روزی فردی در حالی که به سختی بر اثر نیاز به رفع حاجت به خود می پیچید با سرعت وارد آبریزگاه مسجدی شد . در کنار این مبال(توالت ) چند آفتابه پر از آب قرار داشت . یکی از آنها را برداشت که با خود ببرد . فردی که وظیفه پر کردن آفتابه ها را داشت و در کنار توالت ها نشسته بود ناگهان مچ دست او را گرفت و گفت این آفتابه را زمین بگذار و آن یکی را بردار !
فرد نیازمند که فرصتی برای جدال کردن نداشت تنها پرسید چه فرقی می کند؟
نگهبان توالت ها گفت : اگر هر کس بیاید و خودش هر آفتابه که دلش می خواهد را بردارد و ببرید پس من اینجا چه کاره ام؟!
حکایت کار کردن ما در این شهر شده دقیقا مثال بالا .
افرادی که همیشه منافع شخصی خود را بر منافع شهر ترجیح داده و در کارنامه خود هیچ قدم خیری در زندگی بدون هدف و منظور دنیایی بر نداشته اند برای اینکه ثابت کنند هنوز هم در شهر کاره ای هستند و دیده شوند حاضرند در نقش همان نگهبان آفتابه ها هم که شده شان خود را پائین بیاورند !
این افراد قصد دارند عقده حقارت کارهای نکرده خود را با نقد ناجوانمردانه کارهای کرده دیگران جبران کنند .
این کمترین و کوچکترین خدمتگذار مردم شریف شهر نراق برای ارائه خدمت در شان شهروندان فرصتی برای جدال کردن بااین گروه اندک فرصت طلب را ندارم و متاسفانه این افراد معلوم الحال از این موضوع نهایت سوء استفاده را می کنند .
تنها به این نکته اشاره می کنم که در کتاب خاطرات سالهای خدمت من تمامی رفتار ها و کردارهای آنها برای نسل آینده در قالب گزارشات روزانه ثبت وضبط خواهد شد .
باشد تا نسل های آینده بخوانند و قضاوت کنند وقتی که ما نیستیم ولی تاریخ ما هست .
سلام.داداش مثل اینکه خیلی دارن اذیتت می کنن.اذن بدی میام حال تک تکشونو میگیرم.خلاصه آلبوم بده قبرستون تحویل بیگیر.چاکریم
سلام سید . خیلی مخلصیم . به قول ما نراقی ها این ها کلا سینه قبرستون زندگی میکنن . (( مرده متحرک هستن ))
نه خدا را شکر ملالی نیست جز دوری شما .
التماس دعا
سلام
حالا خدا کنه که نقد کنند. یک ژست دلسوزانه و حق به جانبی هم میگیرن که نگو. انگار هیچ کس دیگه چیزی سرش نمیشه. فکر می کنند هنوز نراق مثل قبله. دهن پرمیشد از اسامی حضرات عالیات. شما هم بی تقصیر نیستید آقای مرادی عزیز . تحویلشون نمی گیرید عقده شده براشون. یه کم حاج آقا و جناب و مهندس به نافشون ببندید بعد ببینید چه تعریف و تمجیدی از شما می کنند. آهان یادم اومد بعضی ها فکر می کنند صاحب نراق هستند یه چیزی مثل کدخدا.
سلام . قبول دارم من مقصر هستم .
از این بابت که نون به نرخ روز خوردن را بلد نیستم !
از این جهت که سعی دارم رفتارم با آنچه که در ذهن دارم مطابقت داشته باشد !
اینها هم در این شرایط کم دردی و ایرادی نیست برای یک خدمتگذار کوچکی مثل من .
ممنون که سر زدی برادر .
سلام
کجای کارید بابا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بذار یه چیزی بگم که نگن ما خبر نداریم:
همون افراد سودجویی که میفرمایید با سیاستهای خودشون در سدد به غارت بردن این سوغات ارزشمند نراق هستند و تا جایی که ما اطلاع داریم در مزارع نراق از جمله کندقه با پیش خرید کردن الگ در فصل بهار اونم با هزینه ای گزاف این هدف و نقشه های شیطانی خود را دنبال میکنند تا برای شهرخود سوغاتی تولید کنند!
البته تا زمانی که پول چشم وگوش ملت ایران را کور میکنه نمیشه به حفظ و نگهداری چیزهایی از این قبیل(سوغات)امیدوار بود!!!
توی هر سایت یا بروشوری که در رابطه با سوغاتشون مطلب نوشتند این موارد کاملا به چشم میخوره:
جوزقند(که البته سوغات نراقه)
بادام(بازم نراق)
گردو(جاسب)
پولک(اصفهان)
گز(اصفهان)
سوهان(قم)
و...
خب بهتره دیگه بیش از این ضایعشون نکنیم!
***** زنده باد
نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــراق*****
سلام.
هفته ای که گذشت تماماً بحث از بلایای طبیعی بود چه در رسانه چه در خیابان ها و اماکن عمومی و...
برای من این سوال پیش آمد که نراق عزیز (بافت تاریخی شهر) در چه حالی است ؟ آیا خانه های زیبا و قدیمی که مایه مباهات ماست در شرایط ایمن هستند یا باید کماکان همچون سایر بناهای تاریخی نگران آنها باشیم؟ و اگر این شرایط را ندارند آیا امکان ایجاد ایمنی هست یا نه ؟!
البته شهر نراق احتمالا به دلیل بودن در مرکز فلات ایران تقریبا به طور طبیعی مصون است ولی احتیاط شرط عقل است...
دوست دارم هرچه زودتر آگاه شوم ؛
با سپاس فراوان .
سلام
بحمد الله نراق امن و امان است و از بلایای طبیعی فعلا خبری نیست .
بافت تاریخی به شدت در حال احیاء و مرمت شدن است و کارها به نحو مطلوب در حال پیگیری است . در حال تهیه طرح جامع ویژه برای نراق هستیم که اگر محقق شود می توان ردیف اعتبار ملی دریافت کرد .
خانه فروغی ها (فریدون فروغی) هم به جمع خانه های تاریخی تحت حمایت شهرداری پیوست و ما در نوروز سال ۹۰ این بنای با ارزش تاریخی را در معرض دید عموم قرار خواهیم داد .
شما که افتخار حضور در جشنواره جوزقند را به ما ندادید ولی این جشنواره به خوبی برگزار گردید و الان این محصول در نراق با تدابیر شدید امنیتی خرید و فروش می شود .
ظاهرا نراقی ها متوجه شده اند که عده ای افراد سود جو با خرید جوزقند و فروش آن در دیگر شهرها آن را محصول شهر خود معرفی می کنند به همین دلیل خریداران باید شناسنامه یا کارت ملی همراه خود داشته باشند .
سلام
واقعا خسته نباشی اگه یادت باشه اون اوایل به شما گفتم سعی کنید مانند آب حاری باشید واز سنگ های بین راه برای خودتون سد نسازید .
من که همیشه دوست دارم چون با افکارت آشنا هستم
سلام علی جان
دارم سعی خودم را می کنم
ممنون
تو سایــه نیستی ای جان که روی خاک بمانی
تو آفتــــــابی و حیف است در مغـــــاک بمانی
شراب می شــوی انگور من به دست خماران
چه خوب می شد از این پس کنـار تاک بمانی!
غمت مباد مگـــــر مرده باشــم ای گـــل نازم
که ناگزیـــــــــر تو در وحشت هلاک بمـــــانی
به چشــــم های تو سوگند می خورم نگذارم
میـــان این همـــه کـــابوس هولناک بمــــانی
قــــــرار آخـــرمان را مبــــــــر ز یاد کـــه روزی
من از تو قــــــول گرفتم همیشه پاک بمانی...
( با اندک تاخیر) جشن مهرگان بر همه مهرورزان ایرانی مبارک... بر شما بیش.
سلام
ممنون از ارسال این شعر بسیار زیبا
از نبودنم و اینکه دیر تایید کردم پوزش می طلبم .
هیچ وقت زود قضاوت نکن ! ...
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید. نمیخواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید...
که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگیاش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمیکرد؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمیتواند کار کند و زن و ۵ بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمیتواند از پس مخارج زندگیش برآید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمیدانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینههای درمانش قرار دارد؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمیدانستم اینهمه گرفتاری دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکردهام شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟
جناب آقای مرادی
با سلام و تشکر برای توضیحات ارزنده
البته این تحلیل و تفکر دلفینی و بخصوص اقتدار رویارویی با کوسه ها و همزمان توان انعطاف پذیری فوق العاده بالا برای مانور دادن بسیار جالب و خواندنی است. در مواجهه با هر کس و هر موقعیتی هم می توان از این دیدگاه استفاده برد، به شرط برخورداری از هر دو ویژگی اقتدار سخت افزاری و توان نرم افزاری مانور دادن.
اما بحث من تأثیر بلندمدت ذهنی و روانی نوشته های منتشرشده در فضای عمومی است. یعنی بحث تأثیرگذاری بالا و بلندمدت از دید روابط عمومی و افکار عمومی و مانند آنها که شما به خوبی با این مقوله ها آشنایی دارید. از طرف دیگر وقتی این مطلب مرتبط با واکنش لحظه ای شخصی را کنار یادداشتهای مرتبط با درسهای اخلاقی معراج السعاده می گذاریم با هم سازگاری ندارند.
به قول بروبچه ها پیشنهاد من روی میز می ماند و البته جنابعالی صاحب اختیار هستید
التماس دعا
سلامت و موفق باشید
خاکسار
سلام خاکسار عزیز
اشتباه نشود این یک واکنش احساسی لحظه ای نیست .
یک سیگنال قوی است برای مخاطب خاص خود که باید با تبعات رفتار و کردارش آشنا شود .
مطالب معراج السعاده از افق بلند نگاه مرحوم فاضل نراقی سر برآورده است که بنده کمترین ادعای شاگردی مکتب ایشان را هم ندارم .
مقام معظم رهبری در حوادث اخیر فتنه انتخابات ادبیاتی را به کار بردند که ما آن را کمتر دیده بودیم . این ادبیات یک برخورد احساسی و عاطفی لحظه ای نبود . در آن مقطع امکان بروز آن پیدا شد . به اقتدار و اراده در ادامه راه کوچکترین آسیبی وارد نکرد.
دوست عزیز . من راه را شناخته و با توکل بر خدا و دعای خیر مردم و پدر و مادرم در حال حرکت در آن هستم . بر اساس همان تفکر دلفینی دوست دارم افراد در مسیر را با خود همراه کنم تا به مقصد برسیم ولی اگر احساس کنم افراد یا گروهی قصد دارند اخلال در کارها ایجاد کنند با رعایت تمامی موازین دینی ُاخلاقی و عرفی از روی آنها خواهم گذشت .
من با نوشتن این مطالب در واقع هشدار داده ام که اگر مجبور شوم برای رسیدن به مقصد بر خلاف میل باطنی از آنها عبور خواهم کرد. همان کاری که بزرگان ما برای حفظ و تداوم انقلاب تابحال انجام دادند. و این یک اصل پذیرفته شده عقلی است .
بسیار خرسندم که این وبلاگ ناقابل خوانندگان فهیم و دانایی چون شما دارد .
خاکسار عزیز به قول بروبچ شما باید چند پیشنهاد روی میز قرار می دادید که امکان چانه زنی درباره آن فراهم باشد!!!
پذیرفتن یک پیشنهادآنهم حذف کلی مطلب کار بسیار سختی است !
قبول دارید ؟
جناب آقای مرادی
با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق
"به هنگام خشم نه تصمیم، و نه انتشار در وبلاگ"
پیشنهاد می کنم این مطلب را از وبلاگ تان حذف فرمایید
به نظر من در بلندمدت برای وجهه شما اثر منفی خواهد داشت. اصلاً دیدن آن عکس نامناسب در بالای وبلاگ تان و به محض بازکردن وبلاگ خوانندگان را فراری می دهد. این نوشته هم با جنس بقیه وب نوشته هایتان سازگاری ندارد.
برداشت من این است که نباید مسائل مقطعی یا بعضاً ناشی از ناراحتی شخصی را در اینجا انعکاس بدهید، زیرا ممکن است بر زحمات صبورانه چندساله تان که در این وبلاگ هم منعکس شده تأثیر ناخوشایند برجای بگذارد
موفق باشید
خاکسار
سلام دوست عزیز و گرامی
عکس آفتابه خواننده را فراری می دهد ؟ !!
بعید می دانم اتفاقا عکس آفتابه باعث می شود خواننده حساس شود که بین این مطلب و عکس چه ارتباطی است و این موجب می گردد حتما مطلب را تا انتها بخواند .
البته نظر شما هم محترم است .
برای روشن شدن بیشتر قصدم از انتشار این مطلب شما را به مطالعه مطلب زیر ارجاع می دهم .
تفکر دلفینی
همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران، روشهای منحصر به فردی داریم. بنابراین تعداد بسیار زیادی روش ارتباطی وجود دارد.
اما چگونه میتوانیم کلیدی پیدا کنیم که روابط خانوادگی، عاطفی و حرفهای ما را تسهیل کند؟ و چگونه میتوانیم راهحلی بیابیم که برای همه اشخاص راضیکننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟
نویسندگان کتاب راهبرد دلفینی کلید این امر را تنها در همکاری و انعطافپذیری میدانند. آنها معتقدند که به طور کلی، انسانها راهمانند موجودات دریایی میتوان به 3 طبقه تقسیم کرد: ماهیهای کپور، کوسهها و دلفینها.
دسته اول: ماهیهای کپور هستند که همیشه ماهیهای قربانیاند زیرا پیوسته توسط دیگر ماهیها خورده میشوند. در حیات اجتماعی بشر، برخی از انسانها نیز چنین هستند؛ یعنی برخی از انسانها در زندگی خود نقش ماهی کپور را بازی میکنند. آنها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص میشوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.
دسته دوم: کوسه ماهیها هستند که روش (برنده – بازنده) را به کار میگیرند. برای اینکه من برنده شوم تو باید بازنده باشی و این کار باید بدون هیچ تمایز و تفاوتی انجام گیرد. برای کوسهماهی، هر نوع ماهی، دشمن به حساب میآید. هر ماهی یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم یا حداقل در زندگی حرفهای یا شخصی خود با کوسههایی برخورد کرده باشیم.
دنیای سازمانها و دنیایی که ما در آن کار میکنیم از دیرباز دنیای کوسهها تلقی میشود که گاه صحبت از کارکنانی میشود که برای رسیدن به مقامهای بالا یکدیگر را میدرند. در دنیای پررقابت امروز، حتی سازمانها گاهی اوقات به طور موذیانه به سازمانهای دیگر حمله میکنند. به طور خلاصه انسانهایی را میتوان یافت که کم و بیش در حال رقابت دائمی از نوع برنده- بازنده هستند.
دسته سوم: نوع دیگری از حیوانات دریایی دلفینها هستند. این پستاندار آبزی بزرگ
به طور طبیعی بازیگوش و دارای روحیه همکاری است و در ارتباطات خود شیوه برنده- برنده را برگزیده است.
دلفین در دنیایی از وفور نعمت زندگی میکند. او هیچ کمبودی ندارد و میخواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، 4دلفین دیگر او را همراهی میکنند تا خود را به گروه برساند. داستانهای زیادی نیز وجود دارد که در آنها دلفینها جان انسانها را نجات دادهاند. پژوهشهای انجام شده در ساندیهگو نشان دادهاست که دلفینها علاوه بر داشتن روحیه همکاری بسیار باهوش هستند. حتی برخی از پژوهشگران آنها را باهوشترین موجودات روی زمین دانستهاند.
تحقیق زیر روحیه همکاری و روشهای برنده- بازنده و برنده- برنده را به خوبی آشکار میسازد. در ساندیهگو پژوهشگران 95 کوسه و 5 دلفین را به مدت یک هفته در یک استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. ابتدا کوسهها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفینها حملهور شدند.
دلفینها فقط میخواستند با آنها بازی کنند ولی کوسهها بیوقفه به آنها حمله میکردند. سرانجام دلفینها به آرامی کوسهها رامحاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسهها حمله میکرد آنها به ستون فقرات پشت یا دندههایش میکوبیدند و آنها را میشکستند. به این ترتیب کوسهها یکی بعد از دیگری کشته میشدند. پس از یک هفته 95 کوسه مرده و 5 دلفین زنده در حالی که با هم زندگیمیکردند در استخر دیده شدند.
ارتباط هدایت شده در جهت راهحلها، تمایزهای پرباری را برای روشن کردن زندگی حرفهای و شخصی ارائه میدهد. کوسه تمایزی انجام نمیدهد. در دنیای او برای برنده شدندیگران یا باید بمیرند و یا ببازند. ولی دلفینها بسیار انعطافپذیرند زیرا در دنیایی سرشار از تشخیصهای پربار زندگی میکنند.
بیایید یکبار دیگر ماجرای استخر ساندیهگو را مرور کنیم. وقتی یک کوسه با یک دلفین روبهرو میشود چه اتفاقی میافتد؟ کوسه حمله میکند چون روش ارتباطی او برنده- بازنده است ولی دلفین با انعطافپذیری خاص خود فرار میکند و میگوید من در دنیایی سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگی میکنم. در دریا برای همه به اندازه کافی غذا هست پس بیا با هم بازی و همکاری کنیم. کوسه دوباره حمله میکند و دلفین فرار میکند. کوسه توانایی درونی لازم را برای خارج شدن از تنگنظری ندارد، بنابراین مجددا حمله میکند.
دلفین که میبیند دیگر چارهای ندارد میگوید: من آنقدر انعطافپذیری دارم که در موقع مناسب به یک کوسه تبدیل شوم پس حالا آماده رویارویی باش.اگر به طور تصادفی، کوسه آنقدر هوش داشته باشد که بفهمد حریف دلفین نمیشود و بخواهد در بازی و همکاری با او شرکت کند، دلفین به راحتی او را میبخشد و طوری با او رفتار میکند که انگار یک دلفین است.
تاکید کتاب راهبرد دلفینی این است که روحیه انعطافپذیری و همکاری دلفینی میبایستی در همه ادارات، سازمانها، موسسات، مدارس، خانوادهها وحتی زوجها تعمیم یابد زیرا همه ما در سطوح مختلف دلفینهایی بالقوه هستیم و برای پایان دادن به مسائل ناخوشایند از انعطافپذیری لازم برای تبدیل شدن به یک کوسه برخورداریم ولی این کار باعث نمیشود که دوباره به روحیه دلفینی خود باز نگردیم.
خاکسار عزیز امیدوارم توانسته باشم با این مطلب شما را قانع کنم.
موفق و موید باشی
گناهان زود کیفر
ـ پـیـامـبـر خـدا(ص ) : سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا مى رسد و به آخرت نمى افتد : آزردن پدر و مادر , زورگویى و ستم به مردم و ناسپاسى نسبت به خوبیهاى دیگران .
ـ امام باقر(ع ) : چهار چیز است که کیفرشان از هر گناهى زودتر به انسان مى رسد : کسى که تو به او خوبى کنى و او پاداش آن را به بدى دهد , کسى که تو به او ستم نکنى و او به تو ستم کند , کسى که در کارى با او پیمان بندى و توبه پیمانت وفادار مانى و او خیانت و پیمان شکنى کند و کسى که تو با او پیوند برقرار کنى و اوپیوند ببرد.
خیلی سخنان زیبا و جالبیه!!!
امیدوارم ما اینگونه نباشیم و از این سخنان عبرت بگیریم. به من که ثابت شده،چون به یکی خوبی کردم،ولی پاداشم را با بدی داد ،به او ستم نکردم،ولی به من ستم کرد،و...وبه یک سال نکشید که چنان زندگی اش سرنگون شد که تا عمر دارد پشیمان است ...پشیمان است...پشیمان!!!
البته من با این وجود خوشحال نیستم،اما بالاخره،دیر یا زود هرکسی به سزای اعمالش میرسه دیگه!
سلام جناب مرادی
با عکس هایی از شهر نراق به روزم. خوشحال میشم سر بزنید به زودی پست های دیگری در مورد آثار تارخی نراق خواهم گذاشت. افتخار بدید از نظراتتون بهره مندمون کنید.
سلام
دوست عزیز
عکس های جالب و دیدنی بود .
ممنون از اینکه با این کار خود ارزش های تاریخی و فرهنگی شهر نراق و شهرستان دلیجان را معرفی می کنید .
برایتان بهترین اوقات را آرزو دارم .
سلام دوستان عزیز
خوشحال می شوم که در نظرسنجی فعالترین نماینده استان مرکزی وبلاگ افق نو شرکت کنید
سلام.نظر من ربطی به این پست نداره ولی خواستم بگم الان بهترین زمان برای فیلمبرداری از باغ الگ هست.درختای پر از الگ منظره خیلی جالبی به باغ داده بودند. پیشنهاد میکنم جشنواره جوزقند هم الان برگزار بشه خیلی بهتره
سلام
ممنون از تذکر شما حتما اقدام خواهم کرد
سلام
مثال و مقایسه ى جالبى بود!
کاش بعضیها اون روى سکه را هم میدیدند و کمى هم برا آخرتشون توشه جمع میکردند!
همینکه هدف مسئولینى مانند شما خدمت خالصانه و در راه خدا باشه خیلى ارزشش بیشتر از اینه که بعضی ها به اهداف دنیوى و مادى و... آخرتشونو میفروشن.
ماها زمانى افسوس میخوریم که خیلى دیر شده،کاش یه ذره از شما یاد میگرفتن!
امیدوارم خدا به راه راست هدایتشون کنه.
سلام هادی جان کلی ما را تحویل گرفتی !
دعا کن این مسیر پیش رو بسیار خطرناک است . انتخاب بین دنیا و آخرت کار هر مردی نیست من که چنین ادعایی ندارم .