شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

من میهمان نیستم حاکمم!!!

رئیس جمهوری می گفت به من نگوئید رئیس جمهور(رجایی) بلکه به من بگوئید خادم ملت به خاطرهمین مرامش وقتی که شهید شد و ازبین ما رفت تازه ما فهمیدیم که اگه بخواهیم به جایی برسیم باید جا پای او بگذاریم  و گرنه راه به بیراهه می بریم حال این شده حکایت یه بابایی که بعد از گذشت اینهمه سال از انقلاب تازه  یادش افتاده که به جای خادم ملت ، حاکم مردم است .

دو روز بعد از حادثه تریلی مسئولین یادشون افتاد که سری به شهر نراق بزنند و از نزدیک شاهد بدبختی مردم باشند . در حاشیه این بازدید و جلسه آن مردم در سال اجتماعات شهرداری تجمع و خواستار گفتگو با فرماندار شدند . جلسه شکل گرفت و سوال و پاسخ ها شروع شد از مردم سوال و از مسئولین طبق معمول توجیه . در این بین فرزند شهیدی بلند شد و در ابتدای عرایضش از اینکه فرماندار میهمان شهر است و ایشان مجبور است مطالبی را که ناخوشایند ایشان است مطرح کند پوزش خواست ولی از آنجایی که قدرت ظاهرا عقل آقایون را ضایع کرده طرف بدجوری گاف داد و گفت: نه من میهمان نیستم بلکه حاکمم و اینجا هم ملک ما است (یعنی شهرداری ) این راگفت و بلا گفت دیگه یه ذره حرمتی را هم که مردم نگه می داشتن  از بین رفت و هر کس هر چی تو دلش بود خالی کرد .

البته طبق اعتقادات ما حاکم اصلی خدا است و خداوند این ولایت را به پیامبر و امامان و در زمان غیبت به فقها ( ولی فقیه ) واگذار نموده است. حال این بابا از کجا این حکومت را به دست آورده من در تعجبم .

شما فکر میکنید چرا انسان کارش به اینجا می رسه که به جای خادم، خودش را حاکم مردم میدونه ؟

 

نظرات 11 + ارسال نظر
پل پل پنج‌شنبه 20 دی 1386 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام به همه پلپلهای عالم
من از خطه سینقون براتون مینویسم
جاتون خالی بود وقتی سخل کودورو اتیش گرفت
مدوم نراق اب برداشته بودن میدویدن طرف سخل که خاموشش کنن
دوستتنون دارم
پل پل خورو

اینم شوخی یه سینقانی
حقا که سینقونی هستی
با ما باش بهت خوش میگذره سخل را هم اگه آتیش گرفت با هم خاموش میکنیم نگران نباش فقط مواظب باش دلیجانی ها از ما جلو نیفتن .

شهروز شنبه 8 دی 1386 ساعت 10:23 ب.ظ

خسته نباشید راستی خبر دارید کنگره عالم مجاهد ساختگی دلیجان هم قراره برگزار بشه-یادمه اول دبیرستان که بودیم اقای صفری دبیر تاریخ میگفت که این ملا هادی خان یه شاعر بوده تازه شعرهاش مکتوب هم نبوده شعرهاش شفاهی بوده حالا چه جوری مکتوب شده یا از کدوم عالم بیچاره کتاب دزدیدن و به نام این علامه شون کردن الله اعلم

شهروند شنبه 14 مهر 1386 ساعت 10:11 ق.ظ

دوست عزیز
سلام
درسته که خشونت مطالب من زیاد بود ولی قرار نشد که حرف دل ما را سانسور کنی
بگذارید خادمین مردم نراق ( ببخشید حاکمین) از احساس مردم نراق باخبر باشند
یه ضرب المثل چینیه که میگه :
خری که با سر توطویله نمی ره ....
یعنی با بعضیا باید با خشونت صحبت کرد
محرمانه : من می تونم اگه چیزی داشتید مستقیم از طریق پسر آقای الهام به دست دلبندم ( محمود احمدی نژاد ) برسونم
حق یارت

عزیز برادر
ظاهرا یه آبگوشت با جناب بن لادن خوردی که راحت اعلام میکنی اگه فلان جور نشه سر می بریم و .....
نمیگی طرف از ترس سکته میکنه کار دستمون میده ؟
قول داده اونجا را ترک کند فعلا چند روز از چله نشینیش مونده .
با اسم واقعی یه کامنت بگذار تا در خصوص پسر الهام صحبت کنیم .

آشنای دور شنبه 7 مهر 1386 ساعت 03:54 ب.ظ

سلام خدمت شما آقای مرادی واقعا که این غلامحسین آدم ........ هست من نمی دونم آقای استاندار چه چیزی توی این آدم دیده که گذاشتدش فرماندار البته از نظر زبون بازی شاید بشه رتبه های اول رو بهش داد اونم با کمک مشاور
اگه یه روزی استاندار رو دیدی ازش بپرس توی وجود این مرد چیه ما همه چی دیدیم الا حس خدمت
به امید روزی که حکومت امام زمان بر سر ما باشه و تا اون روز فکر کنم باید این جور آدمها رو تحمل کنیم

اشتباه نکن استاندار این کار را نکرده جریان نان قرض دادن است یکی تلاش کرد یه بابایی شد نماینده مجلس اونهم به پاس زحماتش او نا کرد فرماندار و .....
احمدی نژاد هم دلش خوشه که به هیچ جناح سیاسی باج نداده !!!!!!

نراقی مقیم تهران شنبه 7 مهر 1386 ساعت 05:19 ق.ظ

سلام آقای مرادی .خسته نباشی . نماز روزتونم قبول . همه چیز خوبه . فقط وبلاگ شبیه جعبه مداد رنگی و اینا شده . حالا که زمینه سفید هست خط مشکی و همه مطالب از یک فؤنت استفاده بشه بهتره . خلاصه که یه دست باشه بهتره . قصد جسارت نداشتم . پیشنهاد بود. کمربندی تعطیل نشه . مرسی

از اینکه به وبلاگ سری زدید و کامنت گذاشتید نهایت تشکر را دارم .
از انتقاد شما هم تشکر می کنم حق با شما است ولی قصد دارم بخش از احساس خود را با انتخاب رنگ مناسب مطلب انتقال دهم مثلا رنگ قرمز برای مطالبی است که نیاز به شور و حرارت زیاد دارد و رنگ سبز مطالب امیدوار کننده و غیره. سعی می کنم فونت ها را را متحد کنم
باز هم به وبلاگ سر بزنید ودر خصوص بهتر شدن آن پیشنهاد بدهید.

مرد بزرگ جمعه 6 مهر 1386 ساعت 09:32 ب.ظ

آقای مرادی اصالت خانوادگی مهمترین چیزی است که این افراد به ظاهر مسئول متاسفانه ندارند . تا دیروز هیچ کس اینها را در شهر خودشون هم آدم حساب نمی کرد . انقلاب شد و به برگت انقلاب توانستند سری در بین سرها بلند کنن ولی حال که به قول خودشون به حکومت رسیدن برای مردم بیچاره بدبخت شاخ و شانه می کشند . ای کاش در مقابل زیاده خواهان هم این روحیه راداشتن برعکس در مقابل افرادی که کانون ثروت و قدرت می باشند چنان ذلیل می شوند که نگو .
خدا به شما قوت دهد

مرد بزرگ
وهم برشون داشته که کسی شدن هیچ کس به قول معروف تره هم به ریششون خرد نمیکند چه برسد که حکومت آنها را تحمل کنند .

شهروند چهارشنبه 4 مهر 1386 ساعت 01:21 ب.ظ

خطاب به آقای صمدی :
غلامحسین جان
صحنه را دیدم
از اینکه دل مردم نراق را شاد کردی (سوتی دادی) خدا را شاکرم
ضمنا حکومت شما دوامی نداره . . . زیرا :

چراغ ظلم ظالم تا سحر هرگز نمی سوزد
اگر سوزد شبی سوزد شب دیگر نمی سوزد
تا دیر نشده خودت استعفایت را بده
یا حق

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد .
شهروند کامت دومت یه کمی خشونتش زیاد بود مخاطبان ناراحت می شوند لطفا دوباره آنرا بازنویسی کن تا امکان بالا بردن آن باشد .

گل پسر دوشنبه 2 مهر 1386 ساعت 01:29 ب.ظ

ای ول که اینقدر زرنگی آقای مرادی عزیز من
ببینم چیکار میکنید
ما همیشه پشتتیم
به امید خدا پوزشونا به زمین میزنیم

منظورت میمالیم است دیگه ؟

آباقری یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 03:36 ب.ظ

موفق باشید

گل پسر یکشنبه 1 مهر 1386 ساعت 01:38 ب.ظ

به نظر من این نشونه کمال ضعف یه نفره که اینتوری مضهکانه صحبت میکنه
نشون از عقده ای بودن اون فرده
من که با تمام وجودم براش متاسفم
اخه اگه تا کی به قول خودش حاکمه
نهایتا تا یکی دو سال دیگه
آخه یه آدم باید چقدر بدبخت باشه که هر حرفیا مزمزه نکنه و بزنه
آخه ما انسانیم نه حیوان
البته بعضیها از حیوان هم پسترند
موفق باشی آقای مرادی
بایییییییییییییی

پدر قدرت و حب جاه و مقام بسوزه که انسان را به این روز می اندازه
میگن به استناد روایات آخرین تیر شیطان حب مقام و قدرت است و ظاهرا خودش جایی نشته و گفته که هر کسی را نتوانتم به وسیله ای گمراه کنم با حب جاه و مقام به زمین میزنم و کمتر کسی است که از این حربه من جان سالم به در ببرد .
خدایا تو را به حق خون شهدا ما را از این طریق آزمایش نکن .
نتیجه معلوم است !!!

سعید شنبه 31 شهریور 1386 ساعت 07:02 ب.ظ

خدا وکیلی این بابا بد گافی داده اگه احمدی نژاد بفهمه حتما ترتیبش را میده و داغ این حکومت را به دلش میذاره یکی پیدا شه این را به گوش داش محمود برسونه .

سعید جان در حال تهیه یک سی دی از مراسم مورد اشاره هستم به اسم من حاکمم و در اولین فرصت خدمت حاج محمود خواهم فرستاد هرچی می خواهد ازش در بیاد من به تکلیف خود عمل میکنم و به عواقبش هم فکر نمی کنم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد