چند هفته پیش در آخرین روز نمایشگاه مطبوعات برای دیدن نمایشگاه به تهران رفتم . ساعت 45/9 بود که به درب مصلا رسیدم . درب به خاطر بازدید رئیس جمهور بسته بود و مردم زیادی پشت آن انتظار باز شدن را می کشیدن در این بین تعداد زیادی غرفه دار هم بودند که به لحاظ مسائل امنیتی به آنها هم اجازه ورود داده نمی شد . تقریبا یک ساعت پشت درب منتظر ماندیم در این یک ساعت کلی حادثه اتفاق افتاد . تعدادی شعار دادند . تعدادی فشارمی دادند ُ تعدادی هو می کردند و برخی هم با مشت و لگد بر درب می کوبیدند ُ در این بین یک جوان تقریبا بیست ساله ای هم بود که در نزدیکی من قرار داشت در طول مدت این یک ساعت این بنده خدا هر چه از دهانش درآمد به برگزار کنندگان نمایشگاه و آقای رئیس جمهور گفت . از یک طرف من به او حق میدادم چون خیلی شرایط سخت شده بود و جمعیت فشار وارد می کردند و از طرف دیگر تحمل این توهین ها برایم دشوار بود تا اینکه با هجوم مردم برای اینکه شیشه نشکند مجبور شدند چند لحظه درب را باز کنند و تقریبا تعداد 10 نفری توانستیم با هم وارد شویم . نمایشگاه بسیار خلوت بود و تنها غرفه داران در محل حضور داشتند . آقای رئیس جمهور هم داشت از آنها بازدید می کرد من ناگهان دیدم همین جوانی که تا دقایق پیش داشت پشت درب بد و بیراه می گفت داره با چه حرارتی از سد محافظان رئیس جمهور عبور می کنه برای اینکه با ایشان دست بدهد و رو بوسی کند . حرکات او خیلی برایم جالب بود دقایقی محو رفتار او شده بودم و از خود سوال می کردم آیا این فرد همان کسی است که تا دقایقی پیش به زمین و زمان بد و بیراه می گفت ؟
پشت درب که فضای نقد و نقادی فراهم بود این جوان یک نقاد حرفه ای به شمار می رفت و این طرف که فضای احساسی حاکم بود از همه بیشتر حرکات احساسی نشان می داد . از این داستان می توان نتیجه گرفت نه می توان آن حرکت نقادانه را برای سرکوب دولت ملاک قرار داد و نه این احساسات را برای تایید عملکرد دولت . متاسفانه برخی افراد نادان ابراز احساسات مردم نسبت به رئیس جمهور محترم را بهانه ای برای سرکوب مخالفان و منتقدان خود قرار می دهند و بر عکس جمعی نقد های از این دست را بهانه ای برای تضعیف دولت .
این در حالی است که از نخبگان جامعه انتظار می رود از پوسته عبورو به مسائل نگاهی عمیق داشته باشند
سلام با یه مطلب تاؤه به روؤیم
منتظریم
سلام اخوی!
ما هم جزء هم شهرستانی های شما (دلیجان) هستیم از اینکه با هم رابطه حسنه وبی را داشته باشیم خوشحال میشوم.
یا علی
سلام
رابطه شرط لازم برای تفاهم است .
یا علی
تغییر آدرس سایت دلیجان نیوز www.delijannews.ir
سلام .
با توجه به جو و فضای آنجا حق با شماست که هر دو نقد و مدح آن فرد را مردود اعلام نمایید . ولی ....
5-این آقای دکتر را که هر روز داریم تو رسانه ها و مطبوعات بینیم . ازخود نمایشگاه چه خبر ؟ دستاورد فرهنگی ؟ مطبوعات؟ کیفیت ؟ کمیت ؟
سلام
فکر می کنم منظور من را از نوشتن این مطلب متوجه نشدید !!!
اگر نقدی نسبت به نگاه من دارید بنویسید .من قرار نیست به عنوان سخنگوی دولت پاسخگوی چیزی باشم .
آقای مرادی در بخش ارسال نظرات وبلاگ شما مشکلی ایجاد شده که دائما |یام خطا در ارسال می دهد لطفا آنرا رفع کنید .
سلام سعید جان کنترل کردم مشکل خاصی نداشت نکنه ما را گرفتی ؟
سلام جناب مرادی
چرا درباره سلیمی مطلب نمی نویسی و او را نقد نمی کنی فقط سوزت گیر کرده بود روی عباسی ؟
سلام
نه داداش این شیخ ماخیلی زرنگ تشریف دارن. فعلا همه را پیچونده و به بهانه های خیلی قشنگ هیچ اطلاع رسانی مناسبی از اقدامات خود نمیکنه . سایت مجلس برای اینکه نمایندگان بتوانند با مخاطبان خود از طریق فضای اینترنت استفاده کنند برای هر نماینده یک وبلاگ خاص طراحی کرد ولی تا جایی که بنده اطلاع دارم ایشان فعلا به روش اطلاع رسانی منبر ی و چهره به چهره اعتقاد دارند و انگار نه انگار که در عصر دیجیتال به سر می بریم . حلقه نزدیگان ایشان هم چنان تنگ و به هم فشرده است که امکان حضور ما در آن میسر نیست و بعضی وقت ها از دو برایشان به رسم ادب دستی تکان می دهیم . و با همه این مسائل یه آرامش خاصی در دو شهرستان حاکم است و اگه به همین منوال ادامه پیدا کند یه خواب خوبی توی این مد ت خواهیم کرد .
سلیمی از همون اول آب پاکی را ریخت رو دست همه (( از من انتظار کار منطقه ای نداشته باشید )) نماینده وظیفه ملی دارد با این استدلال خودش و ما را راحت کرد . عباسی بنده خدا این درایت را نداشت و مرتب بهانه دست ما میداد . اگه بهش میگفتی که من رفتم درمانگاه شربت استامینیفون نداشتند دو ساعت برات در خصوص پیگیریهای که تابحال در این خصوص با شخص وزیر داشته حرف می زد و صد تا قصم حضرت عباس می خورد که اشک آدم درمی آورد .
با همه این اوصاف دوست عزیز کمی صبر کن و اجازه بده به شما و همه مردم شریف شهرستان های محلات و دلیجان قول شرف می دهم سلیمی را خیلی بی پروا تر از عباسی نقد کنم چون هزینه سنگینی را برای صاف کردن جاده رسیدن ایشان به صحن بهارستان متحمل شدم و این حق را برای خودم به عنوان یک فعال سیاسی محفوظ می دانم .