شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

گوشت تن مردم نراق لرزید

دیروز مورخ  6/6/86 یک بار دیگه گوشت تن مردم نراق لرزید چون یه تریلی با بار 28 تن کانتینر با سرعت بیش از 100 کیلومتر در ساعت در حالی که بوق های ممتد میکشید و دود از لنت هاش بلند می شد  از وسط شهر در حالی که مردم وحشت کرده بودند  به لطف الهی و صاحب این ایام آقا امام زمان (عج) عبور کرد و در مزارع کشاورزی پائین نراق از جاده منحرف و متوقف گردید . راننده که ترک زبان بود رنگش شده بود مثل کاه و دائما زیر لب می گفت یا ابوالفضل . خدا را شکر، ابوالفضل کمکم کرد که بدبخت نشدم . وقتی علت این حادثه را از او پرسیدم گفت به خاطر مسدود بودن اتوبان کاشان به قم پلیس راه ما را مجبور کرد مسیر خود را تغییر داده و از این جاده عبور کنیم که من هم به جاده آشنا نبودم وقتی که گردنه نراق  را رد کردم به دلیل ترمز زیاد متوجه شدم که ترمز ندارم و این حادثه به وجود آمد .

یادتان هست فرماندار در برنامه شهر به شهر شبکه آفتاب در جواب سوال شهروندی که علت کم کردن 110 میلیون تومانی اعتبار کمربندی در سال 86 و تعطیل شدن آن چه جواب داد ؟

او جواب داد ما اعتبار را بر اساس شاخص جمعیت تقسیم کرده ایم و چون جمعیت نراق کم است اعتبار آنهم کم شده است و به همین راحتی از زیر بارمسئولیت این کار شانه خالی کرد و رفت .

به نظر شمااگه خدای ناکرده این تریلی حادثه ای در نراق به وجود می آورد وشادی ایام نیمه شعبان نراقیها به عزا تبدیل میشد فرماندار چه توجیهی برای وجدان خودش پیدا میکرد ؟

خاوه روستایی است که دو جاده آسفالته دارد اگه خواستید سوال کنید تا علتش یک بام و دو هوا را براتون بگم به همین موضوع مربوط میشه .   

نظرات 5 + ارسال نظر
ققنوس شنبه 10 شهریور 1386 ساعت 01:37 ب.ظ

به نام خدا
برادر مرادی
از جواب منطقی که به مهسا داده بودی خیلی لذت بردم و اولین چیزی که دررابطه با این قبیل مسئولین به ذهنم رسید این بود :
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
خدابیامرزد حافظ را که با آن انفاس قدسی که حضرت حق در اختیارش گذاشته بود کنایه های زیبایی راخلق نموده که درک مطالب را بر همگان آسان میکند.
این مهسایی که ادعای نراقی بودن میکند بصورت خیلی افراطی دلیجانیها را حمایت نموده و به نظر من طرفدار حق نیست و بیشتر تحت تاثیر جو حاکم خزعبلات می گوید به او توصیه میکنم تمامی جوانب را در نظر گرفته و مقداری نیز با الفبای سیاست آشنا شود ضرر نمی کندو یک سوال به راستی چرا در پیرامون ما همه سعی دارند ریشه خود را نراقی جلوه دهند ؟ بحث جالبیست . آقای مرادی، میتوان روی این قضیه نیز بحث نمود تا هم فضای وبلاگ از حالت خیلی رسمی در بیاید و هم این معما حل شود.
شک مقدمه یقین،و تردید پلکان تحقیق است شهید مطهری

ققنوس چشم
حتما بر روی این موضوع پیشنهادی شما کار خواهم کرد .
جابه بدانی که هرکی قدیما تو دلیجان میخواسته سری تو سر ها در بیاره سعی میکرده از نراق زن بگیره و مهسا هم نتیجه همین جریان تاریخی است شاید با چند واسطه ولی الان چون صاحب پول و کارخانه و مرکز شهرستان شدن این جریان کاملا تغییر کرده و ما شدیم دهاتی و عقب افتاده .

بهروز شنبه 10 شهریور 1386 ساعت 12:42 ب.ظ

سرکار خانم مهسا خانم واقعا براتون متاسفم .
جون آدما حالا چه دلیجانی چه نراقی برای همه مهمه . این خلق خوی ها جاهایی پدیده می آد که بعضی ها برای رسیدن به اهدافشون انسانیت را زیر پا بزارن .
شما که تازه یه طرفدار و نوچه کوچولویی اینجوری برات جن دیگران بی اهمیته . حالا بببین اون عوضی های بزرگتون چه حیوونهایی هستن .
مشت نمونه خروار است .

مهدی پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 11:30 ب.ظ

مهسا به اینکه ریشه نراقی داری افتخار میکنی نه . ؟
خجالت نکش خیلی ها مثل تو هستند و سعی دارن یک جوری خودشون را به نراق نسبت بدهند همون فرماندارتون هم چند بار تابحال گفته من از طرف مادری نراقی هستم و اتفاقا عباسی هم وقتی می خواست رای نراقیها را جذب کند همین طوری بیان کرد که من نراقی هستم .
پس اگه راست گفته باشی شما هم از سر همین کرباسی خیلی ادای آدمهای متمدن را در نیار بد میبنی ها !!!

مهدی جان گیر نده بزار بازم بیاد مطلب بنویسه .

مهسا پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 04:47 ب.ظ

آقای مرادی در پی استفاده هایی که از مطلب قبلی کردی با خودم عهد بستم که دیگر برایت مطلب ننویسم ولی هر چه فکر می کنم یکی باید پیدا شود و جواب تو را بدهد البته من خودم هم ریشه ام به نراق بر می گردد .
اینهمه اتفاق تو دلیجان می افتد و مردم کشته می شوند اما ما تابحال آنرا اینطور که شما بیان کرده اید پیراهن عثمان نکردیم تا از آن بهره برداری سیاسی کنیم حالا یک ماشین ترمز خالی کرده شما اینقدر آب و تابش میدهد که چه ؟
اگر اعتباری برای شهرستان بوده که در شهر شما خرج نشده در جایی دیگر و در روستایی دیگر خرج شده است و از شهرستان که بیرون نرفته شما هم که از امکانات دلیجان استفاده می کنید پس چرا اینقدر دنبال بزرگ کردن مسائل هستید فکر نمی کنید این کار شما موجب بدبینی بین مردم و مسئولین خدوم شهرستان دلیجان گردد که شبانه روز خود را وقف خدمت به شهرستان می کنند .
فکر نمی کنید که اگر جای ما با شما عوض می شد شما از ما بدتر عمل می کردید .
بازهم تاکید می کنم مشکل در درون خود نراقیها است و به کس دیگری ربط ندارد شما هم سعی نکن که توپ را توی زمین دلیجانی ها شوت کنی بد می بینی ها!

مهسا از اینکه عهد شکستی خوشحالم
شاید هم تو درست بگی
ولی باید قبول کنی که من نظراتم را در معرض دید خوانندگان قرار می دهم وهر چه هستم دو رو نیستم خیلی از دوستان شما مصداق واقعی این مثل معروف هستند که میگه .
طرف برای میش شیون میکنه و برای گرگ بره میبره .
وقتی به ما میرسند چنان سخنرانی می کنند که هرکی ندونه میگه اینها از نراقیها نراقی تر هستند ولی در خلوت خودشون ما می دونیم که چه تصمیمات شوم و ظالمانه ای میگیرن .
من از این دست تصمیمات که باعث بشه ریشه نراق خشک گردد زیاد میدونم و صلاح نیست که مردم بفهمند ولی اگه خواستی ایندفعه ایمیل برام بفرست تا محرمانه بهت بگم که فکر نکنید ما بی خبریم .
همشهری های شما به درد دوران خاتمی و جبهه اصلاحات گرفتار شدن که همه چیز را برای خودشون می خواستن یعنی زیاده خواهی.
عباسی که نماینده شد جای پای صمدی را محکم کرد و اون جای پای فدایی معاونش و بخشدار وادارات هم به همین ترتیب تا یه وقت یه نامحرم که به زبان راجی صحبت نمیکنه در جمع اونها نباشه ولی این را بدان که سرنوشت سیاسی جبهه اصلاحات در انتظار شما است و چه بخواهید و چه نخواهید محکوم به حذف از قدرت هستید بخصوص اون عباسی که سنگش را به سینه میزنی .
هفته گذشته اتفاقی از جلوی سالن هلال احمر رد میشدم دیدم چند تا ماشین پارک کرده رفتم تو ببینم چه خبره متوجه شده جلسه تقدیر و تشکر از کارمندان در هفته دولته . از چهل نفر تقدیر کردن یکی از اونها کارمندان شهر نراق نبود و از این چهل نفر بیست نفر بیشتر در سالن حضور نداشتن و عباسی از وقتی که براش گذاشته بودن چه قدر برای صندلی های خالی سالن تبلیغات مرحله بعد نمایندگی کرد ومن هم تو دلم بهش میخندیدم که هنوز قدرت دستته اینجوری تحویلت میگیرن وای به حالی که از این صندلی بیایی پائین
یه پیک وحدت هم جدیدا چاپ کردن که مثلا بگن ما عامل وحدتیم و دیگران عامل تفرقه در آینده نزدیک مطالب این پیک را که به مناسبت همایش انسجام ملی و وحدت اسلامی در دلیجان تهیه شده نقد می کنم تا شما و دیران قضاوت کنید که از کجای این پیک وحدت بیرون میاید
اگه گفتن حق اسمش بزرگ کردن مسائل است و ایجاد بدبینی پس باید خفه شد و دست این مسئولین را بوسید تا امورات آدم بگذرد .

مرد بزرگ پنج‌شنبه 8 شهریور 1386 ساعت 02:28 ب.ظ

آقای صمدی و عباسی در برنامه شهر به شهر برا خودشون تبلیغات کردن و شما هم نشستید تما شا کردید و با سلام و صلوات بدرقشون کرد ید .فکر نمی کنی باید همونجا از حق نراق دفاع می کردید شما که اطلاعات خوبی در خصوص اعتبارات و مشکلات دارید چرا اجازه میدهد افرادی که توان به چالش کشیدن مسئولین را ندارند سوال بپرسن تو را به خدا شما عقب نکش و از حرف مردم نترس من اعتقاد دارم که اگر بخواهی می توانی همه اینها را سر جای خودشان بنشانی و حق نراق را از بیخ حلقوم آنها بیرون بیاری پس اینکار را بکن ما هم هر کجا که لازم شد شما را حمایت می کنیم .
آ

مرد بزرگ
حق نراق کارش از بیخ حلقوم گذشته به جایی رسیده که دیگه کاریش نمیشه کرد . بعدشم برنامه شهر به شهر پرسش و پاسخ بین مردم و مسئولین بود نه مناظره که بنده برم از حق دفاع کنم .
در ضمن مردم اگه چیزی می خوان باید براش هزینه کنند ما که بر حسب تکلیف تلاش خودمون را می کنیم .
در خصوص بیخ حلقوم هم شوخی کردم به چشم یکاریش میکنیم اینم به خاطر گل روی شما .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد