شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

فرق بین هدیه و رشوه از نگاه فاضل نراقی

 

ملا احمد در کتاب گرانسنگ اخلاقی خود( معراج السعاده )   مطلبی دارد  پیرامون هدیه و رشوه  به شرح ذیل 

چیزی که  به  این اسم و رسم کسی به دیگران می دهد چند صورت است .

اول آنکه : کسی چیزی از برای بعضی برادران دینی  خود بفرستد  به قصد  اظهار ر دوستی  و محبت  و هیچ غرض  دیگر نداشته باشد . شکی نیست که این هدیه است و حلال است  ، خواه  با آن  قصد ثواب  اخروی  نیز داشته باشد یا نه .

دوم آنکه : مقصود  او از فرستادن چیزی طمع  مالی باشد . مثل اینکه فقیری هدیه  از برای  غنی   ، یا غنی از برای  غنی دیگر بفرستد به جهت طمع عوض بیشتر یا مساوی و این نیز نوعی از  هدیه است . و در حقیقت هبه ای  است به شرط  عوض   و هرگاه  آنچه طمع  و منظور او بوده به جای آورد  حلال است . همچنان که مقتضای ادله  و مفاد بعضی از اخبار است . بلکه از  بعضی  اخبار مستفاد  می شود  که اگر  طمع  او را هم به جا نیاورد حلال خواهد بود .

سوم آنکه : مقصود او از فرستادن  این باشد که آن شخص در کار معینی  اعانت  او کند . پس اگر آن کار حرام  یا واجب باشد  آن هدیه نیست . بلکه رشوه است . و گرفتن آن حرام  . واگر آن  عمل مباح باشد  قبول هدیه  آن ضرر ندارد .

چهارم  آنکه : غرض او از فرستاندن  هدیه  تحصیل دوستی  و محبت باشد  ولیکن در  دوستی  و محبت  او منظور  این باشد که به واسطه  جاه  و مرتبه  او متوصل به بعضی  از مطالب خود شود ، واگر این جاه  و مرتبه  از برای او  نمی بود  آن را نمی فرستاد . پس اگر غرض آن شخص  توصل به  مطالب غیر مشروعه  باشد، شکی در رشوه  بودن آنچه فرستاده   و حرمت آن نیست و اگر توصل  به مطلب مشروع  باشد یا غرض او معلوم نباشد ظاهر آن است  که : حرام نباشد . اگر چه قبول آن مطلقا خالی از کراهت  نیست . زیرا که هدیه ای است  مشابه رشوه .

روایت است که : حضرت  پیغمبر  (ص)   والی فرستاند که ذکات  قبیله ((‌ ازد )) را  جمع نماید . چون مراجعت  نمود  بعضی از  آنچه  آورده بود  خود نگاهداشت  و گفت :  این هدیه ای است که به من دادند . حضرت فرمود که : اگر راست می گویی  چرا در خانه  پدرت و مادرت  ننشستی  تا هدیه  از برای تو  بیاورند ؟ 

 و بنا بر این  سزاوار هر قاضی و والی  و حاکمی  و غیر اینها  از عمال سلاطین  آن است  که فرض  کند خود را بی منصب  و شغل ، معزول  از هر کار و بار، در خانه مادرش نشسته     است  آنچه  به او در آن وقت  عطا می کند  حال هم  اگر بفرستد بگیرد . و آنچه  را نمی فرستند از آن  اجتناب  کند .

 شما خود قضاوت کنید  با این توصیف  چند درصد  هدایایی  که   از طرف ارباب رجوع ها  به مسئولین داده می شود  در قالب و شکل های مختلف   مصداق واقعی هدیه است ؟

آیا  مهمترین دلیل عدم تاثیر آیات و روایات  در ما  خوردن این  اموال شبه ناک نیست  ؟

جانبازحاج محمود رضایی هستیجانی آسمانی شد

 

شهادت دوست و فامیلم حاج محمود رضایی فرصتی فراهم کرد تا مطلبی درباره او  و به یادش در این دفتر بنویسم .  

حاج محمود از اقوام مادری من است در واقع ایشان پسر خاله مادرم به شمار می رود .اوایل  سالهای  دهه شصت بود که من و احمد برادرم به روستای هستیجان برای دیدن اقوام رفته بودیم .  

محمود رضایی چند سالی از ما بزرگتر بود و ساکن هستیجان  . عشق رانندگی کامیون و لودر داشت . از همان بچگی بسیار تیز و بز بود . در عالم بچگی با هم رفیق شده بودیم . جدای از فامیلی ارتباط خوبی بین ما برقرار بود . یک روز که محمود در حال عوض کردن لاستیک ماشین بود از من سوال کرد آچار چرخ را ندیدی ؟ من نگاه کردم آچاردستش بود و داشت دنبالش  می گشت .  در اون موقع ده سالی بیشتر نداشتم . با دیدن این حالت بهش  با لهجه نراقی گفتم محمود تو سوار خر هستی و پی .... می گردی؟ کلی خندید و از این حاضر جوابی من تعجب کرد. از این به بعد ما تا هم را می دیدیم اون این حرف من را تکرار می کرد.    

بعداز یکی دوسال شنیدم محمود رفته جبهه . جثه کوچکی داشت ولی به دلیل علاقه ای که به ماشین و لودر داشت توانسته بود در جبهه یک لودر تحویل بگیرد  و در واقع شده بود سنگر ساز بی سنگر . روزی خبر آوردن که محمود زخمی و قطع نخاع شده . در همان حالت بیماری  و مجروحیت تا چشمش به من خورد با خنده و مزاح گفت فلانی من هنوز هم سوار بر .... هستم و دنبالش می گردم؟ با این سوال گریه ما تبدیل شد به خنده . بیش از ۲۵ سال حاجی محمود زخم بستر و ویلچر را تحمل کرد و هر وقت که من این مرد بزرگ را دیدم داشت مزاح می کرد ومی خندید .  

با اینکه قطع نخاع شده بود همیشه  گردنش  را با صلابت راست نگاه می داشت که کسی در وجودش احساس ضعف نکند . شهادت این جانباز سر افراز ۸ سال دفاع مقدس را به پیشگاه  مقام معظم رهبری ُ خانواده محترمش به ویژه همسر بزرگوار و سه دخترش تسلیت عرض می نمایم .  

 روحش شاد و یادش گرامی باد .