شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

تا بحال شما با یک طلبه علوم دینی چت کردید ؟

واقعیت امروز جامعه ما این است که با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی بخصوص اینترنت  در فرایند جهانی شدن مخاطبان  بخصوص نسل جوان از پای منبر های چوبی در مساجد  به پای میزکامپیوتر نقل مکان کرده و در فضای بی حد ومرز این رسانه در معرض بمباران  اطلاعاتی از طرف فرهنگ های مادی گرا  قرار می گیرند  .  حوزه های علمیه  ما می طلبد با درک صحیح از این واقعیت اجتماعی ( جهانی شدن یا  فرو ریختن مرز ها از طریق وسایل ارتباط جمعی )  طلبه های را آموزش دهد که بتوانند خلاء ایجاد شده در این رسانه تاثیر گذار را پر  نمایند . به امید روزی که در اطاق های گفتگو ، وبلاگ ها ، سایت ها و پایگاه های اطلاع رسانی  طلاب علوم دینی حضوری پر رنگ  و جدی داشته باشند و از این طریق بتوانند  به امر تبلیغ دین پرداخته و به شبهات پاسخ داده و نگذارند هژمونی فرهنگ سکولاریسم و پلورالیسم بر افکار جوانان این مرز و بوم مسلط گردد . این پیامی است برای شیخ مهدی عزیزم که تازگی کسوت طلبگی بر تن نموده و تمامی طلبه هایی که این مطلب را مطالعه می کنند از طرف یک دوست وبلاگ نویس ،باشد که ایشان و دیگر عزیزان این بحث را جدی بگیرند قبل از اینکه......

نظرات 48 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 17 فروردین 1394 ساعت 11:19 ب.ظ

با سلام
من یکی از داوطبین ازمون پزیرش حوزه هستم
لطفا در مورد گرایش های حوزه توضیح بدین یعنی بعد از تدریس در حوزه در چه شغل هایی میتوان مشغول شد و این رو هم میدونم در این شغل نباید چشم مادی داشته باشم ولی شغل خوب ارزوی هر انسانه
لطفا زودتر پاسخ من رو زودتر بدهید چون وقت کافی ندارم
ممنون انشاءالله اجرتون با صاحب الزمان یا زهرا

سلام دوست عزیز . بابت آینده رشته های حوزی اطلاعات دقیقی ندارم . فقط می دانم که در هشت سال اول معادل فوق لیسانس علوم حوزوی را دریافت می کنید که می توانید جذب بازار کار شوید و در سطح عالی تا درجه اجتهاد پیش خواهید رفت . لطفا با یک کارشناس علوم حوزی مشورت نمایید .

طلبه تنهای تنها سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 09:40 ق.ظ http://yahossein111.ir

سلام علیک آقای مرادی خسته نباشی

وبلاگ خوبی داری خوشم اومد ولی میتونی بهترشم کنی...از شما بیشتر انتظارمیرهآخه طلبه این...تبلیغاتت رو گسترده کن اگه کمک خواستی داداش ما هستیم....واقعا طلبه بودن سخته مسخره های مردم زخم زبوناشون....اونقدر بد طلبه و حوزه علمیه میگن نمیدونم ب کجا میخان برسن ب قول آقای دانشمند خدا آخوندارو از چشم بد محفوظ بداره....آمین




کوچیک شما طلبه تنهای تنها

نیوحرف دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 04:52 ق.ظ http://newharf.ir

سلام موفق باشید

mahdi پنج‌شنبه 25 اسفند 1390 ساعت 01:06 ب.ظ http://1talabe.com

سلام
خسته نباشید
در جهت پیشبرد اهداف فرهنگی و سایبری مشترک مایل به تبادل لینک با شما هستم. در صورت موافقت با نام یک طلبه لینک بفرمایید و اطلاع دهید با چه نامی لینکتان کنم
با تشکر فراوان از همکاری صمیمانه شما

ضمنا تذکرتون واقعا به جاست

سلام دوست طلبه
با کمال میل لینک شدید .
منتظر حضور های بعدی شما هستم .
م. مرادی

غریب اشنا سه‌شنبه 14 خرداد 1387 ساعت 04:37 ب.ظ

سلام بهلول : جنابعالی که با شعر میانه خوبی نداشتی . هر چند که شعر نگفتی بلکه حرافی کردی. باز نصیحت می کنم مواظب باش مصداق ایه فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا نشوی.

بهلول پنج‌شنبه 9 خرداد 1387 ساعت 10:40 ق.ظ

گفته بودم دیگه ساکت میمونم
ولی بازم کرمش اومد تو جونم

گفتم بیام اینجا یه شعر بخونم
می خوام نظر هاتونو هم بدونم


ای عمو، اقا ، اینا حرف مفته
گردن بعضی ها چقدر کلفته

اونا که غین حمدشون غلیظه
خوراکشون قلیونه و ضعیفه

گردنشون مثال یک درخته
درافتادن با اونا خیلی سخته

در عوضش ماها خیلی ضعیفیم
خیلی ریزیم ، یه خرده ایم ، نحیفیم


گردنامون مثل حقوقمونه
آب باریکه مثال یک قلیونه

درسته که سر تو سرا نداریم
خیلی خریم کاری به کارا نداریم

ولی بازم یه چیزا حالیمونه
گلاب به روت یه چیزی بارمونه

من نمی گم من از اماما هستم
من نمی گم من با اماما هستم

مارا نبین هیکلمون چه ریزه
حرفای ما مثل یه تیغ تیزه

حرف میزنیم از دل سوخته مونه
اینا رو می گیم تو دلامون نمونه

غریبه ، آشنا ، مهدی یا که بهروز
جواب باید بدیم هممون یک روز

سربهای داغ تو گلومون میریزن
از دم مارا توی زقوم میریزند

میگن مگه شما زبون نداشتید
میگن مگه عقل و شعور نداشتید

شما باید حرفاتونو میزدید
شما باید جونتونم میدادید


این دعواها سر لحاف ملاست
شتر سواریشون چه دلا دلاست

سنگ کیو به سینه تون می زنید
دست به دل ما هم شما می زنید؟

اینا مارو واسه دعا نمی خوان
میگی نه پس بگو اینا چی می خوان

شما می گید کار اینا درسته
خوردن مال مردما درسته؟

شما می گید اینها خدایی هستند
مردم چرا اهل گدایی هستند؟

اینا می گن دنیای ما روشنه
کی داره هی تو سرما می زنه؟

اگه اینا هیچ مشکلی ندارن
در اتاقهاشونو باز بزارن

آدمهای خوب شما کجایند ؟
فکرمی کنم دنبال ویلاهایند.

اونا که میگید اینها هیچی ندارند
حد اقل هفت هشت تا خونه دارند

مرادی جون ، آقا مهدی ، غریبه
عمرا نفهمید کیه این غریبه

این غریبه هم دل و هم صداته
رفیق و همبازی تو کوچه هاته

ولی چه افسوس که چه دوریم از هم
اون ور جوب این ور جوبیم از هم


کاشکی میشد حرف شما راست باشه
کاش دلم با دل تو راست بشه


فقط اگه یه روزدیدی راست میگم
نگی نگفتی اینو روراست می گم


آقای مرادی اینو واسه خودت فرستادم
نمی خواد رو وبلاگ بذاری


سایه عالی مستدام








بهلول جان سلام
نمی دونم تا بحال توفیق ملاقات با مقام معظم رهبری را داشته ای یا نه ؟

اگه ایشون را از نزدیک ببینی مطمئن هستم که ۱۰۰ ٪ تغییر جهت خواهی داد و تمامی این حرف ها را پس خواهی گرفت و از اینکه همه را به یک شکل می بینی اگه وجدان داشته باشی تاسف خواهی خورد .
شعر قشنگی است ولی این نکته را فراموش نکن که امام راحل فرمودند بزرگترین چماق ها چماق سخن و قلم است . سعی کن این استعداد در در جهت رضایت خداوند قرار گیرد. من نمی خواهم داشتن ویلا و قلیون و ضعیفه را منکر بشم ولی توجه شما را به این سخن امام راحل جلب می کنم که در جواب برخی ها که گفته بودند آخوند ها چنین و چنان شدند گفتند : بگوئید دزد ها آخوند شده اند نه آخوند ها دزد .
این یک چیز طبیعی است که وقتی افراد منفعت و سود را در تظاهر به دینداری می بینند خودشون را به همون شکل و شمایل دیندارها در می آورند تا بتوانند به اهداف خود برسند . من مدافع آخوند ها نیستم ولی با تمام وجود از روحانیت مبارز در خط امام و ولایت دفاع و به این کار خود افتخار می کنم .
حالا که ظاهرا چشم خودت را بر حقایق پیرامون بسته ای و نمی خواهی واقعیت ها را ببینی ولی اگه فرادای قیامت متوجه بشی که خانواده مقام معظم رهبری به عنوان رهبر این نظام از سطح افراد متوسط جامعه هم پائین تر زندگی را می گذرانند چه جوابی جز شرمند گی خواهی داشت؟
باز هم تاکید و توصیه می کنم تلاش کن به هر طریقی ایشان را از نزدیک ملاقات کنی .
موفق باشی

بهلول شنبه 4 خرداد 1387 ساعت 12:05 ب.ظ

آقای مرادی پس شما یه نفر میخواهید که باهم بشینید و به به و چه چه کنید و هندونه زیر بغل هم بزارید و برای هم نوشابه باز کنید. فکر می کردم حداقل شما حرفای من را متوجه هستید. مهم نیست. شما حداقل جواب خودتان را هم ندادید. به همین روش ادامه بدید یعنی میدانید غیر از این هم از شما انتظار نمی رود. مثل ما و شما و آن آقای غریب آشنا جریان کسی است که به یک نفر خبر دهد که فرزند شما منحرف شده و آن شخص هم به جای آنکه برود فرزندش را اصلاح کند به حامل خبر فحاشی و ناسزا کند و او را به بی دینی و خروج از راه دین و حالا هم مغرض بودن بدهند. هر کس در این جامعه از مشکلات و فساد و بدبختی ها حرف بزند یا ملحد است یا ضد دین و خرابکار و عامل اجنبی و چه میدونم از این چیزا .... پس بشینید تا درست بشه کسی که جرات شنیدن واقعیت ها و حقیقت ها را ندارد نمی تواند برای رفع آن هم کاری انجام دهد . شما فقط دوست دارید حقایق زیبای جامعه را ببینید نا واقعیت های تلخ و ناگوار .
از این طریق ما به جمع بندی نهایی نمی رسیم پس تا کارمان با .... ..... و زد و خورد لفظی با عزیزان دیگر نکشیده ما می رویم.
خوش باشید. و خدانگهدار

سلام بهلول
کم آوردی چرا فحش میدی ؟ !!‌
از کدام مطلب به چنین نتیجه ایی رسیدی که ما به دنبال به به و چه چه و هندونه هستیم ؟
اگه دنبال این چیز ها بودم که الان خیلی وضعم بهتر از اینها بود !این را قبول نداری ؟
شما نظر خودت را می دهی و من هم نظر خودم را قرار نیست شما به دین من ومن به دین شما درایم .
چرا اجازه نمی دهید کاربران قضاوت کنند !
همه سوالات عالم جواب داده شده است ؟

((کسی که جرات شنیدن واقعیت ها و حقیقت ها را ندارد نمی تواند برای رفع آن هم کاری انجام دهد . شما فقط دوست دارید حقایق زیبای جامعه را ببینید نا واقعیت های تلخ و ناگوار .))
باز هم تکرار می کنم فکر می کنم جای منو شما در این وبلاگ جابجا شده . من وبلاگ می زنم و اجازه می دهم دیگران بدون هیچ گونه محدودیت بدترین و رکیک ترین فحش ها و نظرات تند را برایم ارسال کنند به عنوان کسی که مدافع نظام ، انقلاب ، راه امام ، شهدا و مقام ولایت قلم می زنم اون وقت شما من را متهم به عدم تحمل شنیدن صدای مخالف می کنید !!!!

مهدی جمعه 3 خرداد 1387 ساعت 01:02 ق.ظ

سلام دوستان عزیز: با توجه به گفتگوهای که بین دوستان گذشت لازم شد یک نکاتی مهمی از قران را خدمت کاربران محترم بیان کنم. اول اینکه انسان منظورم طبیعت انسان ؛ همیشه برای رسیدن به منافعی که مطابق با هوای نفسش می باشد در رفتار و گفتار با عجله اقدام میکند (یدع الانسان بالشر دعائه بالخیر وکان الانسان عجولا)به طوری که قران می فرماید در این حالت؛ انسان همانطور که در طلب خیر اسرار میکند در طلب شر هم اسرار میورزد.این ایه برای سرزنش انسان می باشد چون در ایات قبل امده (ان هذالقران یهدی للتی هی اقوم) انسانی که باید تحت تعلیم قرانی باشد که او را به دین قیم که همان فطرت است دعوت وراهنمای میکند چرا باید اینگونه باشد( برای درک کامل مطلب به تفسیر المیزان سوره اسرا ایه ۱۱ مراجعه کنید)پس باید در رفتار و گفتارمان توجه کنیم که از روی تربیت قرانی باشد والا از روی هوا وهوس عمل می کنیم وحرف میزنیم.نکات بعدی در پستهای بعدی.از خدا میخام مارا در این تربیت قرانی کمک کند.اینم یه بحث تربیتی خدمت کاربران محترم ونونه سفره امشب برادر عزیزم اقای مرادی:سفرتان پر نور باد.(دوستار شما شیخ مهدی)

سلام
از پند اخلاقی و قرانی شما متشکرم .
شیخ تابحال فکر کردی یه مطلب راجب نقد طلبه ها و روحانیت بنویسی از نمونه کارهایی که شهید مطهری کرد ؟
اگه بخواهی خودتون را نقد کنی چی میگی ؟
فکر کنم بهانه خوبی باشد برای مطلب نوشتن .

بهلول پنج‌شنبه 2 خرداد 1387 ساعت 12:19 ب.ظ

سلام علیکم و رحمه اله
دوست عزیز در وبلاگ درسته که من امروز می نویسم شما فردا ولی مثل این میمونه که انگار رودر رو هستیم شما با کسی حرف میزنید هی میگید سلام؟؟؟؟ یعنی چی؟
من از بقیه دوستان میخوام نظر بدند یا اقای مرادی اگه جوابی نیست من برم
سایه عالی مستدام

علیک السلام و رحمه اله و برکاته !
به شخصه برا هرپستی که گذاشتی جواب ارسال کردم .
دوست عزیز جواب هست ولی ظاهرا باب طبع شما نیست .
شهید مطهری یه بحث قشنگی داره در باب سوال و جواب که خیلی جالبه . مثال می زنه میگه اگه برای اولین بار در یک روستا یه موتور ببری و اهالی روستا سوال کنن این موتور به چه دردی می خورد این سوال آنها برای خارج شدن از جهل است ولی اگه فردی موتورش خراب بشه و عصابش را خورد کنه اون وق طرف از سر عصبانیت سوال کنن این موتور به چه دردی می خورد سوال این فرد جواب ندارد چون خودش از هر کسی بهتر می دونه به چه دردی می خورد . احساس من این است که خیلی از سوالات مطرح شده به شکل دوم این مثال می ماند حالا اگه یکی پیدابشه بخواهد به نفر دوم حالی کنه موتور به چه دردی می خورد خودش را به زحمت انداخته .
عزت زیاد

غریب اشنا سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1387 ساعت 02:05 ب.ظ

سلام بهلول عزیز: اول اینکه سلام نکردی این را که قبول داری جزو اداب اجتماعی میباشد ؛این را به حساب فراموشی میزارم در غیر این صورت سلام نکردن وجواب سلام ندادن نشان مغرض بودن شما است؛وبه دنبال ان جدل و قبول نکردن بدونه دلیل گفته هایمان می شود. منم برای چندمین بار شما را نصیحت میکنم جواب هر های هو است ؛اگر به نظر شما حقیقت دکان است؛ بهتر از دکان تفکرات الحادی می باشد؛ ضمنا شما حرف حقیقت در کلامتان به چشم نمی خورد به قول خودتان فقط سه سوال کردی ولی حرفهای دیگرت که خدا کند از روی اعتقاد نباشد بحث را منحرف کرد؛ اما اینکه گفتی اگر اشتباه می کنم یا سوالم اشتباه است خوب اومدی اگر دنبال حقیقت هستی یه گذری به مبا حث قبلی بکن؛ می بینی که به مرور ولی میخواستم با تفاهم خودت به جوابهایی برسا نمت اما فقط جواب دادی ایه وحدیث وشعر نخوان درحالی که میخواستم مبناهای دینی را برات جا بیندازم تا ببینی شاید اصلا سوالت اشتباه بوده اما دریغ از یک لحظه بی غرض بودن وتا زمانی اینگونه باشی شما یا یک جوان فاسد به هیچ نتیجه ای نمی رسیم(سوائ علیهم اانذرتهم ام لم تنذرهم لا یومنون) خودمونی برات بگم یعنی فقط لجبازی می کنیم وهیچ وقت هم هدایت نمی شویم. این تعریفاتی را که بیان کردی وصد درصد مخالف بی احترامیهای قبلت بود تعریف نبود بلکه خود همان بی احترامیهای قبلت بودچون ضم ما یشبه المدح بود. خلاصه مشخصه مقداری تعدیل شدی و تا اداب و ادب گفتمان را رعایت نکنی بحث اینگونه پیش می رود . اینارا برات گفتم متوجه باشی داداشت زرنگتر از این حرفهای است که جنابعالی فکر می کنی مثلا همه چیز گفتم اما جوابم را ندادند. اما در مورد جوابها یتان به این جانب به صورت یک کتاب اونم در قالب حدیث خدا کند مثل گفته های قبلت نباشد و تحریفی در احادیث ایجاد نکنی چون عقلا تفسیر هر حدیثی را از مفسران واقعی می پذیرند نه کسانی که می خواهند خودشان را ثابت کنند؛تازه چطورشده می خواهی به حدیث رو اوری!!!! اقای مرادی و کاربران محترم قبلا گفتم این چیزها را خوب بلدم ( که باید با شرح صدر جواب داد ) ولی حضرت موسی جوابهایی را بیان کرد وفرعون زیر بار حقیقت نرفت ؛شمشیر را از رو بست تا به فرعونیان بفهماند یک من شیر چقدر کره دارد . اگر رعایت ادب گفتمانی شد ادامه میدهیم والا بهلول جان با شما خدا حافظی میکنم . ان الله یهدی من یشا.

سلام دوست عزیز
اینکه اگه دنبال حقیقت هستیم باید از لجبازی دست برداریم و واقعا به دنبال جواب سوال باشیم حرف منطقی است اما باید قبول کنیم که نه من و شما موسی هستیم و نه دیگران فرعون .
وقتی که یک مبلغ دینی الگویی مانند پیامبر (ص ) دارد که بیشترین زجر را در راه تبلیغ اسلام در بین پیامبران کشید چه لزومی دارد که شاهد مثال از جایی دیگر نقل کنیم .
غریبه آشنا من بازهم تکرار می کنم از مباحث طرح شده بین ماها دیگر کاربران استفاده می کنند من و شما و بهلول مهم نیستیم چرا اجازه نمی دهید دیگران نسبت به درستی یا نادرستی اندیشه های ما قضاوت کنند .
مگر این وبلاگ تنها یک کاربر به اسم بهلول دارد که اگر مراعات ادب گفتمانی را نکرد شما خدا حافظی می کنید؟
موفق باشید

شهروند سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1387 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام
اوه اوه اوه .
بحث خیلی تخثثی شده
جا من اینجا نیص
من رفتم که برم یه وبلاگ دیگه
بای بای

بهلول دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 05:35 ب.ظ

جناب غریب آشنا
از حسن ظن حضرتعالی نسبت به خودم کمال تشکر را دارم ما که از اول اذعان کردیم هم بیسوادیم هم از فضلیات چیزی نصیبمان نشده ادعای اسلام و مسلمانی را هم نعوذبالله نداریم که بخواهیم دکان باز کنیم. ولی اگر بیسواد باشم ُ اگر کافر باشم اگر مغرض باشم اگر غرق در شهوات و نفسیات باشم حرف حقیقت مرا باید بپذیرید . شما که مسلمانید ( که در آن هیچ شکی نیست ) و به راه راست مومن خدا چرا وقتی نمی توانی جواب مرا بدهی به فحاشی و تهمت روی می آوری ؟؟؟؟؟ من به شهوانیات تمایلی ندارم ولی فرض کن من یک جوان ایرانی هستم که از راه راست ( راه شما ) دور شده ام . و غرق در شهوات و سکس هستم. ( فرض کن من یک نفر هم فقط در ایران این جوری هستم) جواب من را بده . من که قبلا گفتم اگر سوالم اشتباه است بگویید کجایش اشتباه است اگر هم سوالم درست است جوابم را بدهید. مومن خدا فرزند حق و حقیقت سالک راه انبیا شما که غرق در فضایل هستید چرا من را به دروغگویی وادار می کنید ؟؟؟ اگر نظر و عقیده خودم را صادقانه بیان می کنم در اسلام شما این جوری جواب میدهند؟؟؟؟ اگر بخواهم جوابتان را بدهم باور کنید قد یک کتاب برایت حدیث می آورم ولی نظر جناب آقای مرادی مطاع . به چشم جناب مرادی . ما گردنمان در مقابل حقیقت نازکتر از مو .
بازم تکرار تکرار تکرار .. آقا یکی جواب مارا بده . سوالم اشتباه است یا راه حل جوابم ؟ کدامیک؟
سایه آقایان علما و فضلا و مومنان مستدام

کار بیخ پیدا کرد .
حالا بیا درستش کن .
میترسم فردای قیامت پرینت این وبلاگ را بگیرن و در محکمه عدل الهی به آن استناد کنن و ما را ببرن بیخ بیخ جهنم .
دوستان خدا وکیلی بیائید با هم گفتمان کنیم تا کارمان به کوفتمان ختم نشود .
بهلول حرف قشنگی زدی که گفتی چرا من را به دروغ گویی وادار می کنید !
من فکر میکنم یکی از برزگترین دردهای جامعه ما همین اختلاف بین ظاهر و باطن است که متاسفانه برخی به نام دین به آن دامن می زنند .
طرف تو دلش داره به هرچی ....... فحش میده ولی برای مصلحت روزگار از ۵۰ متری مونده به همون آقا از جاش بلند میشه و دست به سینه تعظیم میکنه !
چرا ما بیشتر از باطن به ظاهر افراد توجه می کنیم؟
چند وقت پیش تو ماه رمضان فلیم طنزی پخش میشد که الان اسمش یادم نیست ولی خیلی قشنگ نشون میداد که طرف میخواست بره از صندوق قرض الحسنه مسجد وام بگیره قبل از رسیدن به مسجد پیراهنش را انداخت رو شلوارش و یه تسبیح هم دستش گرفت .
چرا ؟ آیا از این دست موارد واقعیت های جامعه ما نیست ؟

غریب اشنا شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام بهلول: فکر کنم شما یا اصلا توجه به گفته های خود نداری که خیلی بعید است یا اینکه توجه داری ودر ضمن سه سوال به عناوین مختلف تفکرات ضد انقلابی و الحادی خود را بیان میکنی . داداش اگر برای جایگزینی هر چیزی سریع باید مصداقی را بیان کرد اول باید مبانی هر عمل ورفتاری را طرح کرد وبعد به مصداق خارجی رسید . داداش بهترین جایگزین خود سکس است وبستر مناسبش هم تفکر شما و تفکرهمفکران خودت میباشد و عامل پاکش هم وجود جنابعالی ودوستان شما میباشد. باتوجه به صحبتهای شما به نظر میرسد دنبال حقیقت نیستی فقط دنبال شتهات نفسانی خود هستی دلیل هم دارم نمونه اینکه پیشنهاد دادی با شیخ مهدی ..... وگفتی ببینید من راست میگم یا او . داداش دنبال حقیقت باش نه دنبال شتهیات نفسانیت هر چند به قول خودت بی سوادی این چیزها را متوجه نمی شی. این را هم بدان جواب هر های هو است این را اصلا فراموش نکن. از شیخ مهدی هم خواهش دارم بحث را اینگونه ادامه ندهد این که نشد حرف که می گویند مبانی و دستورات اسلامی را قبول داریم اما حاضر نیست که در ضمن بحث حتا متذکر ان شویم یا اینکه بحث ما اصل روحانیت نیست اما ازطرفی با گفته هایی اصل ان را زیر سوال می برند . از خداوند متعال میخواهم همه ما را هدایت کندوالا ان عذابی لشدید . غریبم اما اشنایم

سلام دوست عزیز
سوالاتی که بهلول مطرح می کند معمولا اساس و پایه آن دچار اشکال است و برای پاسخ به آنها لازم است به باور های مشترک رسید. متاسفانه این نوع گفتمان در جامعه زیاد به گوش می رسد بخصوص جامعه دانشگاهی . من استدعا دارم اجازه دهید به دور از سوء ظن به تشریح و ارائه پاسخ مناسب بپردازیم چون این وبلاگ مخاطبانی دارد که آنها از بحث ما به مراتب بیشتر از خودمان بهره می برند . لذا حرف این است که من ، شما ، بهلول ، شهروند ، بهروز ودیگران مهم نیستیم . مهم این است که از رد و بدل کردن دیالوگ های ما یک اندیشه و تفکر در این بین صیقل بخورد . آهن اگر تحمل سوهان را نداشته باشد زنگ می زند .
در خصوص سواد و بی سوادی هم نظر این حقیر این است که درست است که جامعه باید رشد کند و به قول معروف با سواد شود ولی اندیشمندان هم باید مراعات کنند و به نوعی مطلب بنویسند و یا سخنی را بیان کنند که برای عموم قابل فهم باشد .
ببینید آیا توحید یا معادی که طلبه ها در حوزه بحث می کنند با آنچه در مسجد ارائه می دهند یکسان است ؟
به نظر من این کار بسیار سختی است که انسان بتواند مفاهیم بسیار بلند را در قالب مثال ، داستان ، شعر و ... بیان کند .
موید باشی

بهلول شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 10:09 ق.ظ

یادم رفت این را بگویم
اگه خواستید یک تاپیک برای فرمایش آقا مهدی بگذارید تا ببینیم من راست میگم یا ایشان . اسم تاپیک هم بزارید آخوند یا روحانی !!
سایه عالی مستدام

بهلول جان
رعایت حال کاربران دیگر را هم باید کرد .
فعلا با همین پست بساز
به لطف شما و دیگر دوستان نزدیک به ۴۰ نظر درباره آ ارسال شده است .
در ضمن یادآوری می گردد قصد دارم هر سال کل مطالب را به اضافه نظرات در قالب کتاب وبلاگ شهر من نراق به چاپ برسانم .
این را عرض کردم که دقت شما بیشتر شود .
موفق باشید .

بهلول شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 10:07 ق.ظ

دوستان عزیز
مثل اینکه واقعا داریم از اصل بحث دور میشیم. آقا ما که نمی خواهیم در مورد اصل آخوندها( نه روحانی) و اصل اسلام بحث کنیم بابا چرا هی این شاخه اون شاخه می کنید. عزیز من من یه سوال لری کردم. میگم برای مبارزه بافساد موجود در اینترنت و ماهواره سه عامل نیاز است. اولیش جایگزین اگر این را قبول ندارید که هیچی اگر قبول دارید عرض بنده را به صورت ساده و قابل فهم برای من بیسواد توضیح دهید. جان من هی آیه و حدیث نیاورید ما قرار نیست آیات الهی را نقد و بررسی کنیم. جواب فرمایش شما را نمیدهم تا بحث عوض نشود. ممنون
سایه عالی مستدام

سلام بهلول
یه مثال می زنم شاید مشکل حل بشه .
فضای اینترنت هم مثل فضای یک جامعه است البته به صورت مجازی تصور کنید تعداد بی حجاب های یک جامعه به علت ظهور و بروز آنها زیاد باشد برای رفع این مشکل دنبال جایگزین می گردیم یا اینکه توصیه می کنیم محجبه ها هم از پس پرده بیرون آیند و این جریان یکطرفه را به نفع خود حل کنند . در همین شهر خودمون یه دختر بد حجاب روزی ۲۰ بار از خونه بیرون می یاد و تا شب خودش را در ۱۰۰ جا عرضه می کند ولی ۱۰۰ تا دختر با حجاب متوسط ۱۰ بار از خونه بیرون نمی آن . پس باید گفت فضای جامعه ماخراب است . حرف این است که صاحبان تفکر لذت گرایی اینترنت را در انحصار خود دارند وظیفه هر کاربر مسلمان و دینداری است که جای خود را در این رسانه پر کند و اجازه ندهد دیگران از فضای اختصاصی او در عالم مجازی به نفع ترویج اندیشه و مرام خود استفاده نمایند .

مهدی جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام بهلول: از ارادت خاصی که به روحانیت همچنین اینجانب داری متشکرم به قول معروف : اگر با دیگرانش بود میلی .....چرا ظرف مرا بشکست لیلی . اما در مورد لباس که فرمودید فی نفسه مورد احترام است از شما بعید است اینگونه حرف بزنید همیشه احترام مکان به مکین می باشد برادرم اگر عمقی فکر کنی می بینی به همین لباس هم صاحبان لباس احترام داده اند والا این لباس هم مانند تمام لباسها پارچه ای بیش نیست. اما در مورد اینکه جوانان " تمام شد رفتن پی کارشن برات بگم اولا خیلی بعیدست این نظر شما وهم فکران شما است ثانیا بر فرض محال اینگونه باشد ما موظف به انجام تکلیف هستیم نتیجه با خود خدا شما فکر میکنی باید همه جوانان اهل هدایت باشند!!! اما در مورد س به قول شهید مطهری این چیزها ارمغانهای تفکر الحادی ودنیای بی خدای است ومنو شما انقدر مجذوب شده ایم که در دین هم دنبال چیزها ی میگردیم که مانند س عامه پسند باشد ونتیجه ان انحرافات تفکری است که به صورت تساهل وتسامح مانند خره به جون جوانان می افته و انحرافات عملی پیش میاد اگر دایه از مادر بهتر هستی به جای جایگزین با تفکر س مبارزه کن ومبانی اسلام را توسعه و تبلیغ کن خود به خود با ان تفکرات جایگزین حاصل میشود . موفق باشی به امید روزی که چشمان مبارکت بتواند ما را ببیند وما را تحمل کند چون هزار هم که بد باشیم ما پاسبان از حریم دین هستیم وهر انسان وارسته ای که ببینی به برکت یک روحانی بوده است قبول نداری نمونه بارزش مرحوم دولابی است که شاگرد شیخ جواد انصاری همدانی بوده است. خیر خواه شما شیخ مهدی

غریب اشنا جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 01:52 ق.ظ

سلام بهلول: برای متذکر شدن جنابعالی که به قول خودت مسلمان هستی و به مبانی دین اعتقاد داری خاطره ای را تعریف میکنم که ببینی هر چند شما چشم دیدن هیچ اخوندی را نداری اما به قول معروف گذر پوست به دباغ خانه میافتد. شخصی در شهر نراق نیز همین اعتقاد را داشت و خیلی هم کج دهنی مثل شما به روحانیت میکرد اما دست روزگار کاری کرد که با یک سوختگی شدید در یک شهر غریب از دنیا رفت سوختگی به حدی بود که قابل غسل دادن نبود وقتی جنازه به نراق برای دفن امد باید به جای غسل تیمم می شد ؛ گذر پوست به دباغ خانه افتاد از امام جمعه نراق درخواست شد که ایشان تیمم را انجام دهد ؛ مطمین باش اگر جنابعالی به جای امام جمعه بودی هیچ وقت قبول نمی کردی چون به طور مکرر امام جمعه از او کج دهنی زیادی میشنید ولی بزرگی را ببین که ایشان با تمام احترام اورا تیمم داد وبه اهل بصیرت فهماند که گذر پوست به دباغ خانه می افتد ؛ ( خدا رحمتش کند معذورم نام او را بیان کنم) اما برای اینکه این داستان را باور کنی برای یک دفعه هم که شده از چشمانت خواهش کن که تحمل کند واین داستان را با جزییات از امام جمعه نراق سوال کن؛ باشد که برای همیشه چشمانت تحمل دیدن بزرگان را داشته باش ( فاعتبروا یا اوللابصار) . برادرم بعد از ۱۴۰۰سال که از عمر اسلام میگذرد ۳۰سال است که حکومت تشیع به حاکمیت مرجعیت محقق شده است واین حکومت وانقلاب چه شما بخواهی یا نخواهی تمام ابروی شیعه می باشد پس هرگاه روحانی ویا به قول شما اخوندی از حکومت وانقلاب وحضرات دفاع می کند به خاطر این است که ابروی تشیع وحکومت مهدوی در گرو میباشد و وظیفه من شما است که تمام سعی وتلاش خودمان را بکنیم که هر روز این حکومت به شکوفای برسد و ایه یاس ونا امیدی نخوانیم . اما در مورد اعتقاد شما به اصول به قول خودتان با حلوا حلوا گفتن دهان شرین نمیشه به یکی از اصولی که برات گفتم توجه کنی دیگر در اسلام دنبال چیزی نمگردی که مانند سکس عامه پسند باشد؛داداش اصلا اسلام با تفکرات افراط وتفریطی مخالف است سکس هم افراط در غریزه هست که عامه پسند است. من طبق اطلاعاتی که از دین دارم جایگزینی باتفکر شما از سکس در دین نمی بینم. والله العالم؛ اگر شما جیزی پیدا کردی ما را هم در جریان بزار. متشکرم. در پایان از خدا عاجزانه مخواهم ما را هدایت کند؛طی این مرحله بی همرهی خضرمکن چون خطرات است بترس از خطر گمراهی.

من که کپ کردم .
بهلول تو چی ؟
بهلول نمی دونم چقدر با شخصیت یغمای جندقی آشنا هستی . او شاعری است که هجویات زیادی دارد و در اشعار خود به علما خیلی بد و بیراه گفته . زمانه کاری می کند که این مشتی یغما گذرش به ملا احمد نراقی می خورد و تحت تاثیر اخلاق و منش ملا احمد اعتراف می کند که شعرا هیچ وقت نمی توانند با علما جدل کنند و به قول خودمون کم میاره . بعدش هم اسم فرزندش را احمد می گذارد و او هم مانند ملا احمد صفایی تخلص می کرده است .

بهلول پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 08:54 ق.ظ

سلام غریبه سلام آشنا

در جواب اقا مهدی عرض کنم تبریک چون من هر چند چشم دیدن هیچ آخوندی را ندارم ولی مسلمان هستم و معتقدم لباس شما لباس مبلغین دینی است و قابل احترام ( فی نفسه) و در مورد کار و بار منظور بدی نداشتم . کار که زحمت است و بار همان است که میگوید سر که نه در راه عزیزان بود بار گرانی است کشیدن به دوش . اگر این عبا و عمامه شما در خدمت مردم و اسلام و نه خدمت نظام و آقایان حضرات نباشد بار گرانی است کشیدن به دوش.
هم شما و هم دیگران منظور من را متوجه نشدید. من که نمی گویم باید خودمان را ببازیم اینها اصول است . بحثی نیست ما هم قبول داریم. حرف من چیز دیگری است من میگویم جوانان ما در این ورطه غرق شده اند . تمام شد رفت پی کارش . ببینید دوستان گرامی من با فلسفه و عقاید و دستورات اسلامی و غیره کار ندارم. ما که آنها را نقد نمی کنیم. اقای غریبه آشنا دم شما گرم که حرف ما را در دو جمله زدید. ما یه سوال کردیم. یکی یکی جواب بدید. خواهشا برای منحرف نشدن بحث آیه و حدیث و نقد دستورات و فلسفه اسلامی نکنید . آنها اصول هستند و همه ما به آنها معتقد.
یک کلام ساده و بی شاخ و برگ و حاشیه جواب دهید .
سوال اول : جانشین خوب و مناسب و اسلامی و عامه پسند در برابر سکس و دیگر انحرافات موجود در اینترنت و ماهواره والسلام.

سایه عالی مستدام

بهلول سلام
اسلام دین کاملی است وبرای همه ابعاد اجتماعی زندگی بشتر مستقیم و غیر مستقیم دستوراتی دارد .
ازدواج و پایبندی به خانواده سفارش اکید اسلام است برای جلوگیری از انحرافات جنسی حالا اگه بعضی ها به هر دلیل تنوع طلب هستند و یا مشکل پسند این دیگه مشکل اسلام نیست . باید آموزه های غلط در جامعه را اصلاح کرد .

رکنابادی (روکیه ای) پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 07:53 ق.ظ

علیک سلام

شبی اردیبهشتی ٬ باغ بابام
برای آبیاری رفته بودم

شدم مدهوش عطر باغ سنجد
توگویی توی جنت رفته بودم

نجاتم بوی گاو حاج اسد داد
وگر نه من به رحمت رفته بودم

بنشینید از استعدادتون استفاده کنید
یه کاری بکنید که نون توش باشه
این دوره زمونه همه شیخند برا خودشون

روکیه ای سلام
شعری قشنگی بود .
دلم برای عطر گل سنجد تنگ شده جدا وقت نمی کنیم بریم تو دشت خوش به حالت اگه دیگه آب داشتید خبر کن شاید ما هم ملتزم رکاب شدیم .

غریب اشنا سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 08:40 ب.ظ

سلام: بهلول وکاربران محترم: در کامنت دوشنبه 23اردیبهشت نظرتان را در مورد جانشین بیان کنید تا جواب سوال بعدی بهلول را بگویم.( ابزار مناسب و شخص عامل وپاک) متشکرم. به امید ظهور حکومت مهدوی.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 02:30 ب.ظ

سلام بهلول عزیز: از پیام تبریک وتسلیت شما تشکر می کنم ای کاش دلیل تبریک را مانند تسلیت بیان میکردی بیشتر خوشحال می شدم. اما در پیام تسلیت شما حتما منظورت این است که هم وظیفه ام زیاد شده وهم مسولیتم سنگین شده والا ...... خوب منظورم را متوجه شدی بله نباید در چت واینترنت و ماهواه دنبال هدایت بود ؛ فقط باید از این ابزار کسب اطلاعات نمود نه اینکه تمام فرهنگ وهویت خود را از دست بدهیم . اما در مورد کنار جوانان قرار گرفتن؛ ما طلبه ها می گیم تبلیغ چهره به چهره و جون ارتباط دو طرفی هست خیلی موثر است. اما در مورد هدایت عملی فرمایش شما صحیح است ولی بدان هدایت عملی نیز در ۱۴۰۰سال پیش هم بوده والا این انسانهای سرسخت عمرا به پیامبر ایمان میاوردند.اما در مورد منبر خودت امتحان کن دیگه منبر را با تلویزیون و رادیو مقایسه نمی کنی . همینطور که شماشیخ مهدی را موعظه کردی ما هم شما را موعظه میکنیم وهر دو هم عمل می کنیم ( لم تقولون ما لا تفعلون) ما خودمان واردتر از شمایم ولی همیشه برای متذکر شدن هممان محتاج موعظه ومنبر هستیم؛شما هم همینطور. چون انسان یعنی فراموش کار .از شما و دوستان کاربر التماس دعا دارم برای اهل عمل شدن. ضمنا از اقای مرادی تشکر می کنم که انتقادهاو نصیحتها به این جانب را در نظرات قرار داد؛ بازم از این کارها بکن.

سلام شیخ
معتاد(اینترنت ) شدی رفت پی کارش !
الان دیگه مجبوری هر روز یا حداقل هر هفته سر بزنی ببینی پشت سرت چی نوشتن !
خیال کردی ولت می کنیم .اگه قراره ما را ارشاد کنی باید بیایی تو این محفل ( وبلاگ ) !
البته اگه آدرس منبر را هم لطف کنید برای ادای احترام هم که شده با جمعی از کاربران بخصوص بهلول خدمت می رسیم .
خدا به شما و دیگر طلبه های علوم دینی توفیق خدمت به اسلام را عنایت فرماید .

شهروند سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1387 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام به همه بویژه بهلول عزیز
من کی گفتم بنشین تا بشه ؟
من در کامنت پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت هم خدمت شما عرض کردم از خانواده غافل نشو .
چرا بنشینی ؟
پاشو وایسا .
فرزند خودتو درست تربیت کن .
به همسایه ات تذکر بده .
امر به معروف کن .
نهی از منکر کن .
نترس !
این چیزا که تقیه و ملاحظه بر نمی دارد .
ما داریم تو جمهوری اسلامی زندگی می کنیم .
نباید به قول خود شما برای بقیه الگو باشیم .
ببخشیدا ٬ روم به دیفال ٬ هرکسی باید از خودش شروع کنه و بعد خانواده اش .
اگه بنشینیم تا مسئول و مامور و رئیس و وزیر و وکیل و ... بیاد کارا را راست و ریست کنه ٬ اشتباهه
باید کمر همت را بست .

**********
به شیخ مهدی هم خوش آمد میگم که به جمع ما پیوست .
براش آرزوی موفقیت دارم . چون هرکی رفت تو این لباس ٌ٬ مسئولیتش سنگین میشه .
انشاالله خدا کمکش کنه .
بدرود

بهلول دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 09:50 ق.ظ

با سلام
جناب شیخ مهدی از اینکه در این لباس درآمدید تبریک و تسلیت عرض می کنم . تبریک که معلوم است تسلیت برای اینکه هم کارت زیاد شده و هم بارت . خدا به دادت برسد که مسئولیتت خیلی زیاد شده.
در مورد فرمایش شما که هدایت روی منبر چوبی است نه میز کامپیوتر من با هردوش مخالفم هدایت در هیچکدام از اینها نیست هدایت نسل جوان فعلی در قرار گرفتن کنار آنهاست . هدایت عملی میخواهند یعنی تبلور دستورات و آیات و احادیث در رفتار بالفعل هدایتگر نه باد هوا که همان حرف صد من یک غاز است . هدایت در عمل است به دستورات اسلامی . با حلوا حلوا گفتن دهن کسی شیرین نمی شود حالا میخواهی روی منبر بگو میخواهی توی چت روم . ببین دوست عزیز الان زمانه عمل است یعنی چی ؟ یعنی کاری که پیامبر گرامی اسلام هزار و چهارصد سال پیش کرد یعنی رطب خورده منع رطب نکند. یعنی اگر میخواهی جوان بداند دزدی نکند با حرف و حدیث حالیش نخواهد شد که نخواهد شد که نخواهد شد چه شما بگی چه یک ایت اله چه رادیو چه تلویزیون . از یک گوش میرود از یک گوش در می آید. باید دزدی نکنی خودش می فهمد که دزدی بد است . به این میگویند الگو . این روش موعظه و حدیث برای چهارصد سال پیش کارآمد بود نه حالا.
یک نکته هم برای جناب شهروند .. بشینیم تا همسایه مون خوب باشد .. بشینیم تا بچه مون نرود خانه همسایه و بشینیم تا بچه مون ماهواره نبیند ... بشینیم تا بشه ...
سایه عالی مستدام

غریب اشنا دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 ساعت 12:49 ق.ظ

سلام بهلول: اگر ایات و روایاتی را بیان میکنم به خاطر اینه که مبنای فکری ما شیعیان از همینها ساخته شده است پس به من خورده نگیر ؛ اگر هم قبول نداری صریح بیان کن تا مباحث را طوری دیگر بیان کنم. اما جانشین: با توجه به مبانی فکری ما لذات انسان منحصر به لذات مادی وحواس پنجگانه نمیباشد واز طرفی اگر در لذات مادی غرق شویم درک لذات دیگر را از دست میدهیم پس باید لذات مادی ما محدود باشد و ان را خداوند بیان کرده همون خدای که تمام عالم را خلق کرده وبهتر از عقل ناقص ما میدونه مصلحت ما در چیست. با این مبنای فکری هنرمندان در حوضه های مختلف( فیلم؛ تائتر؛انیمیشن؛و غیره) پا بر این عرصه بگذارند و برنامه های خود را ارائه دهند هر چه که با این تفکر ایجاد شد همان جایگزین است.ما وظیفه را انجام دادیم اما دیگران چی نمونه ان سینمای ما که اکثر اثرهای هنرمندان ما برگرفته از تفکر لذت گرای مادی است؛بهلول جان هر عملی که من وشما انجام میدهیم بر گرفته از مبناهای فکری ما است( کل یعمل علی شاکلته)اما چکار کنیم که ما تمام لذات را در حواس پنجگانه می بینیم به قول علی (ع) الناس ابنائ الدنیا ) ما انسانها فرزندان این دنیا هستیم یا به قول قران اکثرهم لا یعقلون ؛لا یشعرون اکثر انسانها فهم واقعی وشعور واقعی ندارند؛ ببین در دنیای پیشرفته ما چه میگذرد. اگر هر یک از ما در عرصه ای که قرار داریم مبانی تفکری را با دقت بررسی کنیم وطبق ان رفتار خود را انجام دهیم جایگزینها را به وضوح خواهیمدید .یک مبنای دیگر برات بگم که اگر این مبنا را دنبال کنیم اصلا جوان ما به خود اجازه نمیده که به سمت سکس وامثال ان برود واین چیزها برای او جذاب باشد . این یک مبنای اخلاقی است که در ادیان منحرف شده قایل هستند که انسان اگر دچار رذائل اخلاقی شد بائد در سدد اصلاح در بیاید اما تفکر ناب اسلامی ان استکه اصلا انسان نباید در رذائل اخلاقی بیفتد؛ که همان پیشگیری قبل از درمان ؛همه عقلا نیز این قاعده را قبول دارند. نظرت را بیان کن استفاده کنیم. موفق باشی بهلول عزیز

[ بدون نام ] یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 10:47 ب.ظ

سلام دوستان عزیز: شما و خود را دعوت می کنم به تقوای اللهی احترام همدیگر را حفظ کنیم تا باعث کدورت وایذای مومن نشود حتا در این فضای مجازی تا بتوانیم از نظریات همدیگر استفاده کرده وبه نتیجهای خوبی برسیم چون سرمایه زندگیمان که همان عمر است را صرف این مباحث میکنیم و نشیم مثل تاجری که سرمایه اش را از دست داده ولی به سودی نرسیده. از شیخ مهدی عزیز تشکر می کنم شجاعانه وارد مباحث شد؛ نصیحت خواستی برات میگم ادعای خیلی بزرگ کرد ی که گفتی بنده عشقی و از هر دو جهان ازادی باید ثابت کنی؛ عزیزمی. از جمع بندی که بین نظرات کردی سعی مکنیم استفاده بکنیم چون حقیقتی است انکار ناپذیر. اقای مرادی مطمئن هستم منظور شیخ مهدی؛ ما جوانهای ایرانی هستیم که از محراب ومنبر ومسجد دور شده ایم نه ان جوانهای که شما بیان کردید چون انها نه محراب دارند ونه منبر ونه مسجد به خاطر همین به میزهای کامپیوتر پناه برده اند.ولی ما چی!!!!!!

سلام .
جالا که ما از محراب و منبر دور شدیم و مثلا رفتیم استادیوم نباید نماز جماعت را تو زمین فوتبال خواند . زمین فوتبال قبله ندارد .
اگه قبول داریم که به هر دلیل جوان های ما میز کامپوتر را به مسجد ترجیح داده اند چرا نباید کاری کنیم که ارزش نماز جماعت و اجتماعات دینی را درک کند ؟‌
حرف این است که یه مبلغ وظیفه دارد دنبال عوام بدود و هر کجا که شد او را به دین و اخلاق دعوت کند نه اینکه بشیند و بگوید مردم وظیفه دارند خدمت ما برسند و اگه رسیدند ما هم روایتی می خوانیم و موعظه می کنیم .

بهلول یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 10:02 ق.ظ

ممنون از نظر لطفتان
بزودی برای شمانظر خودم را می نویسم
سایه عالی مستدام

شهروند یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 08:59 ق.ظ

بهلول جان سلام
ببخشید قصد جسارت نداشتم
آخه شما فرمودید : یه جایگزین برای سکس معرفی کنید .
سکس به جای خودش و از راه حلال تامین می شود .
آن سکس که شما می فرمائید منظور جنبه غیراخلاقی آن است .
خوب ٬ حتما شما جبر و اختیار را قبول دارید .
اینکه انسان در انجام کارها مختار است و نتیجه کار او منجر به عذاب یا ثواب خواهد شد .
حال اگر قرار باشد دولت زمینه فساد را کاملا حذف کند ٬ پس دیگر شما مجبور خواهی بود آدم پاک و درستکاری شوی .
بنابراین اختیار از شما سلب می شود .
پس بهشت و جهنم هم معنی خود را از دست می دهد .
دیگه از این ساده تر نمی تونم برات بنویسم
*************
در انتخاب همسایه ات هم بیشتر دقت کن که بچه ات پا ماهواره اش نشینه . ها ها ها ها ها.......
به خاطر همینه که روایت داریم از معصوم (ع) به این مضمون که دینداری در آخرالزمان از نگه داشتن حبه آتش گداخته در دست سخت تر است .
*************
امیدوارم مطلب را رسونده باشم .
عزت عالی مستدام

مهدی یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 ساعت 12:18 ق.ظ

سلام به شما دوستان عزیز: گفتید در بحثتان وارد شوم و در لفافه خودم را معرفی کنم . گفتید بی انصافی است که کنار وایسه وتماشا کنه . هر چند بعضی از شما میانه خوبی با شعر ندارید . فقط یک بیت فاش میگویم و از گفته خود دلشادم ... بنده عشقم و از هر دو جهان ازادم منم شیخ مهدی قبلا خدمتتان عرض کردم اگر درپشت میزهای کامپیوتر دنبال هدایت هستید محقق نمی شود هنوز هم هدایت با منبرهای چوبی است. اما یک جمع بندی بین نظرات مختلف میکنم اگر صحیح نبود راهنمای کنید: مشکل اینجا است که بعضیها خیلی کلی نگر و فقط از مبانی بحث میکنند وبعضی دیگر جزیی نگر و فقط از امور جزیی.به خاطر همین هر چه بیشتر بحث میشود به همدیگر نزدیکتر میشوید. جنگ هفتاد ودو ملت همه را عذر بنه...چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند؛ سعی کنیم مبانی تفکری را مستحکم کرده تا بتوانیم در جزییات مباحث خوبی را ارایه دهیم واز حق وحقیقت به سمت افسانه نرویم. اما در مورد نصیحت و به قول شما دوست عزیز..... هر چه میخواهد دل تنگتان بگویید سعی میکنم گوش شنوای خوبی باشم وازشما میخواهم بیشتر من را نصیحت کنید. اما اقای مرادی انتقادهای که از این جانب میشود را در این سفره ای که پهن کردی بزار تا منم خودم را اصلاح کنم. همه شما را به خدا میسپارم و خدا کند شما از اولین کسای باشید که با میزهای کامپیوتر هدایت میشوید ؛ ما که بخیل نیستیم.

سلام شیخ مهدی
یه کتاب معرفی می کنم برو حتما در کنار مطالعاتی که داری بخوان بد نیست .
امپریالیسم سایبر نوشته بوسا ابو . ترجمه دکتر پرویز علوی انتشارات ثانیه .
اون وقت می فهمی فرق بین منبر چوبی و اینترنت چیست و اینکه چرا ما داریم خودمون را دق می دیم که ای بابا دنیای سایبر مبلغ سایبر می خواهد .
آمار داری در دنیا روزانه چه تعداد انسان مسلمان میشه ؟
امار داری چند درصد از این تازه مسلمانان شیعه هستند ؟
طرف از چاله در اومده افتاده تو چاه ، مقصر کیست ؟
شیخ مهدی این سفره را ما پهن کردیم ولی باور کن تو خونه نون نداریم . نونش با شما طلبه ها . چون نون شما شبهه نداره ولی از ما معلوم نیست .

بهلول شنبه 21 اردیبهشت 1387 ساعت 11:52 ق.ظ

جناب آقای شهروند و آقای غریب آشنا

اول برای اینکه خلط مبحث نشود اجازه دهید یکی یکی به مسائل بپردازیم البته اگر آقای مرادی اجازه میدهند چون این وبلاگ ایشان هست.
دوما بفرمائید من کجا در جا زده ام ؟ پافشاری و اصرار در یک عقیده و یا سوال آیا درجا زدن است ؟ خواهش میکنم روشن بفرمائید تا تکرار نکنم ( درجا نزنم) . ممنون

چیزی که من هنوز از حرفهای شما و آقای مرادی متوجه نشده ام (شاید هم کند ذهن باشیم) جواب این حرف بنده است که آقا ما که میخواهیم با اینترنت و ماهواره مبارزه کنیم چند عامل نیاز دارم :
جانشین مناسب --- ابزار مناسب ---- شخص عامل و پاک و سالم
شما یکی یکی برای اینها جواب بفرمائید چرا هی شعر و آیه می اورید. یک کلام که من بیسواد بفهمم به صورت ساده جواب بدید.

دوست عزیز ظاهرا شما یا بیخبرید یا خودتان را به آن راه زده اید. آیامیدانید چند درصد مسئولین عزیزی که قرار است با ماهواره و اینترنت مبارزه کنند و جایگزین برای آن پیدا کنند از ماهواره آن هم به تعداد چند عدد در منازل (بیوت) گرامیشان استفاده میکنند و جالب اینکه از کانالهای گوگول مگولی هم بیشتر استفاده میکنند. اقای مرادی هم در یکی دیگر از تاپیک ها فرمودند مثل شما که مااز خودمان شروع کنیم . اخه عزیز من فرض بگیریم که من و شما و چند نفر دیگر هم استفاده نکردیم ( که البته می شود پاک کردن صورت مسئله ) کسی که باید مبارزه کند که ما نیستیم . همان هایی هستند که چند تا چند تا آنتن و خط اینترنت پر سرعت در خانه هایشان دارند که البته اگه مبارزه کنند که میشود تف سربالا !!! حالا فرض بگیرید من نگذاشتم بچه ام آنتن ماهواره ببیند . اگر رفت خانه دوستش دید چه ؟؟ نکند میفرمائید درب خانه را قفل کنیم هان؟؟؟ من نمیدانم چرا شما اصرار دارید این مشکلات را به خارجی ها و نظام سلطه و این چیزها ربط بدهید . بابا ما هرچی بدبختی داریم داخلی است از فساد و بی لیاقتی مسئولین نظام است .
ببین دوست عزیز مسئله اصلی این است که اگر یک جوان با یک عکس یا فیلم مستهجن روبرو شد نیازی به نگاه به آن نداشته باشد. که بر میگردد به همان جایگزین. آیات و احادیث و تئوری و اندیشه و فلسفه اسلامی و خانواده و احساس مسئولیت و آینه نگاه کردن و ...اینجا کار ساز نیست که نیست اینجا ما نیاز به یک مقوله فیزیکی داریم که فقط با همت و مساعدت و لیاقت !!! و صرف هزینه مالی (پول اقا جان پول) میسر میشود. مقوله ای که جوان آن را لمس کند . عزیز دلبندم این حرفای قشنگ که به درد جوان ما نمی خورد . ما که در یک مدینه فاضله زندگی نمی کنیم این حرفای قشنگ که بین من و شما و در بین کتب شیعه و اسلامی رد و بدل میشود مثل یاسین است که به گوش .... می خوانیم . مومن خدا چرا به واقعیت ها نگاه نمی کنید یک کم واقع گرا باشید. محیط باید سالم و پاک باشد که اگر جوان ناپاک و ناسالم هم به ان وارد شد بقیه او را اصلاح کنند در صورتی که الان برعکس است و اگر هم یک سالم وارد شود بقیه خرابش میکنند.
ببخشید روده درازی کردم
سایه عالی مستدام

سلام بهلول
من به داشتن دوستان و کاربران حساسی چون شما افتخار می کنم .
خدا خیرتان دهد با آمدن شما و دیگر عزیزان وبلاگ جان گرفت . تا مدتی ما می نوشتیم ودیگران می خواندند اما ظاهرا حالا شما می نویسید و ما می خوانیم .
اما جواب سوالات شما .
ما با اینترنت مبارزه نمی کنیم بلکه از این وسیله ارتباطی سهم خود را طلب می کنیم. حرف بنده این است که اینترنت و ماهواره یک ابزار است که متاسفانه در دست دشمنان ما قرار دارد و به قول شما هم نمی شود جلوی سیگنال های آن را گرفت بچه از خانه همسایه هم که شده دریافت می کند .قرار نیست چیزی جایگزین آن شود قرار است ما هم در دفاع از تاریخ ، فرهنگ ، دین و اعتقاداتمان در این شبکه حضور داشته باشیم .

غریب اشنا جمعه 20 اردیبهشت 1387 ساعت 07:52 ب.ظ

سلام: شهروند عزیز به نکته خوبی اشاره کرد( خانواده) اما دوباره توجه شما را به ان تفکر عرشی جلب میکنم. امیر حکمت شاه نجف فرمود: تعجب می کنم از کسی که خودرا نشناخته وخود را اصلاح نکرده میخواهد دیگران را بشنا سد واصلاح کند. پس قبل از خانواده خود شناسی وخود سازی تا اینکه چوپان دروغ گو نشویم. اما درمورد شیخ مهدی که تاحالا تو مباحث توجهی به اونکرده بودم :از شیخ مهدی هم مخیام اینگونه باشدنشه مصداق: واعظان چون جلوه بر محراب و منبر میکنند ...... چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند. با شیخ مهدی خیلی صحبتها دارم و اگر تا به حال وارد مباحث نشده منم از او دعوت میکنم ولی ازت خواهشمندم در لفافه خودت را معرفی کن. با عقل قاصرم متوجه شدم کاربران خیلی خاطر خاتند والا انتقادی ازشما ویا ...... عظر خواهی میکنم . توراه حق را برو و ما راهم دراین راه یاری کن چون بخواهیم یا نخواهیم راهتان حق است . سایتان مستدام

شهروند پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام
می بینم که بهلول حسابی داره درجا می زنه .
می خوام کمکش کنم
ببخشید من نمی دونم تو چه سن و سالی هستی
ولی یه چیزی را ازش غافل نشو
اونم «خانواده» است .
اگر تک تک خانواده ها در قبال فرزندانشون احساس مسئولیت کنند محلات و شهرها و استانها و در نتیجه کل کشور احساسا مسئولیت خواهند کرد .
درست است که مسئولین فرهنگی هم باید کاری بکنند .
ولی شروعش از خانواده است .
شما فرزند خودتو طوری تربیت کن که برای فردا بشه یه مسئول فرهنگی مملکت .
بسم الله
فکر کردی اینها که مسئولند از کرات دیگه اومده اند ؟
نه والله
اگه خوب نگاه کنی می بینی که خیلیهاشون از دور و بر خودتند .
**************
من فکر می کنم منظور آقای مرادی هم از طرح این مبحث این بوده که شیخ مهدی را وارد عرصه وبلاگ کند
امیدوارم موفق شده باشه
**************
آقای مرادی
حالا آی دی شیخ مهدی هیچ ٬ لااقل اگه به خاطرش با کسی بحثت شد ٬ بیاد ازت دفاع کنه .
بی انصافیه کنار وایسه و تماشا کنه . نه غلام ؟

سلام
فکر نکنم کنار ایستاده باشه .
خدا میدونه !!

غریب اشنا پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 12:40 ق.ظ

سلام بهلول عزیز: به مطلبی که قبلا بیان کردی توجه کن (اینکه ما چند نفر خوب در بین هزاران..... که نشد دلیل که این ابزار را به دست همه دهیم) پس صورت مساله را پاک نکردم ما بخواهیم یا نخواهیم این ابزار در اینده به طور وسیع تری در زندگیمان وارد می شود.برای اصلاح ودر اختیار گرفتن این ابزارات باید با نظام سلطه مبارزه کرد تا همه تفکرات وروشها بتوانند به طور مساوی فعالیت کنند نه اینکه هزاران سایت فلان اما اگر فقط یک سایت با تفکرات ناب شیعه بخواهد فعالیت بکند تمام تبلیغات جهانی علیه ان و دراخر حذفش میکنند. اما درمورد خوب اگر منظورت عصمت است هیچ کس نه ادعا دارد ونه میتواند ادعا کند پس بیا با انصاف درصد گیری کن( الانصاف نصف الایمان) در مورد بی کفایتی بعضی از داخلیها بر منکرش لعنت ؛ دست به دلم نزار که بغض گلوم را گرفته که چه ضربه هایی داریم می خوریم. تو مو می بینی و من پیچش مو............. درمورد جایگزین سکس هم تا ما ازقران و اشعار حکیمانه سر در نیاوریم از جایگزین خبری نیست. در مورد بستر مناسب( باز توجه به صحبتهای قبلی کن: اولین چیزی که لازم دارد بستر مناسب کو؟؟ سراغ دارید؟) بیشتر به جمله ای که مسخره کردی توجه بکن این یک مبنای فکری عرشی است. عیب کسان منگر واحسان خویش ......دیده فرو بر به گریبان خویش. ایینه روزی که بگیری به دست ...... خود شکن ان روز مشو خود پرست.تشکر می کنم از نظر لطف شما ولی بی سوادها باید خودشان را بالا بیاورند. یک نصیحت بشنو از من کاندران نبود غرض:ما برای وصل کردن امدیم ......نی برای فصل کردن امدیم

سلام غریب آشنا
از پاسخ روان و روشنی که ارائه دادید نهایت تشکر را دارم .
درست است که بی سواد ها باید خود را بالا بیاورند ولی با سواد ها هم باید مراعات کم سواد ها را بکنند این هنر مردان بزرگ است .
همه ما در این فضا برای آموختن و به نقد گذاشتن اندیشه هایمان وارد می شویم . همین که کاربران نظرات خود را ارسال می کنند در واقع یک گام برای آموزش برداشته اند .
موفق باشید .

بهلول چهارشنبه 18 اردیبهشت 1387 ساعت 02:07 ب.ظ

سلام
دوست عزیز اگر ما نمی توانیم مسئله ای را حل کنیم که نمی شود آن را پاک کنیم بنابراین نمی توانیم مسئله ماهواره را به خود غربی ها برگردانیم.
در مورد تعداد آخوندهای خوب بنده در صد آن ها را عرض کردم یعنی می شود در هر هزار نفر یک نفر نصفه و نیمه خوب پیدا کرد که اگر دلیل بخواهید عرض میکنم که چرا آن یک نفر هم خوب نیست.
درمورد تفکر شیعه جوانان داخل و خارج و اینها بحثی ندارم من با بی کفایتی داخلی و مشکلات داخلی کار دارم این اقای مرادی بودند که پای آنها را به بحث باز کردند بماند.
در مورد جایگزین خوب و دلپسند برای سکس و دیگر مسائل این سوال من بود . سوال من را به خودم برنگردانید. !!!!!!
در مورد بستر مناسب . عزیز جان من نه راه (هال) هستم نه راهرو . عزیز من هر کسی را بهر کاری ساخته اند و هر کسی باید کار خودش را انجام دهد. مسئولش باید به فکرش باشد. این که نمی شود اگر کسی انتقادی می کند به او بگویند خودت بیا انجام بده مثل این می ماند که یک نفر بچه اش را ببرد دکتر و آقای دکتر (بی لیاقت و غیر متخصص) با تجویز اشتباه باعث کور شدن او شود و وقتی به او اعتراض بکنند بگوید اگر می توانید شما بیایید طبابت کنید و اگر نه خفه شوید. مسئله دیگر اینکه باید عرض کنم بستر مناسب کار یک روز و دو روز نیست بستر رشد انسانهای پاک کاری است که به سالها و شاید چندین دهه بر می گردد. در ضمن کی گفته که من می خواهم بستر مناسب ایجاد کنم ؟؟؟ کسایی که این بستر را خراب کرده اند چشمشان کور (هندقشون درآد) خودشان بیایند درستش کنند.
در آخر ببخشید که من نه شعر بلدم نه ایه قران . و نه از شیخ شبستری و چالش و این چیزها سر در می آورم.
بی زحمت گلاب به روتون ساده بنویسید که اگه چهار تا بیسوات مسل من خوند بطونه سر در بیاره.
سایه عالی مستدام

بهلول
کسایی که این بستر را خراب کردن دارن نفعش را می برن تو انتظار داری خودشون بیان درستش کنن . این منطق درستی است؟
اگه اعتقاد داری که چیزی خراب شده باید خودت آستین بالا بزنی و هزینه این کار را هم بپردازی .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1387 ساعت 12:07 ق.ظ

سلام: بهلول اولندش: اینترنت وماهواره پیشکش خود غربیها اما منظور از هزاران حتما طبق امار حوزه علمیه کمتر از صد هزار نفر است.اما در مورد چند نفر خوب خیلی بعید است! با این همه تبلیغات علیه تفکر شیعه به طوری که بعد از شکست اسراییل از حزب الله روزی یک کتاب علیه شیعه فقط از طرف وهابیت نوشته می شود ولی هر روز تفکر شیعه در جهان با سرعت زیاد منتشر می شود. به نظر شما فقط چند نفر خوب! دومندش:شما که از غنی بودن اسلام خبر داری یک جایگزین از سکس بیان کن. اما برات مختصر بگم تازمانی که تفکر ما انسانها مانند قوم حضرت موسی باشد که می گفتند ما به خدایت ایمان نمیاوریم تا اینکه او را ببینیم(بقره ۵۵)ما هم در دین دنبال جایگزین سکس می گردیم.حالا به قول امیر بیان امیرالمومنین حق را شناختی اهلش را هم می شناسی.اما در مورد بستر مناسب؟ بهترین ومناسب ترین بستروجود خودت است که هم راه هستی وهم راهرو: ان الانسان علی نفسه بصیره و لو الغی معاذیره. حکیم سبزواری چه زیبا گفت: در جستن جام جم بسی پیمودم.... روزی ننشستم و دمی نقنودم . زاستاد چو وصف جام جم بشنودم..... خود جام جهان نمای عالم بودم. یا به قول شیخ شبستری: جهان انسان شد و انسان جهانی.... از این پاکیزه تر نبود بیانی

سلام دوست بی نام و نشان
حالا شد .
اینه کارکرد صحیح وبلاگ نویسی .
بهول حالا نوبت تو است یا تو پیروز این میدان خواهی شد یا این دوستمون که بوش میاد طلبه هم باشه .
ما اگه قرار باشه فرهنگی را صادر کنیم ابتدا باید خودمون مباحث تئوری آن را به چالش بکشیم .
موفق باشید .

بهلول شنبه 14 اردیبهشت 1387 ساعت 05:08 ب.ظ

همشهری عزیز من به نظر دیگران احترام میگذارم و شرمنده که بدون اجازه از طرف شما نقل قول کردم ولی بحث اصلی من که آقای مرادی به آن عنایت نفرموند این است که اینترنت و ماهواره ابزار قدرتمندی است که نباید به دست نااهل بیفتد ولی اینکه ما چند نفر خوب در بین هزاران نفر آخوند دیگر داریم که نشد دلیل که ما این ابزار را به دست همه بدهیم. ما اگر قرار است به قول شما با کوران امواج رسانه ای ماهواره ها مبارزه کنیم قبل از این ابزار و وسایل ( اینترنت و چت و ماهواره ) به دو چیز نیاز داریم . اول اینکه باید چیزی داشته باشیم که به جای آنها به مردم ارائه دهیم دوم اینکه آدم صالح و پاکی پیدا کنیم که اینها را در قالب آن ابزارها به مردم ارائه دهد . مثلا می خواهیم چیزی را جایگزین سکس در اینترنت کنیم بسم اله اول بگویید اینکه چه چیزی را می خواهیم جای آن قرار دهیم در ثانی کدام مسئول پاک و سالم میخواد اینکار را بکند.مرد حسابی فکر کردید من از فرهنگ بالا و غنی اسلام بیخبرم ؟ مگر ما میخواهیم خودمان را گول بزنیم. مگر مسائل سکس و بی بندو باری که ازهمین رسانه ها به جوانان ما تزریق شده و تا مغز استخوان ریشه دوانده را می توانید با موعظه در چت روم ها درمان کنید ؟ اصلاح نسل و شکوفایی اولین چیزی که لازم دارد بستر مناسب است . کو ؟؟ سراغ دارید؟ مسئله جامعه ما مسئله دوران عصای کور دزدیدن است . سخن کوتاه کنم فقط این را از امیرالمومنین روایت کنم که در جنگ گفت : مردم آنها در کفر خود متحدند ولی شما در حق خود نیستید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل در ضمن از آقای مرادی هم تشکر می کنم که نظرات بنده را دیگر سانسور نمی کنند.
سایه عالی مستدام

بهلول سلام
یه سوال
جوانان لبنانی بیشتر در معرض تهاجم فرهنگ مبتذل غرب و سکس و پرنو هستند یا جوانان ما ؟
شاید یه روزی ما برا اونها الگو بودیم ولی به جرات می توان گفت الان اراده و شهامت آنها به پشتوانه نیروی ایمان برای ما شده الگو .
اعتقاد دارم اگه امروز جنگی در بگیرد به مراتب جوانان آماده به شهادت بیشتری نسبت به اول انقلاب داریم .
تا محرم و عاشورا را داریم مطمئن باش سکس و بی بندباری در مغز استخوان جوانان ما رسوخ نخواهد کرد . اشتباه نکن . نمی گم تاثیر نمی گذارد میگویم تا مغز استخوان تاثیر نخواهد گذاشت .

بهلول پنج‌شنبه 12 اردیبهشت 1387 ساعت 12:07 ب.ظ

اولندش که من نقل قول کردم از طرف همشهری دیما که اون کافی بوده که اون کارو میکرده نکنه شما آقای کافی را با آقای کروبی و اقای ابطحی و آقای ..... کنار هم قرار میدهید .

بهلول سلام
حرف من در این مطلب این است که اگه کسی قصد دارد در دنیای دیجیتال و رسانه زندگی کند و با جهان هم ارتباط داشته باشد نباید از ابزار جدید غافل باشد . الان در کشور ما باید هر مرجع تقلید یا حد اقل حوزه علمیه قم به فکر داشتن یک شبکه تلویزونی باشد نه اینکه مردم را در کوران امواج رسانه ایی ماهواره ها تنها رها کنند و دل خوش کنند که اگه اومدن مسجد براشون دین خدا و پیغمبر را تشریح خواهیم کرد .
از شما و دیگر بزرگواران خواهش دارم بحث را از مسیر اصلی با نگاه سطحی به عملکرد یک یا چند نفر سودجو و فرصت طلب خارج نکنید .

بهلول سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1387 ساعت 01:51 ب.ظ

جناب آقای مرادی
جالب است واقعا از شما بعید است اینقدر بیخبر باشید . به قول دوستمان آقایان حضرات یاهو مسنجر را قورت داده اند میدانید چرا؟ چون در آنجاست که هرکس محتوای درونی و اصل خویش را بدون آنکه شناخته شود بروز میدهد و وای برآنکه اگر پرده برافتد و اگر شما بدانید آقایان حضرات در مورد چه مسائل دلنشینی چت می کنند فکر کنم نماز و روزه ات را هم ترک کنی. یه بار فکر نکنی آنها دیگرانند و آنها کم هستند و آنها اینها نیستند نه اصلا آنها همین ها هستند و جالب است بدانید تازه مزه اش زیر دندان آقایان حضرات رفته است.
این اولندش.
دومندش که مرد حسابی اینها همین جوریش با بی لیاقتی و فساد و هزار مشکل دیگر که دارند با حضور فیزیکی مردم را از خدا و پیغمیر هم دور کرده اند. حالا شما میخواهید پای اینها را با اتاقهای چت هم باز کنید تادر محیط سایبر نتیک هم مردم را بی ایمان و خدا کنند ؟ میشود مثل گل بود به سبزه نیز آراسته شد. حرف شما مثل این است که بگویید آقایان حضرات به مراکز فحشا( خانه های عفاف) تشریف ببرند تا با حضور در آنجا نیز از خطر گمراهی جوانان جلوگیری کنند. هر چند شاید هم حضور داشته باشند و ما خبر نداریم مثل میخ اسلام و سرزمین کفر !

سومندش ......... هیچی ولش کن با این حبی که شما در دل نسبت به این اقایان دارید بعید میدانم حرف منطقی بپذیرید
این هم نظر ببینم بازم میگی من نظر شمارا نخواندم و آن را در
وبلاگ نگذارید ؟؟؟؟؟!!!!!!!
بهلول

بهلول
سلام
من هم فکر کنم با بغضی که شما دارید بعید است واقعیت ها را بپذیرید .
خدا رحمت کند مرحوم کافی را جوانان را از کنار همین فحشا خانه ها جمع می کرد .
در یک جای مطلب اشاره دارید اینها فضای سایبر را در نوردیده اند و در جای دیگر توصیه می کنید پای اینها را به اطاق چت باز نکنیم بلاخره کدام حرف شما درست است ؟

دوست یکشنبه 8 اردیبهشت 1387 ساعت 05:58 ب.ظ

سلام
آقای مرادی سر به دلیجان بیست که زدید؟
http://www.delijan20.blogfa.com/post-9.aspx
شما نمی خواهید نظری بدهید؟

علیک سلام
در وبلاگتان نظرم را درج کردم .
موفق باشید .

[ بدون نام ] یکشنبه 8 اردیبهشت 1387 ساعت 03:28 ب.ظ

در وبگردیهای روزانه به نقل خاطره ای زیبا از شهید مظلوم دکتر بهشتی رسیدم که ارسال انرا برای این وبلاگ وخالی از لطف ندیدم ..به قول علما اندکی تامل و تدبر جایز است . البته در نراق ما افراد صبور و منطقی و کم حرف و پر عمل به وفور یافت میشوند :
یکی دو روز قبل اعلام شده بود، جلوی دانشکده فنی دانشگاه تهران هم روی مقواهایی نوشته بودند:
جلسه پرسش و پاسخ پیرامون حوادث و اتفاقات اخیر با حضور آیت الله دکتر بهشتی
زمان: روز شنبه 4/12/58 از ساعت 17
مکان: سالن آمفی تئاتر دانشکده فنی
خیلی ها خودشان را برای چنین برنامه‌ای آماده کرده بودند. بیشتر از همه، ضد انقلاب ها منتظر بودند تا در چنین برنامه‌ای، به اهداف خود که تخریب دکتر بهشتی بود، برسند. به همین خاطر بود که بچه‌های چادر وحدت، از آن چه که امکان داشت در این مراسم پیش بیاید، هراس داشتند.
حدود یکی دو ساعت قبل از شروع مراسم و آمدن دکتر بهشتی، ما که شاید حدود 15 نفر بیشتر نمی‌شدیم، برای پیش گیری از حوادث، در ردیف جلوی صندلی های سالن نشستیم.
هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می‌شد. قیافه‌های همه به خوبی نشان می‌داد که از گروه‌های چپی یا مجاهدین هستند. غالب دخترها، بی‌حجاب و نهایتا با تیپ ظاهری مجاهدین بودند. اصلا دختر مسلمان چادری بین شان به چشم نمی‌خورد.
صندلی ها کاملا پر شده بود که آیت الله بهشتی از درِ پایین، کنار ردیف اول وارد شد. ما صلوات فرستادیم ولی همهمه‌ای در سالن افتاد که صلوات ما بین آن گم شد.

دکتر بهشتی که پشت میز بالای سن قرار گرفت، دو محافظش یکی در انتهای سمت راست، و دیگری در انتهای سمت چپ سالن، هر کدام با فاصله‌ای حداقل 10 متر ‌ایستادند.
بسم الله الرحمن الرحیم را که آیت الله گفت، دقایقی به عنوان مقدمه پیرامون حوادث اخیر صحبت کرد و قرار شد بیشتر به سوالات مخاطبین پاسخ بدهد. کاغذهایی که روی آنها مثلا سوال نوشته شده بود، دسته دسته به ایشان داده می‌شد که یکی یکی برمی‌داشت و می‌خواند.
از هر ده کاغذ، شاید فقط یک سوال درست و حسابی در می آمد. اکثرا اهانت و فحاشی بود. دکتر بهشتی، هر برگ را که بر می‌داشت، اول با خودش آرام را می‌خواند و سپس می‌گفت:
- خب ... اینم به مادرم فحش داده ... این یکی هم باز به خونوادم اهانت کرده ...
در سالن همهمۀ ثابتی وجود داشت. ناگهان با فریادی که از عقب جمعیت بلند برخاست، فضا متشنج شد:
- کثافت ... آمریکایی ... مزدور ...
ولی‌آیت الله بهشتی، آرام و ساکت نشسته بود و فقط به هتاکی های آنها گوش می‌داد. تبسّمی بر لب داشت که اعصاب ما بچه حزب‌اللهی را خورد می‌کرد. چه معنا داشت که طرف داشت به نوامیست فحاشی می‌کرد، ولی تو بخندی؟
کم کم فضای سالن پر شد از داد و فریاد و فحاشی. ناگهان برق سالن قطع شد و سالن در تاریکی محض فرو رفت. چشم چشم را نمی‌دید. با قطع برق، صدای فحاشی بلندتر شد. حرف های بسیار رکیکی خطاب به خانواده آیت الله بهشتی فریاد شد.
وحشت وجود ما را گرفت که نکند ضد انقلابیون از فرصت پیش آمده سوء استفاده کنند و به ایشان آسیبی برسانند. هیچ کاری هم از دست ما ساخته نبود. با توجه به این که احتمال زیاد می‌دادیم که قطع برق با برنامه قبلی و حساب شده باشد، مراقب بودیم کسی از ردیف اول جلوتر نرود. به خاطر ازدحام جمعیت که در روی زمین و میان ردیف صندلی ها هم نشسته بودند، امکان کنترل جمعیت نبود. با هراس و وحشت نشسته و مضطرب بودیم که چه خواهد شد.
بیشتر از 10 دقیقه برق سالن قطع بود. بغض گلویم را گرفته بود. می‌خواستم در آن تاریکی گریه کنم. اصلا دیگر بحث سیاست و اختلاف عقیده مطرح نبود. فحاشی های بسیار رکیکی خطاب به خانواده آیت الله بهشتی می‌شد. مخالفت با بهشتی، چه ربطی به خانواده‌اش داشت که هر چه از دهان کثیف شان درمی آمد، به آنها خطاب می‌کردند. صداها درهم و برهم به گوش می‌رسید. ما که چاره و توانی نداشتیم، فقط داد می زدیم:
- ببند دهنتو بی شعور ... خفه شو ...
برق که آمد، همه جا خوردند. برخلاف تصور همگان، آیت الله بهشتی، درحالی که همچنان تبسم زیبایی بر لب داشت، سر جای خودش پشت میز نشسته و دو محافظ هم سر جاهای خود بودند و اصلا به کنار او نیامده بودند. آرامش و خون سردی بهشتی، هر دو گروه حزب‌اللهی و غیر حزب‌اللهی را عصبانی کرده بود. ضد انقلاب ها از تبسّم و خون سردی او در برابر هتاکی ها و اهانت های زشت شان شدیداً عصبانی شده بودند و با شدت بیشتری فحاشی می‌کردند ولی ما، از خون سردی او در برابر پر رویی آنها عصبانی می‌شدیم که چرا با آنها برخورد تند نمی‌کند و عکس العملی نشان نمی‌دهد؟
ساعتی که به همین منوال گذشت، آیت الله بهشتی گفت:
- اگه دیگه سوالی نیست من برم ...
ناگهان از وسط جمعیت، کسی فحش رکیکی داد که دکتر بهشتی با همان خنده همیشگی گفت:
- خب مثل این که هنوز حرف دارین ... پس من می شینم و گوش میدم.
که دوباره سر جایش نشست.
با صبر و تحمل عجیب او، فحاشی های دشمنانش نیز ته کشید. از بالای سن که خواست بیاید پایین، از پله‌های سمت راست آمد تا از در بیرون برود. ما ده - پانزده نفر، سریع دویدیم و دست های مان را دور کمر او حلقه کردیم که مبادا ضدانقلابیون به ایشان آسیبی برسانند.
دست های من درست دور پهلو و جلوی دکتر بهشتی، با یکی دیگر از بچه‌ها حلقه شده بود. نگاهم در چشمان او خیره مانده بود که نشان از صبر و تحمل بسیارش داشت. همین که به در خروجی نزدیک شد، جوانی حدودا 20 ساله، با چهره‌ای شدیداً عصبانی که رگ گردنش بیرون زده بود، خودش را رساند جلوی بهشتی. همین که رو در روی او قرار گرفت، شروع کرد به فحاشی. رکیک‌تر و کثیف‌تر از آن، اهانتی نشنیده بودم. بدترین اهانت های ناموسی را نسبت به خانواده آیت الله بهشتی، توی رویش فریاد کرد.
من دیگر گریه ام گرفت. سعی کردیم او را از بهشتی دور کنیم، ولی او که ول کن نبود، سفت چسبیده بود و همچنان با عصبانیت و بغض، فحش می‌داد. ما هم که می‌خواستیم جوابش را بدهیم، با بودن بهشتی نمی توانستیم. مانده بودیم چه کار کنیم.
اما آیت الله بهشتی، تبسّمی سخت بر لب آورد و درحالی که سرش را تکان می‌داد، زبان گشود و با لبخند خطاب به آن جوان عصبی گفت:
- بگو ... باز هم بگو ... بگو ...
این دیگر کی بود؟ طرف داشت بدترین اهانت های ناموسی را جلوی همه جمعیت نثارش می‌کرد، ولی او همچنان می‌خندید و تازه به او می‌گفت که باز هم بگوید.
به سرعت بهشتی را به سالن و طرف در خروجی بردیم. دم در، آیت الله بهشتی از در خارج نشد. علت را که پرسیدیم، گفت:
- من اگه از این جا برم بیرون ... شما این جوون‌ها رو می زنید ...
با تعجب گفتم:
- حاج آقا ما ده پونزده نفریم و اونا صدها نفر ...
که خندید و گفت:
- فرقی نمی‌کنه ... من پام رو از این جا بذارم بیرون، شما اینا رو کتک می زنین ... برای همین هم من همین جا می‌ایستم تا همه اینا به سلامت از دانشکده خارج بشن، اون وقت من می رم ...
نمی پذیرفت که از سالن خارج شود. جمعیت داشت به طرف در خروجی می آمد؛ ما هراس داشتیم این جا هم اتفاق بدی بیفتد، ولی او نمی‌رفت. سرانجام با کلی قسم و آیه که به هیچ وجه به این جماعت چند صد نفره دست نمی زنیم، آیت الله بهشتی از در دانشکده خارج شد و در تاریکی، سوار ماشین شد و رفت.
با رفتن بهشتی، ما که داشتیم از بغض می ترکیدیم، سریع در دانشکده را بستیم و دویدیم طرف میزهای داخل محوطه. هر کدام پایۀ میز آهنی یا چوبی ای به دست گرفتیم و به طرف جماعتی که درحال شعار دادن از سالن خارج می‌شدند، هجوم بردیم.
همۀ آن جماعت فحاش که چند صد نفر بودند و کاملا فضای سالن را در اختیار گرفته بودند، از ترس ما ده پانزده نفر، به راهروهای دانشکده پناه بردند و ما که از ظلمی ‌که این بی شرف ها به آیت الله بهشتی کرده بودند، خون خون مان را می‌خورد، می‌دویدیم وسط شان و هر کس را که دم دست مان می آمد، می زدیم. بعضی که دیگر خیلی ترسیده بودند، از پنجره‌های دانشکده یک طبقه به بیرون پریدند و فرار کردند.

دوست عزیز سلام
مطلب خوبی ارسال نمودید هر چند که بلند است ولی ارزش چند بار مطالعه کردن را دارد .
موفق باشید

سعید شنبه 7 اردیبهشت 1387 ساعت 02:28 ب.ظ

حاجی پاتا تو نعلین شیوخ نکن !
بیخیال تو چه کار داری بگذار مردم تو اینترنت حالشون را بکنن .
شوخی کردم
مطلب جالبی بود .

سعی می کنم.
لطف دارید .
بازم سلام یادت رفت و لی علیک سلام .

مهدی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 11:32 ب.ظ

سلام. هاهاهاها گفتم هنوز هدایت با منبرهای چوبی است. خودتان ببینید چگونه دو کاربر به اصطلاح متفکر و به روز به تفکرات وهمی وخیالی همدیگر اعتراض میکنند به قول حافظ بامدعی مگویید اسرارعشق و.....

حسین فیروزی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 08:18 ب.ظ http://www.golcheshme2008.blogfa.com

سلام
به موضوعات جالبی پرداخته اید
وبلاگتان را لینک کرده ام به ما هم سری بزنید با لینک
؛ گلچشمه قلب طبیعت ؛

سلام دوست عزیز
لطف دارید .
مدت کمی برای لینک دادن شما مهلت می خواهم .
موفق باشید .

شهروند چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 10:19 ق.ظ

چرا بهت برمیخوره ؟
وا الله این کلماتی که گفتی مثل هژمونی و سکولاریسم و پلورالیسم و ... برای دکتر رحیم پور ازغدی هم سنگینه چه برسه به من و شما و شیخ مهدی .

قربون قدت برم ٬ عصر ٬ عصر ارتباطات و اطلاعاته . تا دلت بخواهد مردم از همه چیز و همه جا اطلاع دارند .
اگه خشتک یه فوتبالیست تو مکزیک پاره بشه ۱۰ دقیقه بعد تو دهاتهای ما همه خبردار می شوند .
از ۱۴۰۰ سال پیش هم خبر دارند .
به قول آذری ها :
آممااااااااااااااااااااااا ٬
چیزی که مهمه باوره .
اگه ما باور کنیم که آخرتی هم هست
بهشتی و جهنمی
حسابی و کتابی
دیگه نیاز به این همه استاد راهنما نداریم .
هر کسی خودش کلاهش را قاضی کنه می دونه چه کار باید بکنه
اگه به وجدانمون مراجعه کنیم ٬ حق کسی را ضایع نمی کنیم .
هر چی می گشیم از بی عدالتیه ٬ که خدا کند که امام زمان هرچه زودتر بهش خاتمه بده .

در مورد کلمه کسوت ٬ هر دوی ما باید بیشتر تحقیق کنیم .

دوستی هم دارم که پس از ۵الی ۶ ماه چت با یه نفر ٬ تازه متوجه شده بود که طرف روحانیه .
من خودم وقت برای چت ندارم .
وگرنه ممکن بود به تور یه روحانی هم بخورم ٬ البته اگه خوشو یه دختر ۲۰ ساله جا نزنه .
این را گفتم به این معنی که نمیشه راست و دروغشا تشخیص داد .

ضمنا لطف کنید ID شیخ مهدی را بدید تا اگه کسی سوالی داشت از طریق چت جوابشو بگیره .
حیفه از این استعدادها استفاده نشه .

بلاخره شیخ مهدی حق دارد به شبهات در حد خودش پاسخ بده یا نه ؟‌
خدا وکیلی ضد حال از این بزرگتر هم پیدا میشه آدم چند ماه به ظاهر با یه حوریه چهنمی چت کنه بعد بفهمه طرف یه طلبه است با یه وجب ریش !!!!
همه حرف ما اینکه شیخ مهدی IDنداره کجای کاری !!!

شهروند سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387 ساعت 11:53 ق.ظ

سلام

اولا که کسوت بر تن کردنی نیست ٬ پیش گرفتنی است یا اینکه میگویند فلانی به کسوت طلبگی در آمده است .

دوما بحث را جدی بگیریم که ... ؟ چرا بقیه اش را ننوشتی ؟

سوما پاسخگویی به شبهات کار هر تازه کاری نیست و من به شیخ مهدی شما هم توصیه می کنم فعلا از این کار پرهیز کنند .
در مورد چت طلاب هم به اطلاع می رسانم که خیلی هاشون یاهو مسنجر را خورده اند و ام اس ان مسنجر را سر کشیده اند . غصه اونا را نخور

الحمدلله وبلاگهای بیشماری به دست طلاب اداره می شوند و سایتهای بسیار وزینی به زبانهای روز دنیا (بعضی ها حتی با ۳۰زبان) در حال سرویس دهی به علاقمندان علوم دینی در سرتاسر دهکده جهانی هستند .

آدرس تعدادی از اونها را می توانید در لینکهای زیر پیدا کنید :
http://www.anjomaneslami-bmi.com/source/content-link.htm
http://www.al-shia.com/html/far/8sites/
http://piyaleh.blogfa.com/post-37.aspx
http://www.maktab-al-reza.ir/linkestan.htm
http://www.maarefquran.com/Files/links/index.php?subjectId=0
فکر می کنم برای استفاده کنندگان کافی باشه .
سوالی بود من در خدمتم
با تشکر

شهروند جان سلام
کسوت یعنی لباس و لباس هم پوشیدنی است نه در پیش گرفتنی .
بقیه اش را هم ننوشتم تا هر کس به میزان درک و فهم خودش ادامه ماجرا را حدس بزند .این هم روشی است در نوشتن که معمولا داستان نویسان پایان داستان را به خواننده واگذار می کنند .
اما شیخ مهدی ما نیستم و شیخ مهدی شما هم هست . چه فرقی می کنه شیخ مهدی کی باشه مهم این است که نون امام زمان را می خورد که نوش جانش . اما شیخ مهدی و شیخ مهدی ها قرار نیست که پاسخ شبهات سروش را بدهند آیت الله سبحانی زحمت پاسخ دادن به ایشان را میکشد . شیخ مهدی هم در حد خودش می تونه پاسخ شبهات برخی ها را بدهد. این حرف شما مثل این می ماند که بگویی پزشکی که تازه مدرک گرفته نباید طبابت کنه !!
شهروند جان من هم وبلاگ طلبه ها را دیدم و می دونم که به قول شما برخی هاشون یاهو مسنجر را خورده اند اما در مقابل هجم وسیع کاربران این تعداد به نظر شما می توانند مفید واقع گردند ؟‌

گل سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387 ساعت 01:34 ق.ظ

با سلام
شما می توانید با دفاتر علما در قم چت نمایید

گل سلام
بنده هم کم اطلاع نیستم ! می دانم علما پایگاه اینترنتی دارند اما منظور این است که شما در تالار گفتگو با فردی مجازی آشنا شوی و بعد از چندی گفتگو و دل و قلوه دادن متوجه بشی این بابا یه طلبه است که به نوعی خلاء‌ بچه مثبت های اینترنت را پر کرده . کدام یک از مراجع چت می کنن ؟ من اصلا منظورم چت کردن علما و مراجع نیست . تا ۵۰ سال پیش تلویزیون از نگاه برخی مراجع حرام بود و نه تنها در آن برای تبلیغ حضور پیدا نمی کردند بلکه نگاه کردن به آن را جایز نمی شماردند ولی آیا تلویزیون به عنوان یک رسانه تعطیل شد ؟

روستایی دوشنبه 2 اردیبهشت 1387 ساعت 11:36 ب.ظ

آقای مرادی
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما دوست عزیز
مطلب بسیار جالبی را اشاره کردید . واقعا مطالب شما به روز و در راستای ترویج ارزشها و مبارزه با تفکرات التقاطی و محافظه کاری است که متاسفانه امروزه بصورت یک فرهنگ رایج شده است لطفا در صورت امکان در مطالب بعدی در خصوص محافظه کاری و عدم بیان حق و حقیقت بنویسید.
مجددا برای شما آرزوی عزت - صحت و حکمت دارم
سربلند باشید

سلام روستایی عزیز
مدتی است به ما سر نمی زنی‌؟‌
نکنه از دست ما ناراحتی ؟‌
فردی خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت ای رسول خدا فرزند مرا نصیحت کنید خرما زیاد نخورد . پیامبر فرمود برو و فردا بیا و....................
حال این شده حکایت ما شما دقیقا خواسته ایی داری که من هم خودم به نوعی مبتلا به آن هستم ولی سعی می کنم در آینده این خواسته شما را انجام دهم .

مهدی دوشنبه 2 اردیبهشت 1387 ساعت 09:57 ب.ظ

سلام:از توجه شما به سلسله جلیل القدر روحانیت تشکر می نماییم.اما در مورد میزها ومنبرهای چوبی تحقیقات وتجربیات نشان داده است که هنوز هم هدایت با همان منبرهای چوبی محقق میشود.

ح.ص(متاله!) دوشنبه 2 اردیبهشت 1387 ساعت 08:28 ب.ظ http://motealleh.blogfa.com

آره؟!!!!
حالا به هر حال منبر اومده رو اینترنت یا اینترنت رفته رو منبر! یا هیچکدوم! ما که وبلاگ نویسیو برا منبری رفتار کردن انجام نمی دیم!
دوست داشتی یه لینکی هم بده!
چاکریم!!!
(یک طلبه قرن بیست و یکی!!!!!!!!!)

سلام دوست عزیز
چند وقت پیش نماز جمعه بودیم به یکی از دوستان گفتم فکر می کنی چند وقت دیگه خطبه های نماز جمعه را امام جمعه با پاور پوینت ارائه بدهد ؟‌ بنده خدا چنان خنده ای کرد که نزدیک بود ضایع بشه !!‌

من تمامی لینک های شما را کپی کردم تا کاربران به وبلاگ های طلبه ها سر بزنند . برای شما و تمامی طلاب علوم دینی که به روز هستند و گذشت زمان آنها را جا نگذاشته است آرزوی موفقیت دارم .

دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی
علی صفایی حائری(عین-صاد)
وبلاگ بررسی دیدگاه های عین-صاد
بـنـیـان مـرصـوص(پاسخگویی به سؤالات دینی و فکری)
مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى
عبدالله شهبازی
** موزه عبرت ایران ** (موزه بازداشتگاه و شکنجه گاه کمیته مشترک ضدخرابکاری)
**از حوزه تا علمیه**وبلاگ جمعی از طلاب علوم اسلامی**
**فرزند صبح ** آسیه سادات بنیادی **
** ابراهیم در آتش **
**مجمع مطالبه مشهد**
** زمبور! **
** دیر تش باد! **
** سوتک! **
**چند نفر طلبه**
دوستان عزیز برای دسترسی به این وبلاگ ها وارد لینک یک طلبه ۲۲ ساله از مشهد شده و از طریق جعبه لینک ایشان وارد شوید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد