شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

جانبازحاج محمود رضایی هستیجانی آسمانی شد

 

شهادت دوست و فامیلم حاج محمود رضایی فرصتی فراهم کرد تا مطلبی درباره او  و به یادش در این دفتر بنویسم .  

حاج محمود از اقوام مادری من است در واقع ایشان پسر خاله مادرم به شمار می رود .اوایل  سالهای  دهه شصت بود که من و احمد برادرم به روستای هستیجان برای دیدن اقوام رفته بودیم .  

محمود رضایی چند سالی از ما بزرگتر بود و ساکن هستیجان  . عشق رانندگی کامیون و لودر داشت . از همان بچگی بسیار تیز و بز بود . در عالم بچگی با هم رفیق شده بودیم . جدای از فامیلی ارتباط خوبی بین ما برقرار بود . یک روز که محمود در حال عوض کردن لاستیک ماشین بود از من سوال کرد آچار چرخ را ندیدی ؟ من نگاه کردم آچاردستش بود و داشت دنبالش  می گشت .  در اون موقع ده سالی بیشتر نداشتم . با دیدن این حالت بهش  با لهجه نراقی گفتم محمود تو سوار خر هستی و پی .... می گردی؟ کلی خندید و از این حاضر جوابی من تعجب کرد. از این به بعد ما تا هم را می دیدیم اون این حرف من را تکرار می کرد.    

بعداز یکی دوسال شنیدم محمود رفته جبهه . جثه کوچکی داشت ولی به دلیل علاقه ای که به ماشین و لودر داشت توانسته بود در جبهه یک لودر تحویل بگیرد  و در واقع شده بود سنگر ساز بی سنگر . روزی خبر آوردن که محمود زخمی و قطع نخاع شده . در همان حالت بیماری  و مجروحیت تا چشمش به من خورد با خنده و مزاح گفت فلانی من هنوز هم سوار بر .... هستم و دنبالش می گردم؟ با این سوال گریه ما تبدیل شد به خنده . بیش از ۲۵ سال حاجی محمود زخم بستر و ویلچر را تحمل کرد و هر وقت که من این مرد بزرگ را دیدم داشت مزاح می کرد ومی خندید .  

با اینکه قطع نخاع شده بود همیشه  گردنش  را با صلابت راست نگاه می داشت که کسی در وجودش احساس ضعف نکند . شهادت این جانباز سر افراز ۸ سال دفاع مقدس را به پیشگاه  مقام معظم رهبری ُ خانواده محترمش به ویژه همسر بزرگوار و سه دخترش تسلیت عرض می نمایم .  

 روحش شاد و یادش گرامی باد .  

  

نظرات 13 + ارسال نظر
ندیم یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 ساعت 01:46 ب.ظ

با سلام خدمت شما...
تبریک به روح والا مقامش ....
باید بگم که من هروقت حاج محمود را دیدم خنده اش برلبانش بود ودرد را در بدنش مانورمی دادواطرافیان خود را همیشه شاد میکرد واز اینها همه باید فهمید که ایشان چه قلب پاک ودلی به عمق دریا داشت...
حاج محمود با نبودت دلها شده غرق خون...با یادوخاطراتت دلها شده پریشون
رحمت خداوند بر روح پاک شما...همیشه به یادت هستیم..

سلام . درود خدا بر همه شهیدان راه وطن و اسلام .
درود خدا بر همه شهدای جانباز بخصوص این مرد بزرگ .
روحش شاد و یاد ش گرامی باد .

رضایی یکشنبه 27 شهریور 1390 ساعت 08:28 ب.ظ

سلام. لطفا برای اینکه در استفاده از جستجوگر گوگل نام شهید به سهولت در اختیار ما کاربران قرار گیرد و همیشه ثبت تاریخ شود در سر تیتر بنویسید :
شهید جانباز حاج محمود رضایی فرزند...اهل هستیجان دلیجان جاودانه شد.
یا شهید جانباز حاج محمود رضایی از بین ما پر کشید.
تقاضا می شود در موارد مشابه نام فرد و نام شهر در سر تیتر آورده شود تا در سرچ جهانی سریعا نمایان شود.

جمله قبلی وبلاک : جانبازی راست قامت از بین ما پر کشید!!!

سلام . طبق نظر شما اقدام شد .

هادی عابدی یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 10:58 ب.ظ http://naragh-hadi.blogfa.com

سلام

قطعه شعری است ک تقدیم میکنم به تمام جانبازان سر افراز این مرز وبوم ...




به ساحل زدى روح دریایى‏ات را

به هامون فکندى توانایى‏ات را

فراخوانده‏ام کوه و دریا و جنگل

که شاید کنم وصف زیبایى‏ات را

صبورى چو کوه و وسیعى چو دریا

و جنگل سروده است خضرایى‏ات را

شب عشقبازى چه دیدى که دادى

به سوداى یک جلوه بینایى‏ات را

ملائک به تو سجده کردند آن شب

که دیدند مستى و شیدایى‏ات را

نهادى زمین ، دست و پاگیر پا را

ستاندى پر و بال پویایى‏ات را

نهادى به جا دست و جاوید کردى

به خمخانه پیمانه پیمایى‏ات را

شبى جانگزاتر از آن شب ندیدم

که دیدم وداع « مصلایى‏ات » را

جماران تلاوت نموده است شیوا

حدیث غم و عشق و تنهایى‏ات را

دماوند تصویر کرده است زیبا

غرور سپید تماشایى‏ات را

چه سان وصف گویم چگونه سرایم

من ناشکیبا ، شکیبایى‏ات را

تو خود با حضور صبورت ، سرودى

مزامیر سبز اهورایى‏ات را

بمیرم نبینم پریشانى تو

بمانى ، ببینم شکوفایى‏ات را

نظر نظر جدید




[ بدون نام ] یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 05:40 ب.ظ

وقتی به زندگی این جانبازا نگاه میکنی میبینی با این همه درد و رنج همیشه خندیدن!!!!
خدا کسایی که حق اینا را پایمال کردن همیشه گر یون کنه؟؟؟؟؟؟

انشاء الله

خاکسار نراقی سه‌شنبه 22 تیر 1389 ساعت 08:30 ب.ظ

جناب آقای مرادی

با سلام مجدد
با قبول پیشنهاد اصلاح عنوان بر من منت گذاشته اید. متشکرم
من مرتب به اینجا سر می زنم و همیشه در صحنه هستم!
در واقع یک جور احساس تعلق به این دم و دستگاه مجازی جنابعالی و شهروندان محترم نراقی دارم
فقط سعی می کنم بیش از ضرورت سخنی نگویم، بویژه وقتی که حضور دیگر دوستان بر رونق و آبادانی این دم و دستگاه می افزاید

انشاءالله خدای تعالی قوت بدهد و شما را منشأ خیر و برکت قرار دهد

با آرزوی سلامتی و توفیق

سلام
ممنون
از نظرات ارزنده شما استفاده زیادی می برم لطفا این حقیر را از آنها محروم نگردانید .

خاکسار نراقی دوشنبه 21 تیر 1389 ساعت 08:04 ب.ظ

آقای مرادی سلام

لطفاً از لفظ "کمرشکسته" در عنوان مطلب استفاده نکنید
چیزی شبیه "جانبازی راست قامت" یا "دلاوری راست قامت" بنویسید
یادتان هست که در دوره جنگ، هماهنگ با خمینی بزرگ (ره) همه ایران "خرمشهر" را بر "خونین شهر" ترجیح داد؛ هرچند در آن روزها خرمشهر چون دل ما سراسر غرق در خون بود
هرکه در جنگ تحمیلی مایه گذاشته بر همه ایرانیها منت گذاشته، چه نراقی باشد چه هستیجانی و یا از هرجای ایران عزیز. به بیان شهید بهشتی "آنها راست قامتان جاودانه تاریخ اند"

سربلندباشید


سلام
خیلی وقت بود دیگه به ما سر نمی زدید ؟
از نوشتن این تیتر منظور خاصی داشتم .
شاید به ظاهر حاج محمود رضایی قطع نخاع بود ولی همیشه روی ویلچر با گردنی افراشته می نشست که در تصویر او هم این مطلب به وضوح روشن است .
دشمن با تحمیل این جنگ سعی کرد که جوانان ما را به زانو در آورد ولی هیچگاه موفق نشد و نخواهد شد .
من عادت به تغییر مطالبم بر اساس نظر خوانندگان محترم ندارم ولی به احترام این نظر ارزشمند شما و بخصوص شاهد مثالی که آورده اید ان را تغییر خواهم داد.
ممنون از تذکر خوب شما
موفق باشید .

هادی عابری شنبه 19 تیر 1389 ساعت 02:48 ب.ظ http://naragh-hadi.blogfa.com

سلام

عید مبعث را به شما و همه ی مسلمین تبریک وتهنیت عرض مینمایم.

بر شما هم مبارک باد

هادی عابری جمعه 18 تیر 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://naragh-hadi.blogfa.com







حدیث عشق!hadi 3 eshg

مصطفى پنج‌شنبه 17 تیر 1389 ساعت 01:32 ق.ظ http://ourlaw.blogfa.com

بودیم و کسی پاس نمی داشت که بودیم

باشد که نباشیم و بدانند کـــــــــــه بودیم

علی رضایی چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 09:33 ب.ظ

سلام جناب مرادی
این مصیبت را به شما و خانواده شهید رضایی تسلیت عرض می نمایم .
علو درجات را برای آن مرحوم و صبر در تحمل مصیبت برای بازماندگان مسئلت می نمایم .

سلام جناب آقای رضایی
ممنون از ابراز همدردی شما
موفق باشید

محمد چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 09:31 ب.ظ

سلام بر شما
این شهید نراقی است ؟

سلام
نه دوست عزیز
این شهید اصالتا هستیجانی است ( از روستا های توابع شهرستان دلیجان ) ولی سالها در دلیجان سکونت داشت و این اواخر یک سالی در بیمارستان بستری بود .

یه دوست چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 09:29 ب.ظ

حاجی ای کاش عکسی با ویلچر از ایشان در وبلاگ قرار می دادی
شهادت هنر مردان خدا است .
دمت گرم که در این وانفسا دم از شهید و شهادت می زنی
خیلی ها مطلب نوشتن برای شهدا را بی کلاسی میدونن .
با هم تشکر و عرض تسلیت .
روحش شاد. یادش گرامی باد

سلام
متاسفانه عکس با ویلچر نداشتم .
ممنون از ابراز همدردی

سعیده سه‌شنبه 15 تیر 1389 ساعت 12:17 ق.ظ http://daeijan.blogfa.com

سلام
متاسفم که باز هم باید تسلیت بگم....
البته برای شما تسلیت اما تبریک به روح بالا و والای ایشان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد