شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

تاریخچه مرز اززاویه نگاه یک پیر مرد نراقی !!!

مطلب خود را  با داستانی شروع می کنم که چند وقت پیش از زبان یک پیر مرد نراقی شنیدم .   در واقع این داستان مرا مجبور کرد که پیرامون آن بسیار تامل کنم و این  مطلب  را برای خوانندگان وبلاگ بنویسم . امیدوارم بتوانم حق مطلب راادا کنم .   

این بنده خدا چند وقت پیش میهمان بنده بود . سوالاتی از من پرسید پیرامون اطراف نراق و وضعیت فعلی آنها  . البته  ایشان  در حال حاضر  ساکن تهران است . در بین گفتگو های خود با زبانی بسیار ساده و خودمانی به داستانی اشاره کرد که  برای من خیلی خیلی آموزنده بود . او گفت :وقتی خدا آدم و حوا را خلق کرد و در زمین قرار داد دید که آدم از خود تحرکی نشان نمی دهد و جنب و جوشی ندارد . برای اینکه این مشکل حل شود انسان دیگری به شکل آدم خلق کرد. آدم  دوم که خلق شد  موجب شد تا آدم اول برای احقاق حق خود  حرکتی بکند .  او سعی کرد برای اینکه ننه حوا را از دست ندهد ثابت کند که او آدم  اصلی است و آن دیگری آدم  واقعی نیست  . بعد از مدتی جدال بلاخره  با وساطت جبرئیل تصمیم گرفتند کره زمین را بین خود تقسیم کنند .  از این به بعد کار هر دو آدم این شده بود که نزدیک مرز مستقر شوند و اجازه ندهد که کسی از مرز خود فراتر رود . همیشه هم با هم جدال داشتند که طرف تو بزرگتر است و بهتر و باید مرز  به نفع من  تغییر کند . گاهی اوقات دور از چشم همدیگر شبانه دست به جابجایی مرز به نفع خود می زدند .  این بنده خدا با این داستان تمثیلی غیر واقعی ساختگی به من فهماند که این دعوای مرز و محدوده از ابتدای خلقت انسان بوده  و علت اصلی آن هم  ایجاد تحرک اجتماعی است . شاید در  رسیدن به این  مقصود بعضا دعوا هایی  هم شکل بگیرد ولی اگر این  نباشد انگیزه ای برای تحرک  در بین اقوام و گروه ها وجود نخواهد داشت .  

دلیجانی ها و محلاتی ها مدت  ها است در فرستاندن نماینده به بهارستان با هم رقابت می کنند و این را خوب  فهمیده اند که اگر در این خصوص  اقدامی جدی انجام ندهد  از رشد و توسعه  شهرشان  خبری نیست .

سوال  واقعی اینجا است .

آیا این جدال مقدس است یا مذموم ؟

به نظر شما دعوا های از این دست بین ساکنان شهر ها ، شهرستان ها ، استان ها و کشور ها مفید است یا مضر ؟

آیا استان نشینان حق دارند هر گونه  امتیاز خواهی شهرستان های خود را با انگ جدایی طلبی جواب دهند و  آنرا محکوم کنند ؟

نظرات 12 + ارسال نظر
ح.رضی دوشنبه 16 خرداد 1390 ساعت 10:22 ب.ظ http://www.naraghi313.blogfa.com

سلام آقا مرادی .خسته نباشید .مطالب جامع و آموزنده بود ان شاءالله در تمام مراحل زندگی موفق باشید.خوشحال میشم به وبلاگ بنده سر بزنید.با عنوان نراق تشنه لبیک یا مهدی

سلام . برای شما هم آرزوی موفقیت و توفیق روز افزون دارم .
برادر کوچک محمود

جنبش سبز علوی دلیجان یکشنبه 10 آبان 1388 ساعت 03:57 ب.ظ http://jsenewsdelijan.blogfa.com/

وبلاگ جنبش سبز علوی دلیجان آغاز به کار کرد. دست یاری همه شما را به گرمی می فشاریم. پشتیبان ما باشید. هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم.
اولین قدم در یاری ما قرار دادن لینک ماست.

سلام
حضور شما را در دریای بی انتهای فضای مجازی تبریک می گویم .
موفق باشید .

وبلاگ خبری تحلیلی دلیجان نیوز واقعی با مطلب گویش راجی در دست فراموشی به روز شد. بیایید زبان مادری مان را در یابیم.
راهکار شما برای حفظ گویش راجی چیست؟ با نظر در وبلاگ دلیجان نیوز واقعی ما را در این راه یاری کنید.
از لطف و مرحمت شما ممنون اما این نام با توجه به هدف وبلاگ اجتناب ناپذیر بود

سلام دوست یا دوستان عزیز دلیجان نیوز واقعی
حتما نظر خودم را در خصوص گویش راجی خواهم نوشت اما باید بدانید که این گویش تنها در شهر دلیجان رایج نیست . دلیجان یکی از مراکز اصلی این گویش زیبا و کهن است . روستا های ورکان ، جوشقان ، پنداس ، آزران ، تجره در حال حاضر به عنوان یک کانون قوی این گویش وجود دارد که بحمد الله کمتر دخل و تصرفی در آن مشاهده می شود . خوب است بدانید که ساکنان قدیم نراق ، محلات و جاسب هم با همین گویش صحبت می کرده اند ولی در طول جریان تحولات زبانی که امری معمول است در حال حاضر تنها لغات و اصطلاحات این گویش در این شهر ها وجود دارد .
به هر حال زبانها و گویش ها دچار تغییراتی می شوند . شما تصور کنید ما الان به زبان ماد باستان می خواستیم صحبت کنیم !!!
نگرانی شما در خصوص گویش راجی بجا است اما نباید از واقعیت هم فرار کرد .
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین دلایل فراموشی این زبان تغییر ترکیب جمعیت دلیجان است . به نظر این حقیر بیش از 60% ساکنان فعلی دلیجان دلیجانی نیستند و این روند رو به رشد است .
شما انتظار دارید در چنین فضایی گویش راجی کاربرد داشته باشد ؟
پس باید بدانیم که عوامل متعددی در این امر دخیل است . شایدبتوان گفت رشد صنعت در دلیجان و فراهم بودن بازار کار یکی از دلایل اصلی از بین رفتن گویش راجی است . حالا باید بین رشد اقتصادی و حفظ اصالت تاریخی یکی را انتخاب کرد.
اگر درروستا های فوق هنوز تصرفی در این گویش صورت نگرفته است دلیلش عدم این رشد است .
طرح این بحث جای تقدیر دارد ولی باید بدون پیش داوری به حل این مسئله پرداخت .
موفق باشید .

مطلب جدید دلیجان نیوز واقعی
خواهر خوانده دلیجان شهری زیبا در ارمنستان(شهر دیلیجان ارمنستان)شهری زیبا با طبیعتی سر سبز
از دست ندهید
این وبلاگ غیر از دلیجان نیوز کپی است

سلام
با این روال فردا شاهد ایجاد دلیجان نیوز واقعی واقعی و پس فردا دلیجان نیوز واقعی ، واقعی، واقعی خواهیم بود .
به هر حال برایتان آرزوی موفقیت دارم .
خواهر خواندگی به غیر از تشابه اسمی نیاز به فاکتور های بیشتری دارد که مسئولین شهر باید نسبت به وجوه مشترک بین این دو شهر مطالعات زیادی داشته باشند .
موفق باشید

سبحان جلالی پنج‌شنبه 30 مهر 1388 ساعت 04:03 ب.ظ http://www.vakiledelijan.blogfa.com

وبلاگ مستاجر خانه ملت با چنیدین مصاحبه و ... سلیمی به روز شد.از دیدار شما خرسند خواهیم شد

سلام دوست یا دوستان عزیز نویسنده وبلاگ مستاجر خانه ملت .
برایتان آرزوی موفقیت در ادامه این راه پر خطر را دارم .
جذب مخاطب کار بسیار ساده ای است اما نگه داشتن آن کاری سخت و مشکل است . امیدوارم هر کس که به وبلاگ شما آمد نه تنها خودش نرود بلکه دیگران را هم مطلع کند .

هادی بیگی پنج‌شنبه 30 مهر 1388 ساعت 01:42 ب.ظ http://www.delijanleaders.blogfa.com

با سلام
در ادبیات دینی ما دوست داشتن وطن از نشانه های ایمان شمرده شده است پس می شود نتیجه گرفت که دوست داشتن زادگاه و تلاش برای آبادانی آن محبوب باری تعالی است اما منوط به اینکه باعث ایجاد تنازع و اختلاف و قربانی شدن وطن بزرگتر یعنی کشورمان و یا وطن عقیدتی مان یعنی دین ما نشود.
یا به تعبیر بهتر رقابت برای داشتن کشوری سرافراز باشد که با آبادانی گوشه گوشه این خاک میسر خواهد شد.
در مورد بحث انتزاع شهرستان دلیجان از استان تا زمانی که دیدگاه اراک نشینان محترم نسبت به این شهر و مردمان آن تنها این باشد که از منافع این شهرستان به نفع مرکز استان استفاده کنند اما در مقابل هیچ جایگاه ویژه ای در اعتبارات و ... برای آن در نظر نگیرند زنده خواهد بود.
به نظر بنده یک حس برتری جوئی نسبت به ما در اراک وجود دارد که برای بنده هم شخصا قابل تحمل نیست.
عدم توجه به خواست مردم ارتباط ضعیف مسئولین استان با مردم یکی از مهمترین دلایل این نارضایتی هاست.
در سفر اخیر استاندار محترم به منطقه جوری برنامه ایشان تنظیم شده بود که بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا و تفرق نسبی مردم به مسجد جامع دلیجان تشریف آوردند آیا بهتر نبود استاندار و لشکر مسئولین همراه ایشان به جای نمایش ماشین های مدل بالایشان خودشان را به مردم نشان بدهند.
این حرف وبلاگ محذوف مسافر کوچولو را من هم می پسندم که بر خلاف دولت قبل مسئولین منصوب رئیس جمهور تمایل دارند برعکس ایشان حرکت کنند. وقتی قسمت اعظم وقت احمدی نژاد در سفرهایشان به ملاقات با مردم می گذرد چرا استاندار محترم فقط وقتشان را در جلسات مختلف گذراندند چرا هر یک سال یکبار آنهم با دستور کار اداری به شهر ما می آیند.بهتر نیست یکبار هم بدون هماهنگی قبلی در جمع مردم حاضر شده درددل مردم را بشنوند به حرف هایشان گوش بدهند.
هیچ حرکتی در شنیدن خواست مردم انجام نمی شود بعد می خواهند مردم راضی باشند.
بی عدالتی ها تبعیض ها حتی در عرصه های ورزشی در استان مرکزی بیداد می کند. مردم خوشحالند اگر افتخار خادمی حضرت معصومه را یافتند حداقل کارشان هم راه نیفتاد به زیارت مشرف شده اند نه بعد از کلی دردسر در رسیدن به اراک و خوردن هوای آلوده درشت بشنوند.

سلام بر جناب آقای بیکی عزیز
حب وطن که نشانه ایمان است مورد قبول همه است اما تعریف از وطن مورد اختلاف عقلای قوم می باشد .
وطن می تواند حدود یک منزل باشد یا به قول شما وطن ایمانی که جهان اسلام است .
اما نکته ظریف این مطلب این است که اگر طفلی نسبت به حدود خانه خود تعصب داشته باشد در مرحله بعد نسبت به حریم شهر و کشور و در نهایت جهان اسلام حساس خواهد بود .
در نراق چند محله تاریخی وجود دارد که این حقیر از محله سفلی شهر می باشم . خدا می داند ما در عالم بچگی چه دعواهایی که بر سر محله خودمان نکردیم . بچه های محله بالا جرات آمدن به محله ما را نداشتند .
در واقع ما با این رفتار غیر مستقم تعصب نسبت به حریم و منطقه خود را می آموختیم . کمی که بزرگتر شدیم دعوا های ما هم دایره بزرگتری پیدا کرد . جنگ که شد احساس کردیم عراقی ها دارند از دیوار خانه ما بالا می آیند ! همان تعصب کودکی نسبت به محله خود را در مقیاس بزرگتر با خود به جنگ بردیم و این شد که دیدید .
من بسیار متنفرم از اینکه در سطح شهرستان افرادی هستند که متاسفانه این مرز بندی ها را از هم جدا نمی کنند و بعضا رفتار یک جوان یا نوجوان را به گونه ای تفسیر می کنند که انگار این فرد قران را منکر شده است و از این بدتر که با قیافه خیلی فهمی سعی می کنند دیگران را نصیحت کنند .
به امید روزی که علم جامعه شناسی نزد ما توسعه پیدا کند تا به هر رفتاری انگ جدایی طلبی و واگرایی نزنیم .
موفق باشی.

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 مهر 1388 ساعت 04:44 ب.ظ

**** برای انتشار در وبلاگ نیست، مگر به صلاحدید خودتان و به صورت گزیده، با هر دخل و تصرف لازم ****

سلام آقای مرادی

ظاهراً بروبچه های نراق، شامل نراقیان مقیم مرکز و شهرهای علیا و سفلی و بخصوص نسل دانشگاهیان و جوانان جویای نام، در خواندن مطالب وبلاگ و اظهار نظر در مورد بحثها و مسائل شهرشان چندان فعال نیستند. اگر با نگاهی به نظرات دریافتی در دوره فعالیت وبلاگ میزان استقبال مردم را ارزیابی بفرمایید، شاید از نتیجه کار چندان که باید راضی نباشید، اگرچه همیشه کاچی به از هیچی است. و به روزنگه داشتن همین یک باب مغازه مجازی با همین تعداد مشتری نسبتاً کم هم دنگ و فنگ دارد و ساعتی از وقت مبارک را می طلبد.

اگر مشارکت نسبتاً پایین مردم و خصوصاً جوانترها صرفاً مربوط به فضای مجازی است، شاید بتوانید با روشهای ظریف و لطیف (به قول امروزیها روش نرم و مخملی) یکجوری وادارشان کنید که با فضای مجازی بیشتر آشنا شوند. مثلاً ارائه بعضی خدمات (با ضرورت نسبتاً کمتر) را بصورت کامپیوتری انجام دهید. برای این منظور خوب زمینه سازی بفرمایید و کار فرهنگی کنید. چند دستگاه کامپیوتر هم برای آشنایی و کاربری مردم در جای مناسب تهیه ببینید. مثلاً اگر دانشگاه کامپیوترهای قدیمی اش را جایگزین میکند، قدیمی ها را برای آموزش دیگران در مدرسه و هرجای مناسب تخصیص بدهند یا ... به طوری که برای جوانها و نوجوانها بدون هزینه و بدون سلب آسایش و همچنین جذاب و حرفه ای باشد، و کم کم متوجه مزایای فضای مجازی، به اصطلاح دولت الکترونیک و اینجور قرتی بازیها بشوند.

خلاصه هدف آشنایی هرچه بیشتر جوانان و نوجوانان باشد، که در آینده می تواند یک مزیت مهم برای نراقیها محسوب شود و ابزار کار بهتری در اختیارشان قرار دهد و انشاءالله تعالی به کم کردن فاصله توسعه یافتگی شهرهای کوچک و شهرهای بزرگ کمک کند. اگر قبول کنیم که اطلاعات به روز و دقیق برای همه افراد بسیار ارزشمند و مفید است و برای کسب اطلاعات ارزنده کامپیوتر و فضای مجازی ابزار کار است، پس باید به آن اهمیت بدهیم.

دسترسی به کامپیوترهای متصل به اینترنت میتواند جوانان امروز و همچنین جوانان قدیمی نراق را (از این لحاظ) در موقعیت مشابه ساکنان شهرهای بزرگ قرار دهد. جنابعالی اطلاع دارید که امروز شهرداران دنیا از شهرها و روستاهای "دیجیتال" صحبت میکنند، که به زبان ساده تر شهرهای بهره مند از بالاترین کیفیت خدمات الکترونیک و فضای مجازی و اینجور چیزها میشود. البته باید از افراط و تفریط و سنگ زیاده بزرگ برداشتن پرهیز کرد، قاش زین را سفت چسبید ... که شما در لوازم موفقیت کار اجرایی و سروکار با افکار عمومی تجربه خوبی دارید. یکی دو نفر از دوستان باذوق و پیله کامپیوتر را برای عملیاتی کردن این ایده ها تشویق بفرمایید. هدف که خیر باشد، وسایل اش جور میشوند و پروژه انشاءالله رونق میگیرد.

فرض بر این است که آشنایی با کامپیوتر و دنیای مجازی مزیت مهمی است و پنجره ای تازه به روی همشهریان می گشاید. البته مثل هر پدیده دیگری جنبه های منفی هم قابل بحث است و فردا روز ممکن است یکی پیدا شود بگوید آقای مرادی جوانهای ما را به کار عبث واداشته و امثال این حرفها که برای هر ایده و ابزار تازه مطرح میشود. در قدیم مدرسه رفتن دخترخانمها هم با مخالفت همراه بود. ولی الآن اگر آقایان نجنبند خانمها دانشگاهها را قرق (به ضم ق و ر) خواهند کرد.

ممکن است سطح مشارکت اجتماعی مردم بطور کلی و در خارج از وبلاگ، یعنی در دنیای واقعی، هم نسبتاً پایین باشد و همشهریان به اصطلاح امت "حداقل در صحنه" باشند.
اگر هم بحث بی تفاوتی در مشارکت اجتماعی فراتر از دنیای مجازی است و اصلاً نه در دنیای واقعی و نه در دنیای مجازی مشارکت چندانی از همشهریان دیده نمی شود، در آن صورت باید به لطایف و ظرایف دیگری بیندیشید و کاری کنید که از اجاق شان آبی گرم شود.

از شما حرکت از خدا برکت

سلام دوست عزیز
به نکته بسیار خوبی اشاره فرمودید . البته حقیر اخیرا نظرات بدون ارتباط با موضوع نوشته شده را اجازه نشر نمی دهم . سعی دارم که خوانندگان پیرامون مطلب درج شده نظرات خود را بیان کنند .
اما در خصوص ایجاد فرصت و استفاده از ظرفیت جوانان شهر باید خدمت مبارکتان عرض کنم اصلا مشکل نراق بالا بودن متوسط سن ساکنان است . جوانان درصد کمی از جمعیت شهر را به خود اختصاص می دهند ولی این میزان جوان هم بنا به دلایلی که بخشی از آن سخت افزاری و بخشی نرم افزاری است با کامپوتر و بخصوص اینترنت میانه خوبی ندارند .
تا چند وقت پیش مشکل اینترنت در شهر داشتیم .شخصا برای رفع این مشکل نزدیک به یک میلیون تومان هزینه کردم تا شرکت مربوطه حاضر شودخدمات اینترنت پر سرعت ارائه دهد . که بحمد الله در حال حاضر این امکان در شهر فراهم است .
اما در خصوص مشکلات نرم افزاری همان مطالبی که شما هم به آنها اشاره کردید وجود دارد .
ولی با همه این شرایط امید دارم که اگر یک کار تداوم داشته باشد می تواند راه خود را پیدا کند . آب یکی از نرم ترین مخلوقات خدا است ولی به دلیل تداوم سخت ترین سنگ ها را سوراخ می کند . به امید روزی که بتوان سوراخی گشاد در مغز جوانان ایجاد کرد چون برخی از آنها این مغز نرم و لطیف را به فسیل تبدیل کرده اند .
حقیر از سال 85 که این وبلاگ را تاسیس کردم رنج های فراوانی بردم ولی تمامی آنها را به عشق همین تغییر تحمل کردم وباز هم تحمل خواهم کرد .
چون اعتقاد دارم اگر قرار باشد چیزی اصلاح شود ابتدا در حوزه فکر و اندیشه باید باشد. اگر فکر اصلاح شد عمل خود به خود اصلاح می شود . به همین دلیل سعی دارم در نوشته های خود به گونه ای عمل کنم که دیگران مجبور به فکر کردن باشند .
موفق باشید

[ بدون نام ] دوشنبه 27 مهر 1388 ساعت 05:15 ب.ظ

وبلاگ مسافر کوچولو خودشو هکوند!!!

اگر مطلب شما صحیح باشد که خودش خودش را حک کرده . این یک خود زنی است برای جلب توجه بیشتر .
شاید من هم یک روزی این کار را کردم!

خاکسار نراقی یکشنبه 26 مهر 1388 ساعت 10:00 ب.ظ

سلام آقای مرادی

به نظر میرسد بازکردن باب صحبت در باره موضوع رقابت و آداب رقابت سالم در این وبلاگ (در حوزه شهرستان و فراتر از آن)، دوستان و همسایگان محترم را هم به رقابت بیشتر در وبلاگ نویسی برانگیخته است، که هم این اندیشه و اراده نشانه مبارکی است و انشاءالله به بهبود تبادل اندیشه و تضارب افکار خواهد انجامید. اما همانگونه که اشاره کرده اید، رعایت آداب رقابت سالم و حرکت آهسته و پیوسته پیش نیاز ماندگاری و استقبال از وبلاگ است. انشاءالله دوستان با رعایت جایگاه قلم و البته با سختکوشی و فسفرسوزاندن بحثهای خواندنی و کاربردی و قابل استفاده برای دنیا و آخرت مردم در وبلاگ ارائه خواهند کرد.
با آرزوی توفیق و در انتظار خواندن نظرات درجه یک و ناب در باب موضوع اصلی، یعنی آداب رقابت سالم و کاربردی کردن بحث در سطح شهرستان با توجه به نیازهای جامعه

سلام خاکسار همشهری
مثل معروف تا مرد سخن نگفته باشد در حال حاضر به گونه ای تغییر ماهیت داده است .
من این مثال را به این شکل در فضای سایبر اصلاح می کنم که اگه مردی بیا وبلاگ نویسی تا عیب و هنرت را دنیا بفهمد .
خیلی از زرنگ های شهرستان ما با پرستیژ خیلی فهمی از خود نوشته ای بر جای نمی گذارند تا بتوانند در هر موقعیتی سوار بر اسب مراد باشند .
خیلی ها هنوز هم وبلاگ نویسی را کاری عبث می دانند . ولی ظاهرا جوانان شهرستان به تاثیر این رسانه و روش تبلیغی آن پی برده اند. پیش بینی می شود تا پایان سال حداقل 100 وبلاگ در سطح شهرستان راه اندازی شود .
باور کنید که هدف من از وبلاگ نویسی نقد افکار و اندیشه های خودم توسط کاربران است . در این مدت سه سال فعالیت خود خیلی مواقع با نظرات کاربران خود را اصلاح و خطا هایم را کم کرده ام .
به نظر من این یک روش جدید برای خود سازی است . اگر کسی به ارزش آن پی ببرد هر شب حد اقل نیم ساعت از وقت خود را به آن اختصاص خواهد داد.
التماس دعا

رحمان یکشنبه 26 مهر 1388 ساعت 12:30 ب.ظ http://www.delijaneman.blogfa.com

با سلام و عرض خسته نباشید.
وبلاگ (( دلیجان من )) قصد دارد به بررسی مسائل فرهنگی ، اجتماعی و توسعه شهرستان دلیجان بپردازد . در این راه ما را یاری فرمایید . www.delijaneman.blogfa.com

جناب آقای دلاوری خوشحالم از اینکه شما هم به جمع ما پیوستید .
آهسته و پیوسته سفارش یک وبلاگ نویس شهرستان است به شما که اهل علم هستید .
تعصب و غیرت به زادگاه تا جایی که چشمان ما را مبتلا به کم بینی نکند بسیار خوب و پسندیده است .
موفق و سربلند باشید .

حمید یکشنبه 26 مهر 1388 ساعت 09:33 ق.ظ http://p-r-delijan.blogfa.com

وبلاگ اندیشه ها و پژوهش های روابط عمومی های دلیجان به انتشار و درججدیدترین مقالات، یافته ها و پژوهش های روابط و نقد از روابط عمومی های شهرستان دلیجان خواهد پرداخت. http\\p-r-delijan.blogfa.com

سلام بر حمید
خوشحالم از اینکه می بینم دو وبلاگ جدید در این روز ها در سطح شهرستان فعال شده است . برایتان بهترین لحظه ها را آرزو دارم . به امید روزی که بتوانیم در کنار هم جشنواره وبلاگ نویسان شهرستان را برگزار کنیم .
روابط عمومی مظلوم ترین بخش یک اداره است به جهت اینکه به نوعی تبعید گاه پرسنل محسوب می گردد. برخی مدیران وقتی از دیدن روی یک کارمند نارحت می شوند به او پست روابط عمومی می دهند . غافل از اینکه قریب به اتفاق مدیران از عدم کارکرد صحیح این بخش دچار مشکل و و در نهایت بحران مدیریت می شوند .
موفق و سربلند باشی

خاکسار نراقی جمعه 24 مهر 1388 ساعت 03:17 ق.ظ

اگر آن ریش سفید محترم نراقی قسمتهای بعدی داستان حضرت آدم و حضرت حوا (جد و جده بزرگوار بنی آدم) را هم میگفت مشخص میشد که آدمها وقتی در امور مرزداری و مرزبانی و رقابت و تکاپوی درون مرزی و برون مرزی تجربه اندوختند، یک سری معیارها و قواعد عرفی متمدنانه بین خودشان توافق کردند که بعدها بصورت نظام حقوقی و اداری تکامل یافت.

با وجود چنان نظام حقوقی و اداری، هرکه از مزایای عقل و تجربه و پشتوانه قرآنی و اجماع بشری برخوردار بود، به میزان و قانون و توافق مرضی الطرفین رجوع میکرد و به حق خود قانع میشد و قضیه رعایت مرزها و رقابتها به خوبی و خوشی و برادری تمام میشد. و (نعوذ بالله) هرکه در پیروی از ابوجهل و نفس اماره و وسوسه شیطان و قانون جنگل، بر جهل و خودپسندی اصرار می ورزید، بر طبل جنگ و مناقشه می کوفت و آنوقت هرکدام زور و سلاح و دسیسه بیشتری به کار میزد برای مدتی فاتح قلمداد میشد و دوباره هر از چندی نزاعی دیگر در میگرفت و تناوب جنگهای سرد و گرم قاعده بود نه استثنا.

پس مرزبندی و مرزداری و رقابت و چشم هم چشمی قواعد حقوقی و اداری و عرفی مشخصی دارد که عقلا و دانایان و ریش سفیدان با تمام وجود به آن احترام میگذارند، خاصه از بهر رعایت و گرامیداشت حضرت حوا و فرزندان حوا.
و اما حکمت الهی در آفریدن مرزها و حساب و کتابها و منشأ رقابتها و تکاپوها برای نوع بشر و جمله خلایق و بهائم و گیاهان، بر خاک نشینان دلسوخته پوشیده نبوده و نیست. اگر رقابت از نوع رقابت سالم و عقلایی باشد، مایه پیشرفت و صلح و صفا است. اما اگر از نوع رقابت ناسالم و از روی جهل و شیوه ابوجهلی و کینه ابوسفیانی باشد، مایه مجادله و مناقشه و درنده خوبی است که سیر قهقرایی است نه سیرتکاملی. در مغرب و مشرق عالم به انگیزه رقابت سالم بهای بسیار دهند و به قول انگلوساکسونها فشار رقیب یا peer pressure برای پیشرفت جامعه از نان شب واجب تر است.

اتفاقاً به نقل از ریش سفید نراقی تمثیل دیگری هم هست که در بیابانی دو همسایه آه و ناله سودا میکردند. یکی از مال دنیا هیچ نداشت و آن دیگری تنها یک بز داشت که با شیر آن بز زندگی میگذراند. یک روز فرشته ای بر آن که هیچ نداشت ظاهر شد و از او خواست آرزویی کند تا برآورده سازد. آن بی همه چیز فقیرتر از فقیر از فرشته خواست کاری کند که تنها بز آن همسایه نابود شود تا به این سان در غایت فقر و بی همه چیزی برابر شوند. اگر آن بینوا به آن سان فقیر نبود و اندکی از عقل و شجاعت و سخاوت بهره میداشت میتوانست از فرشته بخواهد که همه آن بیابان را آبادان کند و برای او و همسایه فقیرش گله ها و باغها و قناتها فراهم آورد و فرزندان نیکویشان دهد و هر روز عمرشان را منشأ خیر و برکت بگرداند.
انشاءالله خداوند ارحم الراحمین رقیبان دانا و همسایگان بزرگوار و سربحساب در آن سوی همه مرزها نصیب مان بگرداند

سلام دوست عزیز
استفاده زیادی از مطلب شما بردم. پس قبول داریم که اصل رقابت چیز خوب و پسندیده ای است . تنها در شکل و نوع رقابت است که جوامع با توجه به درک و شعورو احترام به قوانین و عرف بین الملل با هم متفاوت هستند .
انتهای مطلب شما که به زبان بسیار ساده نوع دیدگاه افراد را به نقد می نشیند جالب و آموزنده بود .
خیلی خوب می شود اگر ما بتوانیم حرف های بسیار عمیق را در قالب داستان و تمثیل ها بیان کنیم تا برای خوانندگان ایجاد زحمت نکند .
موفق و سربلند باشید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد