش را دراطاعت از خمینی (ره) می دید.

دوران طلبگی رادر مسجد مصطفی خان ساری سپری کرد ،او در سال 1358 به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان ساری پیوست و در تمام مراحل خدمت اعم از برخورد با دشمنان داخلی و خارجی بسیار فعال و کوشا بود . از جمله فعالیتهای شهید محمد تورانی برعلیه ضد انقلاب ،نفوذ در تشکیلات گروهک منافقین در شهرستان ساری با اجازه مسئولین وقت سردار متولیان ،سردار شهید طوسی ،سردار شهید محمدیان ،با مراعات تمام جوانب امنیتی بود و در همین راستا به طور سوری از سپاه اخراج گردید .این اخراج به طوری انجام گرفت که آبرو و اعتبارشهید در بین افراد حزب اللّهی و پاسداران رفت به طوری که هر کس به ایشان می رسید ،می گفت :منافق از سپاه برو و سپاه جای شما افراد منافق نیست ،حتی بعضی از مواقع از دست برادران سپاه کتک هم می خورد .البته آن برادران حق داشتند که فرد مشکوک را به سپاه راه ندهند گرچه یکی از منافقین باشد.

ذات اله محمدیان همرزم شهید از آن روزها این چنین می گوید: روزی به اتفاق این شهید بزرگوار در آسایشگاه سپاه مشغول استراحت بودیم که یکی از برادران پاسدار به ایشان گفت: منافق برو بیرون ! این جا جای شما نیست .ایشان گفتند: باشد من بیرون می روم اما شمائی که حزب اللهی هستید، ولایت فقیه را برایم تعریف کنید یعنی چه ؟ چرا بدت می آید که می گویم بهشتی در لانه جاسوسی پرونده دارد ،در این موقع بود که آن برادر پاسدار با عصبانیت تمام ایشان را از آسایشگاه بیرون کرد ،با هم به خارج از سپاه رفتیم .گفتم :آقای تورانی این چه حرفی است که شما می زنید که بهشتی در لانه جاسوسی پرونده داشته ،ایشان گفتند بهشتی که هیچ حضرت امام در لانه جاسوسی پرونده دارند .این دیگر زمانی بود که به قول معروف آمپر ما بالا رفته بود و با عصبانیت سرش داد زدم : چرت و پرت می گوئی ! ایشان با حالت لبخند گفتند :آن پسر نفهمید، شما هم نفهمیدی من چه می گویم ،یقیناً حضرت امام و آقای بهشتی و دیگر بزرگان در لانه جاسوسی پرونده دارند، اما نه به نفع آمریکا بلکه به ضرر آمریکا ،حال تازه فهمیدم که ایشان علیه حضرت امام حرف نزده است!
ایشان داماد ما بودند یعنی شوهر خواهرمان و پس از اینکه قضیه نفاق ایشان مطرح شد ،چندین مرحله خواهرمان آمد که من دیگر با ایشان نمی توانم زندگی کنم و می خواهم درخواست طلاق بدهم .این موضوع را وقتی با حاج آقامحمدیان در میان می گذاشتیم، می گفت: حال کمی صبر کنید شاید خداوند چاره سازی کند و مشکل حل شود .انشاءاللّه عقل بر سرش می آید و از این افراد بی وطن جدا می شود!

در آن زمان در و دیوارهای خانه توسط خواهرمان (همسرشهید تورانی)مملو از مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه نوشته می شد و ایشان هم مظلومانه در منزل سکوت می کرد . موضوع از آنجایی شروع می شد که ایشان متوجه شدند که چند نفر از دوستان و آشنایان گذشته در بیرون مشغول جمع آوری سلاح و مهمات غیر قانونی می باشند و این موضوع را با شهید محمدیان و شهید طوسی در میان می گذارند که این عزیزان با مشورت فرمانده محترم جناب آقای مصطفی متولیان تصمیم می گیرند که ایشان را به عنوان منافق از سپاه اخراج کنند!

این کار هم برای سپاه اهمیت داشت و هم برای شخص شهید تورانی و هم برای خانواده ما حائز اهمیت بود . لذا فرماندهان محترم وقت می بایست ترتیبی اتخاذ می کردند که با برنامه فراگیری بتواند همه اهمیت ها را تحت پوشش قرار بدهد و آنگاه اقدام کنند .
در مرحله اول شایعه اخراج در سپاه مطرح شد در یک جو ناباورانه ایی همه برادران سپاه و خانواده محترم و همه آنهایی که خانواده تورانی را می شناختند متوجه شدند که تورانی آخرت خود را به دنیای دیگران فروخته است .با همه ناباوری و حیرانی ،این خبر سریع و جدی مطرح شد که همه باور کردند حتی همسر و بستگانش ،لذا تورانی مظلومانه با سپاه خداحافظی کرد .

اما فرماندهان بی کار ننشستند ،قدم بعدی او ارتباط با کتابخانه رسالت بود که یکی از برادران پاسدار مسئول آنجا بود.فصل بهار و تابستان و با توجه به شرایط ،با پول سپاه یک دستگاه آبمیوه گیری و شربت سازی و ماشین بستنی و یخچال به طور غیر مستقیم برای ایشان خریداری گردید و با اشاره سپاه ایشان برق مغازه خود را از خانه رسالت تامین می کرد و پس از مدتی به دستور فرماندهان سپاه برای عادی جلوه دادن موضوع نفاق این شهید برق این دستگاه یخچال سیار را قطع کردند و ایشان مجبور شدند مثلاً دستگاه را به نصف قیمت خریداری شده بفروش برسانند.

در مرحله بعد فرماندهان محترم سپاه تصمیم می گیرند که یکدستگاه موتور سیکلت برای شهید محمدیان خریداری کنند که از طریق ایشان به شهید تورانی فروخته شود .این معامله انجام می شود و پس از مدتی که مثلاً سپاه متوجه این معامله می شود ،به شهید محمدیان تذکر داده می شود که به لحاض پاسدار بودنتان حق معامله با افراد منافق (شهید تورانی) را نداشته و باید این معامله را به هم بزنید ،شهید محمدیان نیز موتور سیکلت را از ایشان پس گرفته و به دیگری می فروشد .البته تمام این ها فشارهائی برای عادی سازی مسائل و تحلیل جهت انجام مأموریت شهید تورانی بوده است .

شهید بزرگوار تورانی فردی تیز هوش و دارای شم اطلاعاتی بسیار بالائی بود . ایشان گفته بودند که من این توانائی را دارم که با آنها (منافقان)ارتباط برقرار کنم .در هر حال ایشان در این راه زحمات بسیار زیادی را متحمل شده است .

پس از شهادت ایشان روزی دادستان انقلاب وقت آقای جمعه ای در سپاه در سخنرانی خود گفته بود که این شهید یک الگو و یک اسوه برای نسل آیند می باشد .من به خاطر دارم ایشان چندین بار همراه افراد منافق دستگیر می شدند و کتک هم می خوردند و در بازداشتگاه هم بازداشت می شدند حتی چند بار هم در دستشوئی بازداشت بودند ولی به خاطر رضای خداوند این همه بی احترامی و مشکلات را تحمل می کردند .

لازم به توضیح است که شهید تورانی در آن بحران ترور منافقین در چندین مرحله برادران را از عملیاتهائی که از آنها مطلع شده بود با خبر می کردند به طور نمونه روزی در خیابان انقلاب برادر پاسداری که قرار بود مورد ترور منافقین واقع شود ،شهید تورانی وقتی آن برادر پاسدار را می بیند به ایشان اطلاع می دهد که مواظب باشید که می خواهند شما را بزنند ،اما آن برادر پاسدار با توهین به این شهید می گوید شما مواظب خودت باش ،پس از اینکه چند قدمی از ایشان دور می شود مورد حمله قرار می گیرد ،اما گلوله به ایشان اصابت نمی کند .

این شهید بزرگوار در روستا چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب جوانان را جمع می کرد و آنان را در مسیر قرآن و انقلاب و امام (ره) قرار می داد و این امر باعث شد که در روستای "ایلال" که بالای یکصد خانواده جمعیت داشت حتی یک نفر هوادار منافق یا اعضای منافق نداشته باشد ،بلکه چندین جوان بسیجی و پاسدار شهید در این روستا هم داشته باشیم .

قبلاً توضیح دادم اینجانب هم از وضعیت این شهید که به صورت نفوذی وارد تشکیلات منافقین شده بود با خبر نبودم .اما در تاریخ 26/6/60 که اینجانب عازم جبهه بودم برادر شهیدم رحمت ا. . . که خود از بزرگواران بود به من گفت با توجه به اینکه عازم جبهه هستید باید موضوعی را به صورت محرمانه به اطلاع شما برسانم و آن اینکه تورانی منافق نیست بلکه همچنان به عنوان پاسدار انقلاب اسلامی و با توجه به مصلحت فرماندهان محترم سپاه ساری وارد تشکیلات منافقین شده است .همچنین ایشان گفتند که این موضوع را به جزء آقای طوسی ، متولیان و من هیچ کس از آن مطلع نیست و تمام موضوعات و مواردی که علیه تورانی مطرح شده اولاً به خواست قبلی خودشان بوده ،ثانیاً برای مصلحت انقلاب اسلامی و ما امت مسلمان می باشد . چون ما از طریق تورانی مطلع شدیم که عده ای جهت مقابله با امام و انقلاب در حال تهیه اسلحه هستند و قصد دارند دست به اسلحه ببرند ،لذا خود ایشان جهت این مأموریت انتخاب شد ،گفتم چرا به همسرش نگفتید و چرا زندگی اش را خراب کردید که گفتند انشاءاللّه درست می شود و خداوند به زندگی آنها سامان می دهد .

در هر حال ما در تاریخ 26/6/60 به اتفاق سردار کمیل ،شهید ورجی ،شهید بردبار ،شهید آهنگر و دیگر برادران در گروه 20 نفره ای عازم غرب کشور شده و به سوی مهاباد رفتیم .

درتاریخ 15/7/60 بود که با همکاری این شهید بزرگوار تیم منافقین و خانه تیمی آنها را به همراه چندین قبضه اسلحه و مهمات و تعداد زیادی از ضد انقلاب به دست مردان سپاه دستگیر و منهدم شد ،ما این خبر را در روزنامه یا رادیو شنیدیم تورانی این مظلوم انقلاب اسلامی مأموریت خود را به پایان رسانیده بود اما به چه قیمتی ؟همان طور که حضرت امام (ره) فرمایش کرده بود در قبول قطع نامه که من آبروی خود را با خدا معامله کردم ،این شهید عزیز نیز آبروی خود را با خدا معامله کرد .

ازپی این قضیه ،با توجه به ارتباطی که با (دمکرات وکومله برقرار کرده بود به اتفاق شهید طوسی ،شهید محمدیان ،برادر کریم کریمی و برادر سورکی آزاد به ارومیه رفت.

ایشان توانسته بود چندین قبضه اسلحه از آنان خریداری کند و با یکی از فروشندگان سلاح ،آنرا با اتوبوس تا تهران بیاورد که در یکی از ایست بازرسی ها توسط اسکورت نا محسوس توسط برادران طوسی ،محمدیان ،سورکی آزاد و کریمی، فروشنده سلاح دستگیر می شود .

در تاریخ 23/8/60 بود که خبر شهادت تورانی از طریق سردار کمیل در مهاباد به ما رسید و این بود عمر با برکت تورانی عزیز که با تمام توان از مقام جمهوری اسلامی ایران و حضرت امام (ره) دفاع جانانه ای را به انجام رساند و سرانجام در مصاف با ضد انقلاب داخلی در جنگل سرسبز و انبوه آمل به لقاء حق پیوست ،اما از این شهید بزرگوار چه گونه تشییع جنازه گردید خود داستان دیگری دارد .

جریان شهادت ایشان بدین قرار است : پس از اینکه شهید تورانی به دو مأموریت خود پایان داد در اواخر مهر ماه سال 60 رسماً وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری شده و مجدداً لباس سبز پاسداری را به تن کرده و یکبار دیگر دوستان و همرزمان او با شادمانی و شرمندگی او را به آغوش گرم خود گرفتند . شادمانی از محبت و لطف خدا که دشمن نتوانسته بود یکی از برادران پاسدار را از جمع خانواده سپاهی جدا کند و سنگ بی دفاعی یاران امام علی (ع) در عصر و زمانه ما پایه گذاری نشده است .اما شرمندگی از آن جهت که چرا آنقدر به این شهید عزیز توهین کردند و آبرویش را بردند و کتکش زدند و آرزوی مرگش را داشتند .اما این شادی و شرمندگی خیلی به طول نینجامید .پایان مهر ماه تا 22 آبان خیلی کم بود که یک دفعه خبر شهادت این عزیز در محوطه سپاه ساری پیچید .سالن عملیات آن وقت ،و محوطه لشکر 25 کربلای فعلی پر از غم شد . خاطره غم انگیز روز تشیع جنازه شهید تورانی و با آن صدای گرم نوحه سرائی برادر جانباز حاج مصطفی شیرزاد را کسی فراموش نمی کند . واقعاً برای کسی که این قضیه برای او تازگی دارد قِصه است ،اما برای کسانی که با این شهید بزرگوار مأنوس بودند قُصه است ،لذا پس از اینکه شهید عزیز به جمع خانواده سپاه باز می گردد مأموریت می یابد که دوره اطلاعات را طی کند و برای موفقیت های بعدی از تجربیات علمی نیز بهره مند گردد .لذا عازم چالوس (منطقه 3 سپاه گیلان و مازندران) می شود که پس از چند روز ماندن ایشان در چالوس مصادف می شود با حمله گروه ضد انقلاب موسوم به "سربداران جنگل" در" آمل" .

گروه هائی برای مقابله با ضد انقلاب از اطراف به منطقه عازم می شوند که به دو دسته تقسیم می شدند .دسته اول چند گروه به عنوان چکش و دسته دوم به عنوان سندان، که گروه شهید طوسی و گروه تورانی و چند گروه دیگر به عنوان گروه چکش عملیات را آغاز می کنند و گروه شهید محمدیان و چند گروه دیگر به عنوان گروه سندان از قسمت برنامه ریزی شده عملیات را پی می گیرند . با غروب افتاب روز 22 آبان ماه 1360 آفتاب عمر شهید محمد تورانی به همراه دوست همرزمش شهید شعبان کاظمی غروب کرده و از جمع پاسداران ساری جدا می شوند و به لقاء حق پیوستند.

جنازه پاک و مطهر شهید کاظمی پس از انتقال به بیمارستان به ساری منتقل می شود و تشیع گردید اما جنازه پاک شهید تورانی همچنان مظلومانه در جنگل "آمل"باقی مانده و به دست ضد انقلابیون کور دل افتاد .از تاریخ شهادت ایشان در 22/8/60 تا مورخه 11/11/60 کسی خبری از جنازه مطهر این شهید نداشت و پس از اینکه ضد انقلابیون موسوم به" سربداران جنگل "حمله به شهر" آمل" را شروع کردند و آن به سر آنها آمد که امام (ره) فرمود :دیدید که مردم" آمل" چه بر سر شما آوردند ،مردم" آمل" و اطراف با همکاری برادران پاسدار و ارتش و بقیه نیروهای مسلح آنها را منهدم کردند ،عده ای از آنها کشته و عده ای هم به اسارت رسیدند و در بازجوئی که از آن مزدوران به عمل آمد معلوم شد آنها جنازه بی جان یا نیمه جان شهید تورانی را گرفتند و پس از جدا کردن سر از بدنش ،جنازه اطهرش را به آتش کشاندند و با راهنمائی آنها تکه هایی از جنازه آن بزرگوار که 2 کیلو هم نمی شد ، روی دست ملائک و دوستان و آشنایان و همرزمان ساروی از مسجد ساری به گلزار شهداتشیع گردید .

منبع وبلاگ رزمندگان مهدی

سلام . تشکر می کنم از اینکه بنده رابا وبلاگ رزمندگان مهدی اشنا کردید .
انصافا وبلاگ ارزشمند و پر محتوایی است .
به دوستان سفارش می کنم به این وبلاگ سری بزنند .
http://razmandehgan.mihanblog.com

حمید رضا رفیعی یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 05:35 ب.ظ

سلام، به همه دوستای گلم، به ویژه دوست عزیز جناب آقای مرادی!
وجود مجمعی متشکل از متخصصین و کارشناسان در دلیجان خالیست، اما برنامه هایی در جهت توسعه پایدار شهر حداقل در مدیریت شهری با نظر مدیران و کارشناسان نخبه تدوین و ابلاغ شده است اما به دلیل عدم نظارت صحیح به کجا رفته است؟
آقای مرادی عزیز! شما می دانید که با اگر حرفی بر زبان بنده و امثال بنده جاری شود نعوذبالله چه و چه هستیم، اما به خدا ولایت را، کشورمان را و .... را دوست داریم، من دلم آبادانی می خواهد، من به شخصه برای آقای دکتر سلیمی احترام زیادی قائل هستم، از نظر معلومات دانشگاهی و حوزوی بسیار سطح بالایی دارند، اما تا به حال نشده است که بتوانم راحت درد دلهایم را برایش بازگو گنم، نتوانسته ام ایشان را به جز یک مرتبه زیارت کنم،
جناب مرادی عزیز، تو را به خدا بیایید دست در دست هم بدهیم این توهم اختلاف دلیجان و نراق را برای یکبار هم که شده از ریشه بخشکانیم، من خودم دوران دانشجویی در نراق بودم، الآن هم با خیلیها ادامه رابطه دارم، خدایی جز خوبی هیچ ندیده ام، !! حرفهایی دارم به وسعت دریا که در این دنیای مجازی نمیشه گفت!
از بس گفتن سکوت کن دارم خفهه میشم.......!
هرجا هم حرف زدیم چه بلاهایی که بر سرم نیاوردند.

سلام بر جناب آقای حمید رضا رفیعی عزیز
1 - توسعه دلیجان قطعا به نفع نراق خواهد بود و برعکس .
2 - توسعه فعلی دلیجان در حال حاضر فاقد برنامه منسجم می باشد . یعنی اینکه کاملا نا پایدار است .
3 - برنامه توسعه تهیه شده برای شهرداری جامع شهرستان نیست . مثلا در خصوص تاثیر آلودگی صنایع خارج از حریم قانونی شهر برنامه ندارد.
در خصوص شهر نراق و روستا ها برنامه ندارد . یعنی اینکه شهرستانی نیست . جزیره ای عمل شده است .
4 - بر خلاف نظر شما اعتقاد دارم در تهیه برنامه توسعه دلیجان از نخبگان استفاده نشده است که اگرشده بودالان در حاشیه قرار نداشت .
و اما درانتها دو دست ما برای دریافت کمک و احیانا دادن کمک به سوی شما دلیجانی های عزیز دراز است .
برای رسیدن به تفاهم باید جلساتی فی مابین برگزارکرد . متاسفانه من شاهد هستم که اگر مردم هم بخواهند به تفاهم برسند برخی مسئولین در حاشیه ناخن های خود را به هم می کشند
در خصوص غار حقیر چندین بار سیگنال ارسال کردم ولی هیچ پاسخ مثبتی از طرف مقابل دریافت نشد .

منبع آب جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 02:27 ب.ظ

سلام
آقای مرادی اینجانب قصد توهین به شعور مردم را نداشتم . و نخواهم داشت. چراکه میزان رای ملت است.
اما زمانی که یک ارگان ویا حتی به صورت کلی تر تمام ارگان ها عزم خود را برای تبلیغ از کاندیدی خاص جزم می کنند بیشتر از این نمی شود انتظار داشت.
البته شاید شما منکر تبلیغ این ارگان ها شوید. ولی شما بهتر از بنده در جریان هستید که این تبلیغات ملموس نیست. بلکه به صورت زیر پوستی انجام می شود.
در کل بنده بازهم به تعهد و تخصص نمایندگان به عنوان موضوعی اصلی نگاه میکنم . و اعتقاد دارم به تعهد بیشتر از تخصص بها داده می شود. شاید هم این نگرش درست باشد. یعنی باید تعهد بیش از تخصص مورد توجه قرار گیرد البته نه اینکه به صرف متعهد بودن فرد تخصصش فراموش شود.
از موارد تعهد بالا میتوان در تعدادی از نمایندگان مجلس هشتم اشاره نمود.در همانجایی که برخی از نمایندگان متعهد امضای خود را برای استیضاح رئیس جمهور پس میگیرند.
در پایان امیدوارم آقای سلیمی بر خلاف دوره قبل به حل مشکلات مردم اهتمام ورزد.
باتشکر

سلام . من هم مثل شما امیدوارم !

eli دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 08:57 ق.ظ http://naraghpatogh.blogfa.com/

با سلام و خسته نباشید خدمت جناب آقای مرادی.
من هم انتخاب شایسته آقای سلیمی را تبریک عرض میکنم.

با مطلبی در وبلاگ پاتوق برو بچ نراقی به روزیم.

http://naraghpatogh.blogfa.com

سلام الی
خوبه که بچه های نراق سعی دارند از فضای مجازی برای رشد شهر و خودشون استفاده کنن.
اینترنت یک ابزار است که اگر درست از آن استفاده شود می تواند در حد دانشگاه به انسان تعلیم دهد .
نراق به داشتن جوانانی مانند شما افتخار می کند و من هم به عنوان یک خادم کوچک همچنین .
استادی داشتم به اسم حسن سبیلان اردستانی . دکترای ارتباطات بود . همیشه به ما سفارش می کرد چند برابر اون چیزی که می نویسید مطالعه کنید .
من هم سفارش این استاد را به شما دوستان خوبم می کنم . قبل از نوشتن خوب مطالعه کنید . تحقیق کنید تا پختگی در ذهن و بعد قلمتان نمایان شود .
برایتان آرزوی موفیق دارم .

دلیجانی دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 08:26 ق.ظ

سلام . ای کاش ما حرف های شما را چند سال پیش جدی می گرفتیم . خودمون زیراب مدیران بومی شهر را زدیم تا نشون بدیم که هنری داریم .
مهندس منصوری شهردار دلیجان با اون همه زحمت و تلاش تبدیل شد به یک مهره سوخته .
حالا هم نوبت قاسم شده .
خواهش دارم شما که خودت دستی بر آتش داری اتاق فکر نراق و دلیجان را تاسیس کن . ما هم کمک می کنیم تا این مشکلات حل شود . نتایج انتخابات پیام های بدی برای ما دلیجانی ها به همراه داشت .

سلام . دوست دلیجانی
مشکل دلیجان نداشتن برنامه توسعه پایدار است نه مدیران آن .
البته این مشکل مختص دلیجان نیست . چون دلیجان رشد قابل توجه دارد خودش را نشون میده .
مجمع نخبگان باید در دلیجان تاسیس و برای حداقل 30 سال آینده شهر برنامه توسع پایدار تدوین گردد .
اگر برنامه ای علمی با مشارکت مردم بخصوص نخبگان تدوین گردد مدیران نمی توانند سلیقه ای عمل کنند . موقعی می توان عملکرد ها را ارزیابی کرد که شاخصی برای ارزیابی وجود داشته باشد .
شاخص برای ارزیابی اهداف و افق های تعریف شده در برنامه خواهد بود .
دقیقا همین کاری که در ارزیابی دولت از انحراف برنامه چهارم و پنجم صورت می گیرد .
مقام معظم رهبری با تدوین برنامه 20 ساله و ابلاغ آن دقیقا عملکرد دولتمردان ، مجلس و قوه قضائیه را رصد می کنند و در صورت مشاهده انحراف تذکر می دهد .

عبد الهی دوشنبه 15 اسفند 1390 ساعت 07:55 ق.ظ

سلام بر دوستان همیشه دوست داشتنی شهر نراق
به اطلاع دوستان میرساند ششمین یادواره شهدای روستای مهدی اباد در تاریخ03/01/1391ساعت 8:00صبح در روستای مهدی اباد برگزار میگردد از تمامی دوستان همشهریان واهالی خوب شهر نراق و حومه دعوت میشود در این مراسم شرکت نمایند با تشکر

سلام بر دوستان خوب در روستای مهدی آباد .
سال گذشته خیلی از مراسم شما لذت بردیم . اصلا در حد یک روستا نیست . به مراتب بهتر و با کفیت تر از مراسم یادواره شهدای شهر نراق برگزار گردید . خداوند به شما قوت دهد .

Manbe ab یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 09:13 ب.ظ

Salam . Mikhastam be namayande montakhab tabrik begam. Vali ye soal. Aya fekr nemikonid taähod jaye takhasosa dar entekhab gerefte ? Fekr nemikonid fard motekhasese moteaähed bishtar bekar miad?

سلام . منبع آب
احترام گذاشتن به شعور مردم اولین شرط انصاف است .
17500 نفر در حوزه انتخابیه رای دادن به یک نفر حتما اونها فرق بین تعهد وتخصص را می فهمیدن.

سعید یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 03:51 ب.ظ

سلام، ما هم به مردم و شما مسئولین دلسوز نظام ساکن در نراق تبریک می گیم، ان شاء الله با حضور جناب سلیمی طرح های عمرانی با سرعت بیشتر از قبل پیگیر و اجرا گردد.

سلام. و تشکر . انشا ا...

محمد یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 03:05 ب.ظ

سلام اقای مرادی
خب انقد هم توسر این بنده خداها نزنیم اینا نبودن الان دلیجان هم نبود دلیجان یه جورای پیشرفتش رو مدیون همین افغانی هاست

سلام. محمد .
پیشرفت دلیجان نتیجه تلاش مردمان تلاشگر و ریسک پذیر آن است نه افغانی ها . اشتباه نکن برادر!!!

نراقی ساکن دلیجان یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 11:19 ق.ظ

سلام . در مطلب رقابت بین محلاتی ها و دلیجانی ها پاشنه آشیل دلیجان را ترکیب جمعیت آن ذکر کردید . دقیقا در انتخابان این پاسنه آشیل خودش را نشون داد .

سلام . نراقی ساکن دلیجان
هر فرصتی اگر درست مدیریت نشود تبدیل به تهدید وهر تهدیدی با مدیریت صحیح امکان تبدیل به فرصت شدن را دارد .
وجود بیش از 8000 هزار افغانی در شهرستان دلیجان یک فرصت بالفعل و یک تهدید بالقوه است .

احمد.م یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 09:22 ق.ظ

با تشکر از مردم فهیم و قدر دان شهر تاریخی و مذهبی نراق که با حضور حد اکثری خود در پای صندوقهای رای در عمل نشان دادند که تابع فرمایشات مقام معظم رهبری بوده و هستند و حیات خود را با نظام آن هم به رهبری حضرت آیت الله خامنه ای گره داده اند. شرکت در انتخابات وظیفه عمومی بوده که مردم نراق از انجام آن سربلند بیرون آمدند و حال وظیفه نماینده است که وظایف خود را در مقابل قانون انجام دهد و انشاء الله با توکل بر خدا و یاری جستن از امام زمان بتواند برای ایرانی آباد و مستقل گامی موثر بردارد.

انشا ا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد